< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 3مسألة لا يبعد أن يكون الولد تابعا لأبويه أو أحدهما في الوطن‌

 

العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 142

3 مسألة لا يبعد أن يكون الولد تابعا لأبويه أو أحدهما في الوطن‌

ما لم يعرض بعد بلوغه عن مقرهما و إن لم يلتفت بعد بلوغه إلى التوطن فيه أبدا فيعد وطنهما وطنا له أيضا إلا إذا قصد الإعراض عنه سواء كان وطنا أصليا لهما و محلا لتولده أو وطنا مستجدا لهما كما إذا‌أعرضا عن وطنهما الأصلي و اتخذا مكانا آخر وطنا لهما و هو معهما قبل بلوغه ثمَّ صار بالغا و أما إذا أتيا بلدة أو قرية و توطنا فيها و هو معهما مع كونه بالغا فلا يصدق وطنا له إلا مع قصده بنفسه‌

فرزند می تواند تابع وطن والدین باشد هردو باهم یایکی از آن دو تاوقتی به بلوغ برسد وازآن وطن عارض نشود چیزی که ازآنجا اعراض کند،ولی بعد بلوغ فکری نمی کند که جای دیگر برود وتابع والدین است در وطن.

در تابعیت وطن فرقی بین وطن اصلی یا اتخاذی نیست ودرصورت صدق وطن برای والدین برای او هم صدق دارد ودر صورت اعراض والدین برای اوهم اعراض حاصل می گردد.

امابعد از بلوغ اگر والدین وطنی را اتخاذ کردند او تابع نیست وباید قصد وطنیت کند تا صدق وطن برای او بکند.

استاد:

وقتی به عرف برمی گردد بحث وطن،برای برخی افراد وابستگی طبیعی به والدین دارد که استقلال برای اومعنا ندارد هرچند بالغ است وعرف نمی پذیرد او جدا بتواند زندگی کند وکاری به قصد واعتقاد او ندارند وقصد بچه بالغ را تاثیرگذار نمی دانند وباز وطن او قهری تابع والدین است ومفهومی غیراز تبعی برای وی نیست وهیچ قصد لازم ندارد برای وطنیت.

ولی ولدی است که عرف می گوید او می تواند جدای از والدین زندگی کند واو را روی پای خود مستقل می دانند او باید وقتی همراه والدین شد قصدبرای وطنیت بکند ووطن برای وی اتخاذی می شود.

حتی قبل از بلوغ هم برای کسی که عرف برای او قدرت جدا بودن از والدین را دارد وبرای تحصیل می رود یا برای کار به شهری می رود را قصدکردن وطن مشروط است وحتما قبل از بلوغ برای همه تابیعت نیست ونماز وروزه از ممیزقبل بلوغ هم می تواند وطن اتخاذی داشته باشد به شرطی که عرف برای او این قابلیت را بداند.

العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 143

4 مسألة يزول حكم الوطنية بالإعراض و الخروج‌

و إن لم يتخذ بعد وطنا آخر فيمكن أن يكون بلا وطن مدة مديدة‌

حکم وطنیت با اعراض وخروج از وطنش زائل می شود چه بالغ باشد وچه غیربالغ وهرچند وی اتخاذ وطن دیگری نکند.

العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 143

5 مسألة لا يشترط في الوطن إباحة المكان الذي فيه‌

فلو غصب دارا في بلد و أراد السكنى فيها أبدا يكون وطنا له و كذا إذا كان بقاؤه في بلد حراما عليه من جهة كونه قاصدا لارتكاب حرام أو كان منهيا عنه من أحد والديه أو نحو ذلك‌

در صدق وطن اباحه مکان لازم نیست واگرجایی را غصب هم بکند واراده سکونت کند انجا وطنش می شود یا شهریست که ماندن در آنجا حرام است مثلا آنجارفته به قصدحرام مثل قاچاق یا مورد نهی والدین است که رفته به آن شهر.

العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 143

6 مسألة إذا تردد بعد العزم على التوطن أبدا‌

فإن كان قبل أن يصدق عليه الوطن عرفا بأن لم يبق في ذلك المكان بمقدار الصدق فلا إشكال في زوال الحكم و إن لم يتحقق الخروج و الإعراض بل و كذا إن كان بعد الصدق في الوطن المستجد و أما في الوطن الأصلي إذا تردد في البقاء فيه و عدمه ففي زوال حكمه قبل الخروج و الإعراض إشكال لاحتمال صدق الوطنية ما لم يعزم على العدم فالأحوط الجمع بين الحكمين‌

کسی قصد وطن می کند ولی بعد مردد می شود در آنجا بماند،این ترددمی کند که ابدیت آنجا بماند یانه،

اگر صدق عرفی شد که وطن عرفی اوشد دیگر باتردید شخص حکم وطنیت او زائل نمی شود ولی اگر قبل صدق عرفی باشد تردید می تواند حکم وطنیت رااز بین ببرد.

استاد:

صرف تردد بعد عزم راسخ زوال حکم رابعید است برساند،اگرکسی تردید کرده درجایی که هست وجایی دیگر را پیداکرده برای وطنیت مثلا شغلی دیگر درشهری دیگر پیدا کرده ولی هنوز اعراض نکرده وفقط تردید کرده در ماندن نمی توان گفت حکم وطنیت از اوزائل شده،بله اگر واقعا اعراض کرده زوال حکم وطنیت هم هست ولی اگر اعراض نکرده وفقط تردید است زوال حکم وطنیت نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo