< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام مطلق الأمارات /جمع بین حکم ظاهری و حکم واقعی

 

جمع بین حکم ظاهری و حکم واقعی

تفاوت نظر مکتب نجف با مکتب سامرا

در اصول فقه دو مکتب مطرح است: امام خمینی و شاگردان ایشان که طرفدار مکتب سامرا هستند. آیت‌الله خویی و شاگردان ایشان که طرفدار مکتب نجف هستند.

نجفی‌ها در مسئله جمع حکم ظاهری و حکم واقعی، نظر آخوند خراسانی و میرزای نائینی را قبول دارند که حکم واقعی، حکم حقیقی است و مصلحت و مفسده در خودش است اما حکم ظاهری، حکم طریقی است و مصلحت و مفسده در آن نیست بلکه اگر به واقع رسید، منجز است و اگر به واقع نرسید، معذور است.

سامرایی‌ها در این مسئله، نظر میرزای شیرازی، فشارکی و شیخ عبدالکریم حائری را قبول دارند که دو حکم ظاهری و واقعی اصلاً جمع نمی‌شوند که را هل حل ذکر کنیم. حکم واقعی چیزی غیر از حکم ظاهری است و در یکجا جمع نمی‌شوند تا اشکال پیش بیاید.

کلام مرحوم فشارکی

مرحوم فشارکی می‌فرماید: مقدمه اول: علم، ادراک و یقین به خارج تعلق نمی‌گیرد. علم، معلوم می‌خواهد ولی معلوم صورت ذهنیه است نه خارج. البته روشن است که صورت ذهنیه با قطع‌نظر از خارج ملاک نیست، بلکه علم به صورت ذهنیه خارج‌دیده تعلق می‌گیرد؛ یعنی متعلق علم، معلوم ذهنی است که با خارج مرتبط است. به تعبیر فلسفی معلوم بالذات صورت ذهنی است و معلوم بالعرض شیء خارجی است.

حب و بغض، اراده و کراهت مثل علم است. انسان آنچه را در ذهن دارد، دوست دارد و ازآنچه در ذهن است، متنفر است اما مرتبط با خارج.

مقدمه دوم: صورت که در ذهن است دو گونه است: 1- موضوعی تصور می‌شود، سپس حکم می‌آید. معمولاً در این قسم، حکم و مسائلی که بر حکم مترتب است در موضوع نمی‌آید. 2- حکم و آنچه بعد الحکم است تصور می‌شود.

در صورت اول موضوع مطلق است اما در صورت دوم موضوع، حکمی عندالله دارد و ما نمی‌دانیم؛ یعنی نمی‌دانیم موضوع مشکوک الحکم است حلال است یا حرام؟ اینجا نوعی کسر و انکسار است. مثلاً یک‌مرتبه رقبه را در نظر می‌گیریم و مصلحت در آن است که رقبه آزاد شود. یک‌مرتبه هم رقبه مصلحت دارد آزاد شود اما رقبه کافر مصلحت ندارد که آزاد شود بلکه مفسده دارد. به خاطر این مفسده، مصلحت آزاد کردن رقبه را قید می‌زنیم. این کسر و انکسار است.

با توجه به این دو مقدمه: شارع مقدس یک حکم واقعی دارد و یک حکم ظاهری. شارع در حکم واقعی، موضوع را مجردا عن الحکم و ما یترتب علی الحکم در نظر گرفته است. مثلاً ذات نماز جمعه را بدون حکم در نظر گرفته است؛ اما شارع در حکم ظاهری، نماز جمعه‌ای که واقعاً حکمی دارد و مکلف نمی‌داند را در نظر گرفته است. پس موضوع حکم واقعی ذات نماز جمعه مجردا از هر قیدی است ولی موضوع حکم ظاهری نماز جمعه مشکوک الحکم است یعنی مقید است. پس اصلاً باهم جمع نمی‌شوند.

شیخ عبدالکریم و آقاضیاء هم این نظر را با اندک تفاوتی بیان کرده‌اند.

اشکال امام خمینی به فشارکی

امام خمینی و برخی از شاگردان آیت‌الله خویی اشکال کرده‌اند: مقدمه اول صحیح نیست؛ بین علم و حب و بغض فرق است. درست است که علم به صورت ذهنی تعلق می‌گیرد اما حب و بغض مربوط به خارج است. شارع از خود غیبت متنفر است نه از کلمه یا صورت ذهنی یا مفهوم غیبت.

پاسخ استاد به امام خمینی

ولکن این اشکال وارد نیست و کلام فشارکی هم در مورد علم صحیح است و هم در مورد حب و بغض. در مورد حب و بغض، خانم‌هایی که از سوسک می‌ترسند، از صورت ذهنی آن می‌ترسند لذا وقتی سوسک پلاستیکی را می‌بینند، می‌ترسند ولی وقتی زیر صندلی سوسک باشد و خبر نداشته باشد، نمی‌ترسد. اگر جایی سوسک نیست ولی خیال می‌کند، سوسک هست، می‌ترسد. حب و بغض از صورت ذهنی است نه از خارج. اگر کسی واقعاً دشمن باشد ولی خبر نداشته باشیم، نمی‌ترسیم. اگر کسی سکه‌ای تقلبی یافت اما خیال کرد، طلا است، خوشحال می‌شود چون حب و بغض مربوط به صورت ذهنی است.

مرحوم فشارکی در مورد علم فرمود: علم به صورت ذهنی تعلق می‌گیرد و مستشکلین هم قبول کردند. لکن اشکال وارد است. از علامه طباطبایی سؤال شد: چرا صورت ذهنی مطابق با خارج است؟ فرمود: صورت ذهنی علم نیست چون گاهی جهل مرکب است. ایشان با انگشت اشاره کرد و فرمود: این علم است؛ یعنی در ذات علم اشاره به خارج خوابیده است. شیخ اشراق فرموده است: علم یعنی اضافه نفس به خارج. عالم چیزی دارد که جاهل ندارد و آن ارتباط با خارج است و نوعی اضافه اشراقی است و این علم است. علم صورت ذهنی صرف یا صورت ذهنی خارج‌دیده نیست بلکه صورت ذهنی مضاف و مرتبط به خارج است. این ارتباط، علم است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo