درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1402/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (شرایط وضو - ادامه مباحث صور شک در مانعیت در وضو و حکم آن)
مرحوم سید در عروه و شیخ محمدتقی آملی ره در مصباح الهدی و عدهای تفصیلی را نقل کردهاند بر محور تحصیل یقین و ظن که اگر کسی وضو گرفت و حالت سابقهاش وجود مانع بر اعضای وضو بود در اینجا فرمودند که یقین پیدا کند که آن مانع از بین رفته است تا وضویش صحیح باشد اما اگر مسبوق به مانع نبود و بعد از وضو شک کرد که آیا این مانع بوده یا نه؛ ظن به عدم مانع کافی است.
بسیاری از بزرگان مخالف این تفصیل هستند و میگویند حالت سابقه نقشی در تحصیل یقین و ظن ندارد چون برای ظن بههیچوجه دلیلی بر حجیت آن وجود ندارد چون اگر کسی یقین پیدا کند به عدم مانع در هنگام وضو و بعد شک کند که این مانع هنگام وضو بوده یا نه اینجا استصحاب عدم وجود مانع میشود و اگر حالت سابقهاش مانع بود استصحاب وجود مانع میشود و کسی که یقین به عدم وجود مانع کند میتواند استصحاب را نقض کند اما آن کسی که ظن به عدم وجود مانع کند نمیتواند این استصحاب را نقض کند چون باید نقض حجت به حجت باشد و ظن لا حجت است پس باید تحصیل یقین به عدم مانع کند یا اطمینان و وثوق به آن و ظن معتبر همان اطمینان است.
فرع دوم: اگر بعد از فارغ شدن از وضو به مانعی برخورد کرد و شک کند که این مانع موجود بوده یا نه؟ اینجا به خاطر قاعده فراغ بنا بر عدم مانع میگذارد.
سؤال: چرا استصحاب عدم وجود مانع جاری نمیشود؟ جواب: به اعتبار حالت سابقهاش قاعده فراغ حاکم بر استصحاب است و استصحاب دلیل محکوم است و وجه حکومت این است که قاعده فراغ اصل لفظی است و استصحاب اصل عملی است و با وجود اصل لفظی نوبت به اصل عملی نمیرسد.
فرع سوم: یقین دارد که مانع موجود بود اما شک دارد که آن مانع را از بین برده یا نه؟ یا اینکه شک به وصول آب به زیر مانع دارد؟ فقها به خاطر قاعده فراغ فتوا دادهاند که وضو صحیح است.
سؤال: چرا اینجا استصحاب عدم وجود مانع جاری نمیشود؟ جواب: چون این استصحاب اصل مثبت است و اصل مثبت حجت نیست، هرکجا واسطه بین اثر و مستصحب ایجاد شود این اصل مثبت میشود چه واسطه عقلی یا عرفی باشد، که در اینجا موضوع و مستصحب وصول آب به بشره است که آیا رسیده یا نه؟ و اثر شرعی وجوب رسیدن آب به پوست با استصحاب عدم وجود مانع است، که وجوب وصول آب به بشره اثر عدم حاجب نیست بلکه این اثر آن شستن است لذا لازمه عقلی استصحاب عدم حاجب، مانع نبودن است پس آب به پوست رسیده که این واسطه است.
فرع چهارم: یقین به وجود مانع دارد یا نسبت به حاجبی که معلوم است شک دارد که مانع هست یا نه؟ اما در هر دو صورت نمیداند که این مانع در حال وضو بوده یا بعد از وضو حادث شده است؟
بیان اخری: تاریخ وضو معلوم اما تاریخ حاجب معلوم نیست که آیا قبل یا بعد از وضو بوده است؟ اینجا بنا بر صحت وضو گذاشته میشود به خاطر قاعده فراغ، این فتوا بنا بر اینکه متوضی در حال وضو ملتفت بوده است یعنی احتمال میدهد که حواس او جمع بوده که مانع نیست اما اگر در زمان وضو ملتفت نبوده در اینجا جریان یا عدم قاعده فراغ مبنی بر همان مسئلهای است که آیا روایات قاعده فراغ؛ مطلق است یا نه؟ که اگر مطلق باشد شامل این قسم میشود. اما اگر مقید باشد کما هو الحق که روایت بکیر و محمد بن مسلم روایات قاعده فراغ را به «اذکر و اقرب» قید میزند یعنی قاعده فراغ جایی است که او حین عمل اذکر و اقرب به حق باشد که در این صورت این متوضی اذکر نبوده و قاعده فراغ شامل او نمیشود و باید وضو را اعاده کند.