< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام مطلق الأمارات /اصل اولی در حجیت امارات غیرعلمی

 

اصل اولی در حجیت امارات غیرعلمی

شیخ انصاری و آخوند خراسانی معتقدند که هنگام شک در حجیت، اصل عدم حجیت است.

شیخ انصاری این‌گونه وارد بحث شد که افتراء علی الله حرام است به ادله اربعه و دلیل آورد که چیزی را که نمی‌دانیم حجت است، حرام است به خدا نسبت بدهیم.

آخوند خراسانی سراغ ادله اربعه نرفت بلکه فرمود: شک در حجیت مساوی با عدم قطع به حجیت است.

اختلاف شیخ و آخوند در اصل عدم حجیت

به‌عبارت‌دیگر دو اختلاف بین شیخ و آخوند وجود دارد:

شیخ می‌فرماید: حجیت یعنی صحت اسناد و صحت استناد. حجت را می‌توان به خدا نسبت داد و می‌توان در عمل به اعتماد کرد. آخوند می‌فرماید: حجیت یعنی منجزیت و معذریت.

شیخ ادله اربعه را مطرح کرد ولی آخوند ادله اربعه را نمی‌آورد.

اشکال آیت‌الله خویی به آخوند خراسانی

آیت‌الله خویی فرموده است: حق با شیخ است. شیخ فرمود: معنای حجیت، صحت اسناد و صحت استناد است. استدلال‌های آخوند صحیح نیست چون آخوند فرموده است: چیزهایی داریم که حجت هستند اما نمی‌توان به خدا نسبت داد مثل ظن انسدادی بنا بر حکومت. همچنین اگر دلیل داشتیم که تهمت بر خدا جایز است، می‌شد چیزی را به خدا نسبت داد بااینکه حجت نیست.

ظن انسدادی بنا بر حکومت را اگر هم حجت بدانیم، مسامحه است و حقیقتاً حجت نیست. ظن انسدادی بنا بر حکومت، تبعیض در احتیاط است؛ یعنی وقتی علم اجمالی داریم که خدا تکالیفی دارد و آن‌ها را می‌خواهد و طریقی به این تکالیف نداریم، آیا باید شک و ظن و وهم را انجام بدهیم یا اینکه مظنونات را انجام بدهیم و مشکوکات و موهومات را کنار بگذاریم. در مظنونات، احتیاط می‌کنیم و در مشکوکات و موهومات برائت جاری می‌شود. پس ظن انسدادی بنا بر حکومت، حجت نیست بلکه تبعض در احتیاط است.

اینکه آخوند فرمود: اگر دلیلی باشد که نسبت دادن به خدا جایز است ولو حجت نباشد، معنایش جواز تهمت به خدا است و فرضی است که بازی ذهن است و واقعیت خارجی ندارد.

اشکال استاد به آیت‌الله خویی

اگر یک شبهه بدویه قبل الفحص بود، احتیاط واجب است چون مثل شبهه مقرون به علم اجمالی است. درجایی که احتیاط واجب است معمولاً می‌گویند المنجز لا یتنجز ثانیا. اگر شبهه بدوی بود و باید احتیاط کرد و حدیثی هم فرمود احتیاط کن یا عمل کن، چنانچه شارع بگوید احتیاط کن یعنی دوباره متنجز شد. اگر بگوییم ارشاد است، ارشادی مربوط به‌جایی است که گفتن شارع، لغو باشد و برای آنکه لغویت پیش نیاید، می‌گوییم ارشادی است؛ مثل ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[1] که عقل همین حکم را دارد؛ اما اگر عقل چیزی گفت و شرع هم همان را گفت اما تأکید شد، ارشادی نیست بلکه مولوی است. مثلاً ضرب یتیم عقلا قبیح است و اگر خدا بگوید یتیم را نزن، کلام شرع مولوی است و تأکید است. شاید کسی حرف عقل را گوش نکند اما حرف شرع را بپذیرد.

در مانحن فیه گفتن شارع، ارشادی نیست و باید مولوی باشد و چون مولوی است، آیا چیزی که منجز بود دوباره منجر می‌شود؟ این لغو است.

راه‌حل مسئله این است که ملاک در منجز شدن یک‌چیز، این است که اگر واقع واصل باشد، المنجز لا یتنجز ثانیا؛ اما اگر واقع واصل نشده است با این خبر واحد واصل می‌شود و اشکالی ندارد که چیزی که احتیاطاً عمل می‌شد با خبر واحد عمل شود، از باب علم و علمی. پس اشکال آیت‌الله خویی وارد نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo