< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/الخطابات الشفاهية /انواع قضیه

 

خطاب مشافهه

در بحث خطاب مشافهه چند مطلب وجود دارد: 1- آیا می‌توان معدوم را تکلیف کرد؟ 2- آیا خطاب به معدوم ممکن است؟ 3- آیا الفاظ نداء یا الفاظ خطاب فقط شامل مشافهین و حاضرین در مجلس پیامبر می‌شود یا شامل هرکسی می‌شود؟

در مطلب اول گفته شد که معدوم، تکلیف هم ندارد و تکلیف معدوم محال است، ولی آخوند فرموده است: یک بعث و تکلیف حقیقی هست و یک تکلیف و بعث انشائی یا اعتباری. معدوم قابل خطاب نیست ولی قابل خطاب حقیقی نیست اما خطاب انشائی یا خطاب اعتباری، کم مؤونه هستند و اشکالی ندارند. مثلاً کسی روی سنگ‌قبر می‌نویسد ای کسی که از قبر من می‌گذری، عبرت بگیر؛ بسیاری از کسانی که بعداً از کنار این قبر می‌گذرند هنگام نوشتن این مطلب وجود نداشته‌اند. اعتبارات کم مؤونه هستند. درواقع مثل این دو مثال که کسی چیزی را بر علما وقف می‌کند و می‌گوید نسلاً بعد نسل، علمای موجود استفاده می‌کنند و علمایی که بعداً می‌آیند وقف را مالک می‌شوند درحالی‌که هنگام وقف وجود خارجی نداشتند. یا در اجاره اگر کسی بگوید این زمین را اجاره می‌کنم برای طلبه‌ها تا پانصد سال. طلبه‌هایی که بعداً به دنیا می‌آیند و از این زمین استفاده می‌کنند، در زمان اجاره وجود خارجی نداشته‌اند. این‌ها اعتباری و انشائی است ایرادی ندارد. (كفاية الأصول - ط آل البيت ص 228)

محل بحث مطلب سوم است که آیا ادات نداء و ادات خطاب شامل مشافهین است یا بقیه را هم شامل می‌شود؟

در خطابات مشافهه به‌صورت کلی می‌گوییم: کسی که خطاب مشافهه را می‌آورد درواقع می‌خواهد قانونی را بیان کند و خلاصه گویی می‌کند یا می‌خواهد کار خود را راحت کند. مولا به‌جای اینکه هرکسی که به سن بلوغ می‌رسد را مورد خطاب قرار بدهد، یک خطاب کلی می‌کند و می‌گوید هرکسی که به سن بلوغ رسید نماز بر او واجب است. یک حکم را روی یک عنوان می‌آورد و این عنوان روزبه‌روز مصادیق و موضوعات جدیدی پیدا می‌کند. در این صورت گاهی یک کلام خطاب است و مخاطب آن هر روز جدید می‌شود.

نتیجه آنکه به‌صورت کلی اشکالی ندارد کلامی به‌صورت مشافهه باشد و شامل مغایب و معدوم بشود. به‌عبارت‌دیگر درباره آیات شریفه قرآن چند نظر وجود دارد: بعضی می‌گویند قرآن فقط خطاب به پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام است و دیگران مخاطب نیستند. دیگران باید قرآن را بخوانند و ببینند چه حکمی برای آن بزرگواران بوده است و هر حکمی برای ایشان هست برای ما هم هست. در این صورت بحث پیش نمی‌آید. این بحث‌ها در صورتی پیش می‌آید که بگوییم وقتی آیات شریفه قرآن بر پیامبر اکرم نازل می‌شود، مخاطب ما هستیم.

برخی از آیات قرآن این‌گونه است: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساء» (احزاب/32) طبق قول اول که همه آیات خطاب به پیامبر است، این آیه شامل رسول خدا نمی‌شود. اگر بگوییم بر پیامبر نازل می‌شود که بقیه بشنوند، این بحث مطرح می‌شود کسی که در زمان پیامبر نبوده است آیا می‌شود مخاطب قرآن باشد؟

انواع قضایا

تفصیل مطلب آنکه با توجه به اینکه احکام شرع به‌صورت قضایای حقیقیه‌اند نه قضایای خارجیه، باید در مورد قضیه خارجیه و قضیه حقیقیه توضیحی بدهیم. بعضی از آیات شریفه قرآن مانند آیه شریفه «فَلَمَّا قَضى‌ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ في‌ أَزْواجِ أَدْعِيائِهِم‌» (احزاب/37) قضیه خارجیه هستند و محل بحث ما نیستند.

تقسیم قضیه از چند جهت است: 1- گاهی از جهت کیف است که به موجبه و سالبه تقسیم می‌شود.

2- گاهی از جهت موضوع است که به شخصیه و طبیعیه و مهمله و محصوره تقسیم می‌شود. قضیه شخصیه مانند این فرش دستبافت است که این قضیه به محل بحث مربوط نمی‌شود. حکم حاکم شرع همیشه شخصیه است. قضیه طبیعیه یعنی قضیه‌ای که حکم روی یک ماهیت رفته است. قضیه مهمله یعنی قضیه‌ای که به کلی بودن یا جزئی بودن کار ندارد مانند انسان در زیان است که مهمل است. (اگر این جمله عربی گفته شود: ان الانسان لفی خسر، یا موجبه کلیه است یا موجبه جزئیه است. بوعلی سینا در یکی از کتاب‌هایش گفته است برای قضیه مهمله باید همیشه مثال فارسی زد نه عربی چون در عربی قضیه مهمله نداریم). قضیه محصوره قضیه است که دارای حصر است و اندازه موضوع معلوم است. (موجبه کلیه، موجبه جزئیه، سالبه کلیه و سالبه جزئیه)

3- گاهی از جهت وجود و عدم موضوع است که به ذهنیه و خارجیه و حقیقیه تقسیم می‌شود. اگر باید موضوع باشد تا قضیه درست بشود، قضیه خارجیه است. معمولاً مثال می‌زنند: قُتِل من فی العسکر. قضیه ذهنیه مانند الانسان نوع یا الانسان کلی. قضایایی که محمول آن‌ها معقولات ثانیه منطقی باشند. ابن سینا قصه حقیقیه طوری معنا کرده است، حاجی سبزواری طور دیگری معنا کرده است و مرحوم میرزای نائینی معنای دیگری کرده است. بحث همین است که قضایای شرعی قضیه حقیقیه هستند و این قضیه حقیقیه را چگونه معنا کنیم که شامل معدومین و مغایبین بشود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo