< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/الخطابات الشفاهية /ثمرات خطاب مشافهه

 

ثمرات خطاب مشافهه

گفته شد که آخوند در کفایه فرموده است برای بحث خطاب مشافهه دو ثمره ذکر کرده‌اند: ثمره اول مسئله حجیت خطابات برای معدومین است که بحث آن گذشت. ثمره دوم صحت تمسک و عدم صحت تمسک به اطلاقات کتاب و سنت برای معدومین است. اگر کسی کلام میرزای قمی (خطابات مختص به مشافهین است) را بپذیرد نمی‌تواند به اطلاقات قرآن و سنت تمسک کند، اما اگر کسی کلام آخوند خراسانی را بپذیرد، می‌تواند به اطلاقات آیات و روایات تمسک کند مانند شیخ انصاری که سراغ اطلاقات کتاب و سنت می‌رود.

می‌خواهیم ببینیم که آیا آخوند می‌فرماید این بحث ثمره ندارد؟ عبارت کفایه سلیس نیست. دو مسئله مطرح است: یک مسئله اشتراک احکام بین حاضر و غایب است. «حَلَالُ‌ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ‌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»[1] ما یقین داریم که احکام شرع برای همه یکسان است. اگر حکمی برای سلمان و ابوذر ثابت شود، برای دیگران هم ثابت می‌شود. این بحث اشتراک احکام است. اگر کسی احتمال بدهد حکمی را که خدا یا پیامبر برای یک صحابی بیان کردند، به خاطر خصوصیتی که در او بوده است، آیا این حکم برای ما هم وجود دارد؟ یا اینکه اشتراک احکام در این موارد وجود ندارد؟ آیا اشتراک احکام در این موارد جاری می‌شود یا باید ثابت شود در خصوصیات همه مشترک هستند؟

مطلب دوم درباره اصاله الاطلاق است. معنای اصاله الاطلاق آن است که اگر خدا و پیامبر چیزی را فرمودند و نمی‌دانیم این کلام قیدی داشته است یا خیر، اصل عدم قید است و باید به اطلاق تمسک کرد. آیا می‌توان گفت اصل عدم قرینه است و باید به اطلاق کلام تمسک کرد؟ بحث اصاله الاطلاق به این معناست که اگر غرض متکلم حکیم قیدی باشد ولی آن قید را نیاورد، خلاف حکمت و نقض غرض است؛ اما اگر غرضی داشته است و غرض را نیاورده است چون آن غرض وجود دارد، اصاله الاطلاق جاری نمی‌شود.

احتمالاً آخوند خراسانی می‌خواهد بفرماید: فرق کلام ما با کلام میرزای قمی در این است که میرزای قمی وقتی می‌گوید خطابات قرآن مخصوص مشافهین است شامل ما نمی‌شود و باید از راه اشتراک احکام، احکام را بفهمیم؛ یعنی باید قرآن را بخوانیم تا بدانیم تکلیف سلمان چه بوده است و اشتراک احکام اقتضا می‌کند هر حکمی که او داشته است، من هم همان حکم را دارم؛ اما آخوند خراسانی می‌فرماید ما باید قرآن را بخوانیم تا بدانیم تکلیف ما چیست و سراغ اصاله الاطلاق می‌رویم. معنای این کلام این نیست که این ثمره غلط است.

آخوند که می‌گوید خطابات قرآن شامل ما می‌شود، می‌گوید ما ابتدا سراغ استفاده از قرآن می‌رویم تا حکم خود را بفهمیم یعنی ابتدا سراغ اصاله الاطلاق در خطابات قرآن می‌رویم. ولی میرزای قمی نمی‌تواند ابتدا سراغ خطابات قرآن برود بلکه ابتدا باید سراغ قرآن برود تا تکلیف سلمان را بداند سپس مسئله اشتراک احکام را مطرح کند سپس اصاله الاطلاق دیگری درست کند که مثلاً آیا عرب بودن سلمان دخالتی در احکام دارد؟ اصل عدم آن است. میرزای قمی باید چند مقدمه را انجام بدهد که برای ما لازم نیست، پس بحث ثمره دارد بله ثمره عملی در فتوا ندارد ولی ثمره عملی در نحوه فتوا و اجتهاد دارد؛ یعنی نحوه فتوای میرزای قمی باید این‌گونه باشد: 1- قرآن چه حکمی برای سلمان دارد. 2- هر حکمی برای سلمان هست برای من هم هست. (از باب اشتراک احکام) 3- خصوصیات سلمان دخالتی در این حکم ندارد. (اصاله الاطلاق)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo