< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /تجری و انقیاد

 

تجری و انقیاد

اولین بحثی که در کتاب‌های اصولی درباره قطع به‌عنوان احکام قطع مطرح می‌کنند، بحث تجری و انقیاد است. بحث تجری و انقیاد این‌گونه مطرح می‌شود که وقتی عمل کردن به قطع، لازم است و عمل به قطع، موجب استحقاق ثواب و مخالفت با آن، موجب استحقاق عذاب می‌شود، آیا مطلق عمل به قطع چنین حکمی دارد یا اینکه به شرط موافقت با واقع است؟ یعنی اگر قطع مطابق با واقع بود، عمل طبق آن ثواب دارد و مخالفت با آن عقاب دارد. بحث تجری و انقیاد یعنی اگر چیزی، قطع بود ولی خلاف با واقع بود، همان حکم را دارد؟

قبل از شروع بحث دو نکته ذکر می‌شود:

عدم اختصاص بحث تجری و انقیاد به قطع

1- بحث تجری و انقیاد، اختصاص به قطع ندارد بلکه در خبر واحد، امارات و اصول عملیه هم همین‌طور است. علت اینکه بحث تجری و انقیاد را در قطع مطرح می‌کنند آن است که قطع اظهرِ مصادیق این بحث است نه اینکه اختصاص به قطع داشته باشد. به‌عنوان‌مثال اگر استصحاب جاری شد که فرشی نجس است ولی در عمل طبق استصحاب عمل نشد، بعد هم معلوم شد که استصحاب درست نبوده است و فرش نجس نیست، آیا گناه کرده است؟ بااینکه قطع نیست بلکه با استصحاب حکم به نجاست فرش داده است. این هم همان بحث تجری و انقیاد است.

مثال دیگر اینکه اگر روایتی یا فتوایی دلالت بر مطلبی کند و مکلف آن را دیده باشد و باید طبق آن عمل کند ولی عمل نکرد و بعد هم معلوم شد که فتوای مجتهد آن نبوده است یا روایت درست نبوده است، آیا گناه کرده است؟ این همان بحث تجری است.

اینکه تجری و انقیاد در قطع و امارت و طرق جاری است موردتردید نیست، ولی آخوند در بحث جمع بین حکم ظاهری و واقعی، به‌درستی فرموده است مشکل‌ترین جای بحث در اصول عملیه خصوصاً در اصاله البرائه است. علت آن است که شارع مقدس در اصاله البرائه جعل حکم کرده است برخلاف امارات که شارع جعل حکم نکرده است. در اصاله البرائه یا اصاله الحلیه، اصلاً کشف خلاف معنا ندارد؛ یعنی نمی‌توان گفت بعداً معلوم شد که اصاله البرائه یا اصاله الحلیه اشتباه است چون اصاله الحلیه، جعل حلیت است و جعل حلیت هیچ‌گاه اشتباه ندارد.

میرزای نائینی و آیت‌الله خویی در مانحن فیه مثال زده‌اند: اگر مایعی خمر بود بعد به سرکه انقلاب یافت. آیا از زمانی که سرکه شده است پاک و حلال است یا از ابتدا حلال بوده است؟ اینجا کشف خلاف نشده است. اگر اصاله الحلیه جاری کردیم و گفتیم حلال است بعد معلوم شد که اصاله الحلیه اشتباه است و حرام است؛ کشف خلاف نشده است بلکه تا حالا حلال بود و از این به بعد حرام است. یا اینکه مالی را خیال می‌کرد مال مردم است و تحقیق کرد ولی به نتیجه نرسید؛ اصاله البرائه یا اصاله الحلیه کرد و تصرف کرد، سپس دو شاهد عادل گفتند مال مردم است، از حالا به بعد حرام می‌شود یعنی مانند انقلاب شراب به سرکه، انقلاب حکم است.

معنای این کلام آن است که هیچ‌گاه تجری و انقیاد در اصاله البرائه یا اصاله الحلیه، جاری نمی‌شود و جای معصیت و اطاعت است نه تجری و انقیاد.

اما اگر کسی بگوید تا حالا مایعی را خیال می‌کردم شراب است اما الآن فهمیدم شراب نبوده است. زمانی که خیال می‌کرد شراب بوده است، آن را خورد؛ آیا مرتکب گناه شده است و استحقاق عقاب دارد؟ این مثال با مانحن فیه تطبیق می‌کند.

اگر کسی قائل بشود در مورد اصول عملیه، جعل حکم نیست و اینکه اصول عملیه حجت هستند یعنی منجزیت و معذریت، نتیجه‌اش آن است که تجری و انقیاد در اصول عملیه هم جاری می‌شوند.

جریان بحث تجری و انقیاد در قطع موضوعی و طریقی

2- آیا بحث تجری و انقیاد، در مطلق بحث قطع جاری می‌شود یا فقط در بحث قطع طریقی است نه در بحث قطع موضوعی؟

برخی از بزرگان فرموده‌اند: تجری و انقیاد مربوط به بحث قطع طریقی است و در بحث قطع موضوعی، تجری و انقیاد نیست. قطع موضوعی این است که اگر شارع فرمود: هرگاه به مطلبی یقین داری، انجام بده و این کشف خلاف ندارد. کشف خلاف مربوط به‌جایی است که قطع، طریق الی الواقع باشد و بعداً معلوم شد طریق الی الواقع نبوده است.

پاسخ این کلام آن است که در منطق بحثی بود که آیا جهل مرکب، علم است یا علم نیست؟ کسی که به چیزی یقین دارد و یقین او هم اشتباه است، این جهل مرکب است. اگر کسی بگوید جهل مرکب، علم است فرمایش این بعض بزرگان صحیح است یعنی تجری و انقیاد در قطع موضوعی جاری نمی‌شود؛ اما اگر کسی قائل شود که جهل مرکب، علم نیست (همین نظر صحیح است) بلکه خیال می‌کند علم است و بعد که کشف خلاف شد می‌فهمد که اصلاً علم نداشته است بلکه خیال می‌کرده است علم داشته است. نتیجه آن است که تجری و انقیاد در قطع موضوعی هم جاری است، چون اصلاً یقین و قطع و علم نبوده است بلکه جهل بوده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo