< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا مفهوم آیه بر تعلیل آن حکومت دارد؟

مقـدمـه: بحث در مورد حجیت خبر واحد بود و این که برای حجیت خبر واحد به آیهی نبأ استدلال شده است.

 

حکومت مفهوم آیه نبا بر تعلیل آن: آیا واقعا مفهوم آیهی نبا بر تعلیل آن حکومت دارد یا خیر؟ مفهوم آیه میفرماید خبر عادل حجت است و خبر عادل را تبین نکنید. تعلیل آیه نیز میفرماید چیزی که جهالت است به آن عمل نکنید. برخی گفتند این مفهوم نمیتواند بر این تعلیل حکومت داشته باشد.

ابتدا حکومت را توضیح میدهیم تا ببینیم در این جا جاری میشود یا خیر. برخی در تعریف حکومت گفتهاند یعنی ما دو دلیل داشته باشیم و یک دلیل ناظر به دلیل دیگر باشد، ولکن دلیل محکوم یک موضوع و یک محمول دارد. شارع بیاید تعبداً در موضوع محکوم تصرف کند، اما مرادش محمول محکوم باشد (نه موضوع آن.) حکومت بدین صورت است که یک دلیل میگوید: "لا صلوه الا بطهور" و دلیل دیگر نیز میگوید: "الطواف بالبیت صلوه". ما وجدانا و یقیناً میدانیم طواف صلاه نیست، اما این که میگوید طواف نماز است، مرادش این است که نماز طهارت میخواند و طواف هم طهارت میخواهد. یعنی در موضوع نماز تصرف کرده، اما هدفش محمول نماز بوده است.

اما برخی موضوعات هستند که اصلا حکم ندارند که بگوییم موضع را به خاطر فلان حکم توسعه یا تضییق میدهیم. مثلا وقتی شارع میگوید خبر واحد علم است، در حقیقت که خبر واحد علم نیست، تعبداً شارع میفرماید که خبر واحد علم است. علم دیگر هیچ اثر شرعی ندارد، مثلا خبر متواتر یقین آور است، اما یقین اثر عقلی است، منجزیت و معذریت، کشف از واقع و ... همه آثار عقلی است و شارع نمیتواند در آن دست ببرد. نتیجتاً این که مفهوم آیهی نبا نمیتواند بر تعلیل آیه حکومت داشته باشد، زیا حکومت در جایی است که یک موضوعی داشته باشیم که دارای اثر شرعی باشد. در صورتی که اگر ما بگوییم خبر واحد علم است، هیچ اثر شرعی ندارد؛ این مثل اینست که بگوییم خبر واحد یقین است یا علم وجدانی است یا خبر واحد مثل خبر متواتر است، هیچ کدام از این موارد اثر شرعی ندارد و هر اثری دارد، آثار عقلی دارد و آثار عقلی تعبد بردار نیست، نتیجه اینست که نمیتوان گفت مفهوم آیه بر تعلیل آیه حکومت دارد.

جواب این اشکال اینست که ممکن است کسی با این حال بگوید مفهوم آیه حکومت دارد بر تعلیل آیه و حکومت درست است. علت درست بودن هم اینست که حکومت چند قسم است و این که در اشکال بیان شد که یک دلیلی ناظر به یک دلیل دیگر باشد و موضوع آن را توسعه بدهد و یا تضییق کند و هدف هم آثار آن باشد، فقط یک قسم از حکومت است و حکومت راههای دیگری هم دارد.

گاهی شارع یک دلیلی میآورد که موضوع یک دلیل دیگر را، توسعه بدهد یا تضییق ایجاد کند، در حالی که آن دلیل دیگر، هیچ اثر شرعی ندارد. همین تضییق یا توسعه، سبب یک اثر عقلی میشود و وقتی سبب اثر عقلی شد، اثر عقلی بار میشود. بعباره اخری شارع نمیتواند بگوید چه چیزی واقع را نشان میدهد و یا چه چیزی واقع را نشان نمیدهد، زیرا این از احکام عقل است. (همچنان که شارع نمیتواند بگوید علم یا یقین یا قطع حجت است زیرا این موارد از احکام عقل است) یعنی شارع نمیتواند در عقل تصرف کند، اما شارع میتواند موضوع برای حکم عقلی، به صورت تعبدی درست نماید. یعنی عقل میگوید هر چیزی که قطع بود، حجت است (شرع نمیتواند بگوید چنین چیزی حجت است یا خیر) اما شرع میتواند بگوید این چیزی که قطع نیست، من تعبداً قطع حساب میکنم. بعد که این تعبداً قطع شد، عقل میگوید هر چیزی قطع است، منجز واقع است و واقع را نشان میدهد؛ این نیز یک نوع از حکومت است. یعنی حکومت در آن نخوابیده که یک دلیلی ناظر به حکم دلیل دیگر باشد، بلکه حکومت اینست که یک دلیل موضوع دلیل دیگر را توسعه یا تضییق بدهد و این توسعه و تضییق هم عبث و لغو نباشد. اگر شارع موضوع حکم عقلی درست نماید، عبث نیست و در نتیجه حکومت درست است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo