درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (مشتق - فرق بین مشتق و مبدأ اشتقاق - اقوال)
تنبیه دوم در کفایه: فرق بین مشتق و مبدأ اشتقاق است که فلاسفه گفتهاند که مشتق لابشرط است و مبدأ اشتقاق بشرط لا است اما علمای اصول تفاسیری را بیان کردهاند:
تفسیر اول از مرحوم آخوند ره: (همان بیان فلاسفه است) که منظور از لابشرط، لابشرط از حمل است و منظور از بشرط لا، بشرط لای از حمل است که مفهوم مبدأ اشتقاق قابل حمل بر ذات نیست مگر تقدیری باشد مثل «زیدٌ عدلٌ» جایز نیست اما میشود گفت «زیدٌ ذوعدلٌ» اما مشتق بدون هیچ تقدیری قابل حمل بر ذات است مثل «زیدٌ عادلٌ» و این فرق ریشهای دارد و آن درباره افتراق بین جنس و فصل و بین فصل و صورت است یا افتراق بین جنس و ماده و افتراق فصل و صورت دید که اگر ماهیت لابشرط ملاحظه شود جنس است و قابل حمل است و اگر بشرط لا ملاحظه شود ماده است یعنی قابل حمل نیست به همین خاطر میگویند مشتق قابل حمل است و مبدأ اشتقاق قابل حمل نیست و همچنین اگر ماهیت لابشرط ملاحظه شود فصل است و اگر بشرط لا ملاحظه شود صورت است پس منظور مرحوم آخوند از لابشرط و بشرط لا همین بیان اصولی صحت حمل و عدم آن است.
تفسیر دوم از صاحب فصول ره در ص ۶۲: که منظور فلاسفه از لابشرط و بشرط لا در اطراف فرق بین مشتق و مبدأ اشتقاق و صحت حمل و عدم صحت حمل نیست بلکه منظورشان این است که یک مفهوم و عنوان نسبت به عوارض خارجیه به دو صورت قابل اعتبار هستند که تارة لابشرط است مثل مفهوم ضرب و اخری بشرط لا اعتبار میشود مثل همان مفهوم ضرب پس ضارب همان ضرب و ضرب همان ضارب است اما شما زدن را باید ببینید چطوری اعتبار کردید که اگر زدن لابشرط باشد یعنی با هر چیزی میشود زد حال جنس آن مرد یا زن باشد اما اگر بشرط لا ملاحظه شود با هر چیزی نمیشود زد و باید سؤال کنی که با چه چیزی زده شود حتی در جنس هم باید سؤال کرد که آیا مرد میتواند زن را شلاق بزند یا نه؟ پس مفهوم مشتق با مبدأ اشتقاق یکی است فقط اعتبار عوض میشود مثل ماده اشتراء که هم مشترک بین خریدن و فروختن است حال باید در مقام اعتبار دید کدام است؟ که اگر کالا را جلو انداخت به معنای خریدن است مثلاً اشتریت الکتاب و اگر ثمن را جلو انداخت به معنای فروختن است.
آنگاه بلافاصله اشکال میکند به فلاسفه که اگر مفهوم واحد باشد و اعتبار عوض بشود در مثل علم و حرکت حمل بر ذات صحیح نیست که زید علم و زید حرکت غلط است و هرگز ما نمیتوانیم بگوییم علم و حرکت اگر لابشرط ملاحظه شود حمل بر ذات میشود بلکه باید اعتبار را دید که اگر علم و حرکت را بهعنوان هر علم و حرکتی نگاه کردید قابل حمل است اما اگر به وجود خاصی لحاظ کردید قابل حمل نیست.
سؤال: فرق بین نظر مرحوم آخوند و صاحب فصول چیست؟
مرحوم آخوند میگوید افتراقی که فلاسفه بین مشتق و مبدأ اشتقاق گذاشتهاند که واقعاً مبدأ اشتقاق بشرط لا است و واقعاً مشتق لابشرط است اما صاحب فصول میگوید بهحسب واقع مبدأ اشتقاق و خود مشتق از یک سنخاند و به اعتبار و لحاظ فرق دارند وگرنه سنخ مفهوم مبدأ با سنخ مفهوم مشتق یکی است و هر دو قابل حمل است که اگر ضارب لابشرط باشد یعنی با هر چیزی و جنسی میشود زد اما اگر بشرط لا ملاحظه شود با هر چیزی و هر جنسی نمیشود زد.
تفسیر سوم از مرحوم امام ره:[1]
در باب مشتق چهار امر را باید بررسی کرد، یکی ذات مثل زید و دوم ماده مثل ضرب و سوم هیئت مثل هیئت اسم فاعل و مفعول و چهارم مصدر و اسم مصدر و آنچه در اصول مورد بحث ما است طبیعت حدث است یعنی مدلول ماده که ماده ضرب و مدلول یعنی زدن و بحث ما روی زدن است و ما میدانیم ماده لا متحصل و هیئت متحصل است و ماده در ضمن هیئت تحصل پیدا میکند مثلاً ماده ضرب در ضمن هیئت ضارب تحقق پیدا میکند لذا اگر ماده متلبس به هیئت شود قابل حمل بر ذات است و اگر متلبس به هیئت نشود قابل حمل بر ذات نیست و همین فرق را در مصدر و اسم مصدر هم بیاورید که ایشان میگویند که مصادر لا متحصل است اما اسم مصادر متحصل است لذا اگر ماده بشرط لا ملاحظه شود تحصل ندارد اما اگر لابشرط ملاحظه شود تحصل دارد.
اشکال به ایشان: اگر تحصل ماده در ضمن هیئت باشد اجتماع متحصل با لا متحصل میشود یعنی در ضارب جمع بین متنافیین شده که از یک طرف ماده که لا متحصل است و از یک طرف هیئت اسم فاعل متحصل شده است.
جواب امام ره: جمع بین متنافیین فوق در صورتی است که در عالم مفهوم باشد نه در عالم وجود و من در عالم وجود این نظریه را دادم یعنی ضارب واقعی.