< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صحیح و اعم

 

مقدمه

کلام در این بود در جلسه قبل، بیان نمودیم آیت الله خوئی معتقد است، رابطهی الفاظ معاملات با معنای معاملات، سبب و مسبب نیست، یعنی این گونه نیست که بگوییم مثلا انکحت سبب است و زوجیت مسبب است. بلکه رابطهی این موارد این است که این الفاظ مافی الضمیر متعاقدین را اظهار میکند. مرحوم نائینی نیز این الفاظ را ابزار و آلت برای آن اعمال میداند. (مانند این که قلم آلت نوشتن و اره آلت بریدن است و عمل به آلت نسبت داده نمیشود.)

 

نقد فرمایش آیت الله نائینی و آیت الله خوئی (رحمه الله علیهما)این مطلب چند اشکال دارد:

اول این که طبق نظر آیت الله خوئی لازم میآید هر فردی واضع باشد، زیرا اگر وضع به این معنا است که کسی چیزی را اعتبار و بعد ابراز کند، در این صورت نباید بین پلیسی که منع ورود به خیابان را اعلام میکند و یک فرد عادی نباید تفاوتی داشته باشد. زیرا در مورد شرط کسی که قرار است این کار را کند، مطلبی را نفرمودند. اگر هر کسی بتواند واضع شود، جامعه به هم میریزد.

دوم این که آیت الله خوئی فرموده است، خلط مقام وضع و مقام استعمال است. ما یک مقام وضع داریم و یک مقام استعمال، در مقام وضع باید بگوییم یک اعتبار نفسانی داریم و یک ابراز اعتبار نفسانی داریم. در حالی که در بحث صحیح و اعمی میخواهیم ببینیم آیات شریفهی قرآن اطلاق دارد یا نه (مانند احل الله البیع). آن که اعتبار نفسانی بود، مقام وضع بود. و در بحث صحیح و اعم که مقام اطلاق داشتن و نداشتن روایات و آیات است، مقام استعمال است.

سوم این که آیت الله خوئی در کتاب مصباح الاصول، تصریح نموده است که فرق بین خبر و انشاء، در معنا و مفهوم کلمه نیست (زیرا هر دو از اعتبار نفسانی خبر میدهند)، بلکه اگر تفاوتی باشد، آن این است که محکی و مدلول خبر، یک وجود خارجی است، ولی مدلول انشاء وجود خارجی ندارد. بعباره اخری خبر همیشه از یک وجود خارجی حکایت دارد بر خلاف انشاء. پاسخ این مطلب هم این است که نظر آیت الله خوئی در مورد اخبار دروغ چیست؟ خبری که کذب است، واقعیت خارجی ندارد و در عین حال خبر است و انشاء هم نیست. و هم چنین خبر از معدومات نیز این گونه است. نمیتوان فرق خبر و انشاء را بر این مبنایی که آیت الله خوئی فرمود قرار داد، زیرا این خلط بین عدم و کذب و اخبار و انشاء است.

این که آیت الله نائینی فرمود الفاظ معاملات آلت است و شخص ذوالالت محسوب میشود. در باب آلت و ذی الالت، بر خلاف سبب و مسبب، این گونه است که ممکن است فعل بدون آلت هم محقق بشود. مانند این که شخصی چوب را بدون اره هم به چند قطعه تبدیل کند. تکلم آلت است برای این که شخص مافی الضمیر خود را اظهار کند، در حالی که اظهار ما فی الضمیر هم بدون آلت ممکن است. (مثلا بیماری را به وسیله سرفه و ... اظهار کند.) اما هر چیزی سبب و مسبب باشد، مسبب بدون سبب قابل تصور نیست. حال در مانحن فیه، ملکیت یا زوجیت، یا اجاره یا صلح و .... بدون این الفاظ قابل تحقق است (مانند عقود شخص اخرس). و در باب معاملات گاهی ملکیت بدون هیچ لفظی واقع میشود مانند این که با مرگ، مال به ورثه منتقل شد، و هیچ لفظی و یا عملی هم صادر نشد.

بنابراین الفاظ معاملات از باب سبب و مسبب و آلت و ذی الآلت نیست و باید راه دیگری را پیدا نمود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo