< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /اقسام قطع از منظر امام خمینی

 

اقسام قطع از منظر امام خمینی

امام خمینی توضیحی درباره قطع و یقین و علم ذکر کرده است. «فإنّ العلم هو الإضافة الإشراقيّة بين النّفس و المعلوم بالذات، بها يوجد المعلوم كوجود الماهيّات الإمكانيّة بالفيض المقدّس الإطلاقي»[1] .

علم (یا قطع یا یقین) ازنظر قدما کیف نفسانی است و این کیف نفسانی در نفس حلول می‌کند یعنی نفس انسان مثل دوربین است که از اشیاء عکس می‌گیرد. ملاصدرا می‌گوید نفس انسان فاعل علم است به‌عبارت‌دیگر نفس انسان علت است و این صورت ذهنی معلول آن است. قیام علم به نفس انسان، صدوری است نه حلولی؛ یعنی صورت علمی در نفس حلول نمی‌کند بلکه از نفس صادر می‌شود. نفس انسان مثل باری است؛ همان‌طور که خدا جهان را در خارج می‌آفریند، نفس هم صورت علمی را در ذهن می‌آفریند.

نکته دیگر آنکه صفحه تلویزیون یا پرده سینما را در نظر بگیرید، شما صفحه تلویزیون را نشان می‌دهید و می‌گویید گرگ را ببین و به صفحه تلویزیون اشاره می‌کنید و می‌گویید درخت را ببین. اگر صفحه بشکند هیچ‌یک از این صورت‌ها نیست. فیض اقدس یعنی پیامبر مثل شیشه تلویزیون است و کل این عالم عکس‌هایی است که بر این شیشه است. احتمالاً معنای آیه «فِي رَقّ مَّنشُور» هم همین مطلب است. کل عالم مثل صورت‌هایی هستند بر پرده که آن پرده حقیقت رسول خداست. لذا به او صادر نخستین یا فیض مقدس می‌گویند. قوام همه ماهیات امکانی به رسول خداست. پس اینکه نفس انسان صورت را می‌آفریند و اگر این نفس از بین رفت، صورت از بین می‌رود، همان‌طور اگر رسول خدا نباشد، هیچ‌یک از ممکنات نیستند و همان‌طور که اگر وجود نباشد ماهیات نیستند؛ مانند صفحه تلویزیون که اگر نباشد صورت‌های آن هم نیستند.

امام خمینی فرموده است: میرزای نائینی می‌فرماید فرقی نمی‌کند که علم را از مقوله کیف نفسانی بدانیم یا از مقوله فعل یا از مقوله انفعال یا از مقوله اضافه؛ بر هر حال علم از مقوله کیف است. علت این کلام آن است که وقتی فخر رازی با اشکالات وجود ذهنی مواجه می‌شود و نمی‌تواند آن‌ها را حل کند، می‌گوید علم، شیء نیست و آن را صورت در ذهن حساب نمی‌کند.

امام می‌فرماید: این کلام اشکالات زیادی دارد و دقت در آن اشکال را معلوم می‌کند. مقصود امام آن است که علم از مقوله اضافه است اما نه آنچه او خیال کرده است. علم از مقوله اضافه اشراقی است، یعنی خداوند اراده می‌کند چیزی ایجاد می‌شود و نفس انسان اراده می‌کند صورتی ایجاد می‌شود. علم از مقوله وجود است نه از مقولات ده‌گانه ماهیت لذا اشکالات فخر رازی پیش نمی‌آید.

علم قیام به نفس دارد و اضافه به معلوم بالذات و بالعرض دارد. علم بسیط است نه مرکب ولی می‌توانیم این امر بسیط را به سه چیز تحلیل کنیم: 1- صورت ذهنی، 2- صورت ذهنی در ذهن چه کسی است؟ (اضافه به عالم) 3- صورت ذهنی چه چیزی (اضافه به معلوم)

صورت ذهنی یا فی‌نفسه در نظر گرفته می‌شود یا با اضافه به عالم یا با اضافه به معلوم و درعین‌حال بسیط است. امام خمینی به وجود شدید و وجود ضعیف تشبیه می‌کند. وجود شدید، وجود است اما مرکب از وجود و شدت نیست و وجود ضعیف، وجود است اما مرکب از وجود و ضعف نیست. وجود شدید همان وجود است ولی با شدت؛ به‌عبارت‌دیگر تشکیک خاصی وجود. علم هم یک اضافه به عالم دارد و یک اضافه به معلوم. همان‌طور که تشکیک وجود صحیح است، تشکیک علم صحیح است چون علم هم وجود است.

قبلاً این نکته گفته شد که مسئله تشکیک قابل‌تأمل است و آقا حسین خوانساری گفته است که قائلین به تشکیک نمی‌دانند چه چیزی می‌گویند. علامه طباطبایی هم در بدایه و نهایه دلیلی برای تشکیک خاصی ارائه نکرده است و فقط تشبیه به نور کرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo