< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/العام المخصص /کلام آیت الله بروجردی و توضیح مراد ایشان و اشکال استاد

 

کلام آیت‌الله بروجردی در حجیت عام پس از تخصیص به مخصص منفصل

آیت‌الله بروجردی فرموده است: «و كذا لا اشكال في عدم جواز التمسك بالعام فيما اذا خصص بمخصص منفصل و تردد أمره بين المتباينين فلايجوز التمسك به في واحد منهما بخصوصه. نعم يجوز أن يتمسك به لنفي الثالث; اذ عدم حجيته في هذا بخصوصه و في ذاك بخصوصه لاينافي حجيته في أحدهما المردد و يترتب علي ذلك عدم جواز اجراء الاصل المخالف في كليهما و لا فرق فيما ذكرنا بين أن يكون المفهومان المتباينان متساويين بحسب المصداق و بين أن يكون أحدهما أكثر مصداقا من الاخر اذا لم يتداخلا بحسب المصداق، كما اذا تردد المخصص بين مفهوم له عشرة أفراد و بين مفهوم له عشرون فردا مغايرة بتمامها لهذه العشرة و بالجملة التردد بين المتباينين بقسميه يوجب الاجمال في العام حكما، كما لايخفي». (نهایه الاصول ص 327)

توضیح کلام آیت‌الله بروجردی

یکی از بزرگان گفته است: آیت‌الله بروجردی می‌فرماید اگر مخصص منفصل بود، تمسک به عام جایز نیست ولی عام در احدهما المردد حجت است. عام نسبت به یک زید حجت است و نسبت به زید دیگر حجت نیست. سپس اشکال کرده است که احدهمای مردد وجود خارجی ندارد.

لکن مراد آیت‌الله بروجردی این نیست که ایشان فهمیده است. منظور آیت‌الله بروجردی آن است که وقتی عامی داریم که به مخصص منفصل، تخصیص خورد و بین المتباینین مردد بود، عام در هیچ‌یک حجت نیست ولی در نفی ثالث حجت است. شبیه اینکه یک روایت می‌گوید نماز جمعه در عصر غیبت، حرام است و روایت دیگر می‌گوید نماز جمعه در عصر غیبت، واجب است. این دو روایت تعارض می‌کنند اما کسی نمی‌تواند بگوید نماز جمعه در عصر غیبت، مستحب است چون هر دو روایت استحباب را نفی می‌کنند. در مانحن فیه عام نه در زید بن بکر حجت است و نه در زید بن عمرو؛ آیا می‌توانیم اصل عملی اباحه در یکی از دو زید جاری کنیم؟ اکرم العلماء مجمل است ولی در اینکه اصل عملی جاری نمی‌شود، اجمال ندارد. اینکه فرمود عام در نفی ثالث حجت است، ثالث یعنی اجرای اصل.

اشکال استاد به آیت‌الله بروجردی

فرمایش آیت‌الله بروجردی، اشکال جدی دارد. ملاک در تعارض اصول عملیه، علم به کذب دو اصل نیست بلکه باید دو اصل عملی، در عمل مشکل ایجاد کنند. مثلاً اصل اولی در هر گوشتی، حرمت است چون زمانی زنده بود و تزکیه نشده بود و خوردنش حرام بود و الآن شک دارم که حلال است یا حرام، اصل حرمت است. دلیل عام می‌گوید: ﴿فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً﴾[1] .مخصص منفصل مردد بین المتباینین می‌گوید: ﴿ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون﴾‌.[2] نمی‌دانم بحیره به چه معناست و شبهه مفهومیه است. بحیره یعنی شتری که گوشش را بریده‌اند یا گوسفندی است که گوشش را بریده‌اند، یا اینکه بحیره یعنی حیوانی که پنج شکم مؤنث زاییده است یا بحیره حیوانی است که ده شکم مذکر زاییده است. آیت‌الله بروجردی می‌فرماید: تمسک به عام جایز نیست ولی نفی ثالث می‌کند که تمسک به اصل عملی جایز نیست. لکن در این مثال تمسک به دو اصل عملی جایز است. مخصص مجمل است و کنار می‌گذاریم و در عام هم اجمال مخصص حکماً سرایت می‌کند و کنار می‌گذاریم. اصل عملی می‌گوید حرام است چون استصحاب حرام بودن می‌کنیم؛ زمانی که زنده بود و تزکیه نشده بود حرام بود و استصحاب می‌کنیم حرمت را.

درنتیجه یکی از این دو گوشت قطعاً حرام است ولی هر دو را کنار می‌گذاریم بااینکه یقیناً حلالی را کنار گذاشته‌ایم ولی نخوردن آن خلاف شرع نیست. درنتیجه اصل عملی جاری است برخلاف فرمایش مرحوم بروجردی.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo