< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا مشتق بحث اصولی است؟

مقـدمـه: کلام در باب مشتق بود، تنبیهات تقریبا تمام شد. لکن دو نکته که آخوند مطرح نکرده است را بیان مینماییم. مرحوم آخوند معتقد بوده که بحث مشتق جزو مباحث علم اصول نیست، فلذا آن را در مقدمات کفایه نقل نموده است، اما ابن حاجب در مقدمه کتاب اصول خود به نام مختصر المنتهی الاصولی، بحث مشتق را جزو مباحث علم اصول آورده است. کتابهای قبل از کفایه نیز مشتق را به عنوان یکی از مسائل علم اصول بحث مینمودند. حال ما میخواهیم ببینیم مشتق یک مسئلهی اصولی است یا از مقدمات علم اصول است.

 

مشتق، مقدمهی اصول یا مسئلهی اصولی؟ : معروف اینست که مسئلهی اصولی، مسئلهای است که نتیجهاش کبرای قیاس استنباط احکام فقهی قرار بگیرد. در قواعد فقهی خود حکم شرعی آمده است، پس قواعدی مانند لاضرر و طهارت و .... مسئلهی اصولی نیست. در اصول مسائلی چون بحث اوامر، نواهی، عام و خاص، مطلق و مقید و .... ، و ممکن است کسی بگوید هیچ کدام از مسائل این چنینی، کبرای قیاس استنباط قرار نمیگیرد، پس جلد اول کفایه به طور کامل از مباحث علم اصول خارج میشود.

جواب این اشکال اینست که ما چند چیز را باید از شرع و چند چیز را باید از عرف بگیریم. مثلا تشخیص موضوع مربوط به عرف است، و تشخیص حکم نیز مربوط به شرع است. تطبیق موضوع بر مصادیق، مربوط به عرف است، ولی مواردی وجود دارد که ما بایستی خود موضوع را از شرع بگیریم؛ به عنوان مثال کریت در آب کر، موضوع است، ما غیر از این که باید حکم آب کر را از شرع بگیریم، خود موضوع را نیز باید از شرع بگیریم. بعباره اخری موضوعاتی داریم که به آنها موضوع خارجی صِرف میگوییم، این موضوعات را باید از عرف بگیریم، مثلا تشخیص این که گلاب، آب است یا خیر. اما این که آبی، کر است یا نیست، این نیز تطبیق موضوع بر مصادیق است که کار عرف است، اما تشخیص موضوع کریت بر عهدهی شارع است. بعباره اخری به این گونه موضوعات، موضوع مستنبطهی شرعی میگویند. برخی موضوعات مستنبطهی شرعی از اختراعات شرعی است مانند نماز، حج و ... ، برخی نیز از مواردی است که شرع در آن دست برده است مانند مسافر که اگر یک سانت کمتر از 22 و نیم کیلومتر باشد مسافر نیست و اگر بیشتر باشد مسافر است، در حالی که عرف، تفاوتی در این موارد قائل نمیشود.

جلد اول کفایه (مباحثی چون اوامر، عام و خاص، مطلق و مقید و ....) در حقیقت در مقام بیان همین مطالب است که حکم شرعی به چه صورتی روی موضوع رفته است. یعنی کیفیت تعلق حکم به موضوع را در این مباحث بررسی مینماییم. فلذا بحث اصولی است و بحث عرفی و فقهی نیست.

با عنایت به این مطالب، ما میتوانیم بگوییم بحث مشتق، مسئلهی اصولی است و این گونه نیست که مقدمهی اصول باشد. زیرا در مشتق از این بحث میشود که حکم شرعی چگونه روی این مشتق رفته است. آیا مشتق مطلقاً (انقضی عنه المبدأ و لم ینقضی عنه المبدأ) در هر دو حالت موضوع حکم قرار گرفته است یا حکم روی یک حالت مشتق رفته است؟ پس بحث مشتق جزو مسائل علم اصول است.

پس حق با ابن حاجب است که فرمود مشتق جزئی از مسائل علم اصول است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo