< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی نظر آخوند در هیئت امر

مقـدمـه: دومین مطلبی که آخوند در کفایه بحث نموده است، در مورد هیئت امر بود. بیان نمودیم آخوند فرموده است هیئت امر در انشاء الطلب استعمال شده است. و گاهی آخوند از استعمال نام برده و گاهی از وضع نام برده است. این انشاءُ الطلب نیز گاهی به داعی تحریک است و گاهی به داعی امتحان یا تعجیز یا تحقیر و ... است.

 

نظر آیــت الله خوئـی در هیئــت امر و نقـد آن: آیت الله خوئی فرموده است صیغه امر برای ابراز امر نفسانی وضع شده است. یعنی برای اظهار آن چیزی که در دل است، وضع شده است.

این معنایی که آیت الله خوئی فرموده است مبتنی بر مسلک او در مبحث وضع است که ایشان فرمود وضع عبارتست از تعهد و التزام به این که این لفظ را در این معنا به کار ببریم. در مانحن فیه نیز میفرماید وقتی کسی صیغهی امری را به کار میبرد، در حقیقت آن چیزی را که در دل او است اظهار مینماید. آن چیزی که در دل او است، آن مادهی مورد نظر است که با هیئت امر آن را بیان و اظهار مینماید.

اشکالی که به این فرمایش است این که اگر این نظر را بپذیریم دیگر تفاوتی بین انشاء و اخبار نیست، در حالی که ما انشاء را بحث مینماییم (دون الإخبار)، کسی که مثلاً میگوید ضربَ، او نیز ما فی الضمیر خود که حکایت و نقل از اینست که زید کسی را زده است را ابراز مینماید.

پس تعریف آیت الله خوئی شامل اخبار میشود. در حالی که ما باید به صورتی تعریف نماییم که فقط انشاء را بگیرد، در انشاء نیز فقط انشاء امری (نه انشاء استفهامی) را شامل شود. بعباره اخری کلمهی لفظ یا کلام، همان معنایی است که آیت الله خوئی بیان نموده است.

 

نظر امام خمینی در هیئــت امر و نقـد آن: امام خمینی فرموده است صیغهی امر بر بعث (تحریک نمودن) و اغراء وضع شده است. یعنی امر وضع شده است برای این که عمل تحریک و بعث را به وسیلهی زبان انجام دهد. بعباره اخری صیغهی امر اعتبار امر تکوینی است.

اما اشکالی که به فرمایش امام وجود دارد اینست که:

     اولاً خود امام خمینی به فرمایش خود ملتزم نیست. ایشان در کتب فقهی خود وقتی میخواهد عقد و ایقاع را معنی نماید، خلاف این بیان مینماید. ایشان در تعریف بیع، آورده است که بیع یعنی نقل انشائی، که این دقیقاً همان طلب انشائی است که مرحوم آخوند فرموده است. وقتی میگوییم عقود و ایقاعات بر نقل و انتقال انشائی وضع شدهاند، نقل انشائی که دارای بعث و تحریک و اغراء نیست.

     ثانیاً این که بعث و تحریک در همه جا قابل تصور نیست.

نظر نهایی حضرت استاد عابدی: شاید بهترین معنا در مورد صیغهی امر، نظر مرحوم آخوند باشد که صیغهی امر برای طلب انشائی وضع شده است. بعباره اخری مرحوم آخوند، طلب و اراده را یکی گرفته است، اما بحث صیغهی امر شاهد بر اینست که طلب و اراده یکی نیستند و دو تا هستند. در صیغهی امر میگوییم یک طلب و یک اراده داریم، صیغهی امر بر طلب وضع شده است (نه بر اراده) زیرا ارادهی هر شخص به فعل خود او است (نه فعل دیگران) به عنوان مثال نمیشود کسی اراده کند و دیگری نماز بخواند، بلکه باید وقتی ارادهی چیزی را نمود، خود او این اراده را فعلیت ببخشد. اما طلب، ممکن است به فعل دیگران تعلق بگیرد و این تفکیک اراده و طلب است. بنابراین صیغهی امر، بر طلب از غیر وضع شده است.

این طلب از غیر هم ممکن است تغایرش اعتباری (نه حقیقی) باشد و این طلب چون لفظ است انشاء میشود. (اگر کسی طلب خود را با فعلش، مثلا با دست یا سر و ... نشان دهد، این طلبِ حقیقی است. اما اگر طلب را فقط با زبان گفت، این طلب انشائی است.) این درخواست با زبان، این گفتن یک واقعیت است، اما این درخواست با صحبت نمودن، طلب انشائی و اعتباری است و طلب واقعی و حقیقی محسوب نمیشود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo