< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /حجیت قطع

 

نظر شیخ انصاری و آخوند خراسانی در ذاتی بودن حجیت قطع

اولین مطلبی که در کفایه و رسائل از مباحث قطع مطرح شده است، این است: در اینکه انسان باید به قطع عمل کند، تردیدی نیست. شیخ انصاری فرموده است: شکی نیست که انسان باید طبق قطع حرکت کند و عمل او مطابق قطع باشد. آخوند هم همین را فرموده است. شیخ می‌فرماید: قطع حجت است اما حجت بودن قطع مثل حجت بودن امارات نیست. به‌عبارت‌دیگر وقتی می‌گویند ظن یا قول مرجع تقلید حجت است؛ حجت یعنی آن چیزی که حد وسط قیاس استنباط قرار بگیرد و حد وسط واسطه ثبوت اکبر برای اصغر است؛ اما وقتی می‌گوییم قطع حجت است، قطع واسطه اثبات نیست بلکه انکشاف قطع ذاتی است.

آخوند در کفایه می‌گوید: وجدان و فطرت سلیم حکم می‌کند که قطع، حجت است.

شیخ و آخوند فرموده‌اند: حجیت قطع، ذاتی است و ذاتی قابل جعل نیست کما اینکه قابل سلب نیست. مثل‌اینکه روغن را چرب نمی‌کنند و نیز نمی‌توان چربی روغن را از آن گرفت. جعل ذلتی به جعل ذی الذاتی است.

پس از آخوند، همه این نظر را پذیرفته‌اند.

نظر استاد درباره ذاتی بودن حجیت قطع

به نظر می‌رسد، حجیت قطع ذاتی نیست. ذاتی دو گونه است: 1- ذاتی باب ایساغوجی، 2- ذاتی باب برهان.

در کلیات خمس، ناطق را ذاتی انسان می‌دانند. ذاتی در کلیات خمس یعنی جنس و فصل. آیا حجیت قطع، جنس قطع است یا فصل آن است. قطع، حالت نفسانی است که شک و تردید نداشته باشد و این غیر از حجیت است. روشن است که حجیت قطع، به معنای ذاتی کلیات خمس نیست.

ذاتی باب برهان در صناعات خمس در مقابل عرضی است؛ یعنی خارج محمول من صمیمه؛ چیزی را تحلیل کنیم و با تحلیل به آن برسیم. مثلاً اگر ماهیت را تحلیل کنیم به امکان می‌رسیم؛ هر شی‌ء حادثی، ممکن‌الوجود است و در ذات اوست، مانند زوجیت برای چهار. اگر صفت نفسانی قطع را تحلیل کنیم، حجیت استفاده می‌شود. آیا از قطع این استفاده می‌شود که حتماً باید به آن عمل شود.

صحیح آن است که در این بحث بین ذاتی و بین ضروری خلط شده است. باید گفته شود که حجیت برای قطع ضروری و بدیهی است.

مقصود از ضروری آن است که نظری نیست بلکه بدیهی است. دفعا للدور و التسلسل باید بگوییم حجیت برای قطع بدیهی است نه نظری. علت آن است که اگر کسی بگوید حجت قطع دلیل می‌خواهد و نظری است، خود آن دلیل اگر بدیهی باشد معنایش آن است که دلیل قطعی است پس باز به بدیهی بودن قطع رسیدیم. اگر آن دلیل نظری باشد، نظری باید به بدیهی منتهی شود. اگر به خود این قطع منتهی شود، دور می‌شود و اگر به نظری دیگر منتهی شود، تسلسل است. دور و تسلسل باطل هستند لذا حجیت قطع بدیهی است که منتهی به چیز دیگری نباشد.

شاهد دیگر این است که برای حجیت چهار معنا ذکر کرده‌اند: 1- منجزیت و معذریت. (آخوند خراسانی) 2- تتمیم کشف. (میرزای نائینی) 3- جعل مؤدّی. 4- جعل مماثل.

قطع یعنی کشف و یقین؛ پس منجزیت و معذریت ذاتی آن نیستند. معنای دوم هم غلط است. معنای سوم و چهارم هم محمول من ضمیمه و عرضی‌اند؛ بنابراین حجیت قطع ضروری و بدیهی است.

عدم حکم عقل

مطلب دیگر این است که عقل، حکم ندارد. این جمله را زیاد خواهیم گفت: عقل حکم ندارد بلکه کار عقل فقط درک و انکشاف است. شبیه اینکه خودرو، دارای چراغ و موتور است. چراغ، راه را نشان می‌دهد ولی موتور است که خودرو را حرکت می‌دهد. در حکم، بعث و زجر هست که کار شارع، عرف و دولت است. عقل نمی‌گوید در چاه نرو، بلکه می‌گوید این راه است و این چاه است. شارع می‌گوید در چاه نرو.

آیت‌الله خویی می‌فرمایند: «أنّ العقل شأنه الادراك ليس إلّا و أمّا الالزام و البعث التشريعي فهو من وظائف المولى. نعم، الانسان يتحرّك نحو ما يراه نفعاً له و يحذر ممّا يراه ضرراً عليه و ليس ذلك بالزام من العقل، بل المنشأ فيه حبّ النفس و لا اختصاص له بالانسان، بل الحيوان أيضاً بفطرته يحبّ نفسه و يتحرّك إلى ما يراه نفعاً له و يحذر ممّا أدرك ضرره؛ و بالجملة حبّ النفس و إن كان يحرّك الانسان إلى ما قطع بنفعه، إلّا أنّه تحريك تكويني لا بعث تشريعي[1] ». قطع یا عقل برای انسان، مثل الهام برای پیامبران و امامان است. الهام، دلیل نمی‌خواهد و حجت است چون الهام است و دلیل بر خود است و مستند به چیزی غیر از خود نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo