< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موضوع علم اصول

 

مقدمه:

کلام در باب موضوع علم اصول و تعریف آن بود. برخی اصولیون با استناد به قاعدهی الواحد، قائل شدهاند که بایستی موضوع علم وحدت داشته باشد و علم یک موضوع واحد میخواهد. قاعدهی الواحد میگوید الواحد لایَصْدُرُ الا من الواحد. هر علمی یک غرضی دارد، غرض معلول واحد است، فلذا بایستی علت آن هم واحد باشد.

در فلسفه افرادی مانند امام خمینی(رض) و آیت الله مصباح(حفظه الله)، معتقدند که قاعده ی الواحد تنها در مورد خداوند است و در غیر خدا جاری نمی شود، یعنی الواحد لا یصدر الا من الواحد، ارتباطی به ما نحن فیه ندارد. و اگر اینگونه باشد دیگر هیچ دلیلی نداریم که موضوع علم واحد باشد و بایستی اینگونه بگوییم که وحدت علم به وحدت غرض است. و این غرض گاهی با فلان موضوع ثابت می شود و گاهی با موضوعی دیگر حاصل می شود، فلذا بایستی از هر دو موضوع در علم بحث کرد.

 

تعریف مرحوم آخوند(رض) از علم اصولمرحوم آخوند در کفایه تعریفی از علم اصول به این صورت ارائه نموده است:

"صناعة يعرف بها القواعد التى يستنبط منها لآو ينتهى اليه فى مقام العمل"

اصول عبارتست از صنعتی که، شناخته می شود با این صنعت، قواعدی که این قواعد در طریق استنباط واقع می شوند، یا مجتهد در مقام عمل به آن ها منتهی می شود (اصول عملیه)چند اشکال به این تعریف کفایه شده است:این تعریف سبب دو تکه شدن اصول است به قواعد و اصول عملیه است.

آیا اصول صنعتی است که با آن قواعد شناخته می شود؟ یا این که اصلاً اصول فقه، خود آن قواعد است؟ (هم کلمهی صناعت بی جا استعمال شده است و هم کلمه یعرف.) بایستی یگوییم آن قواعدی که در طریق استنباط قرار می گیرد، آن قواعد، علم اصول فقه است.

چه چیزی در تعریف قرار است استنباط شود؟ استنباط حکم و یا استنباط دلیل حکم؟ اگر منظور استنباط حکم است که وارد علم فقه شده ایم، اگر هم مقصود استنباط دلیل باشد مانند خبر واحد، ظواهر و ...، در این صورت هم که بسیاری از مسائل اصولی دلیل حکم نیستند و خود حکم هستند. مثلا مسئله ی وجوب احتیاط در شبهات حکمیه زمانی که شک در مکلف به باشد، در این مسئله دلیل حکم مطرح نیست، بلکه خود حکم مطرح است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo