< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /دو نکته پیرامون موضوع قضایا

 

دو نکته پیرامون قضایا

بحث این است که آیا می‌توان موضوع را با اصل موضوعی یا اصل عملی ثابت کرد؟ به این مناسبت باید راجع به قضیه توضیحی ارائه می‌کردیم که یا موجبه است یا معدوله است یا سالبه محصله و نیز ملاک صدق و کذب چیست.

احتیاج قضیه به موضوع

1- در هر قضیه‌ای به موضوع احتیاج است؛ این در صورتی است که محمولی برای موضوعی اثبات شود. ولی زمانی که نمی‌خواهند حکمی را اثبات کنند ضرورت ندارد قضیه موضوع داشته باشد. قضایایی که موضوع آن‌ها امری عدمی است مثل شریک الباری ممتنع یا شریک الباری لیس له وجود. اگر قضیه سالبه محصله است مثل شریک الباری لیس له وجود، این قضیه صحیح است چون قضیه سالبه است و می‌تواند موضوع نداشته باشد؛ اما اگر قضیه موجبه باشد مثل شریک الباری ممتنع یا موجبه معدوله است مثل شریک الباری غیر موجود، امام خمینی معتقد است که قضیه سالبه محصله است و سالبه محصله ضرورت ندارد موضوع داشته باشد لذا شریک الباری لیس له وجود مانند آن است که حرفی نزده‌ایم.[1]

پاسخ استاد

لکن در قضیه موجبه معدوله یا موجبه محصله، این قضایا غلط نیستند چون غیر موجود بر شریک الباری حمل می‌شود. (وجود موضوع لایجابته حتمٌ) قضیه موجبه حتماً موضوع می‌خواهد. فرق می‌گذاریم بین حمل اولی ذاتی و شایع صناعی؛ شریک الباری غیر موجود، مفهوما شریک الباری است اما مصداقا شریک الباری نیست. غیر موجود نحوه‌ای وجود است چون کلمه غیر به کلمه وجود اضافه شده است و وجود ملکه است و عدم و ملکه هر دو از اقسام وجود هستند که بر مفهوم شریک الباری حمل می‌شوند و مفهوم شریک الباری مخلوق خداست.

شاید علت اینکه امام خمینی می‌فرماید شریک الباری غیر موجود غلط است بحث حمل اولی ذاتی و شایع صناعی نبوده است. باید بگوییم بین علم درجه اول و علم درجه دوم فرق است. چیزهایی علم و معرفت دسته اول هستند که علم به شیء است و علم به علم، معرفت دسته دو هستند. معمولاً بحث روی علم درجه اول است و علم درجه دوم است. شریک الباری غیر موجود، بحث علم درجه دوم است، یعنی خبر از علم می‌دهد نه اینکه خبر از وجود شریک خدا یا عدم آن بدهد. آیا من می‌دانم خدا شریک دارد؟ این محل بحث است. قضیه شریک الباری غیر موجود، درجه دوم است و کاملاً درست است و غلط نیست.

کلام امام خمینی درباره مفرد بودن موضوع

2- امام خمینی فرموده است: موضوع هر قضیه‌ای باید امری مفرد باشد و چیزی که مرکب است به یک نسبت تام خبری یا یک نسبت ناقص نمی‌تواند موضوع قضیه قرار بگیرد.

در ادبیات گفته شده است که گاهی دو قضیه تام خبری را می‌توان مقدم و تالی یا شرط و جزاء یک قضیه قرار داد و چیزی که خودش قضیه است، موضوع قضیه قرار بگیرد: کلما الشمس طالعه فالنهار موجود. امام خمینی می‌فرماید: وقتی می‌خواهید حکمی را بیاورید حکم باید روی یک شیء برود و آن شیء باید حکایت تصوری باشد نه حکایت تصدیقی. اگر موضوع قضیه مفرد یا کالمفرد باشد، مبادی تصوری است اما جمله کامل تصدیق است و نمی‌تواند مبادی تصوری باشد. مبادی تصوری مقدمه تصدیق است نه آنکه تصدیق، خودش تصور شود.[2]

پاسخ استاد

اشکالی ندارد که جمله کامل خبری را اسم یا موضوع قرار بدهیم و این غیر از قضیه شرطیه است. الشمس طالعه یک قضیه است ولی بر سر آن کلما می‌آید که دیگر یک قضیه نیست، النهار موجود هم همین‌طور است. می‌شود موضوع، قضیه امری مرکب باشد مانند تابّت شرّاً یا لله درّه فارساً که نام شخص بوده است. پس می‌توان موضوعی داشت که مرکب باشد، یعنی مرکب باشد از زن و سید نبودن.

 


[1] منهاج الوصول، ص262.
[2] منهاج الوصول، ص263.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo