< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/أدوات العموم /عدم دلالت «کلّ» بر عموم

 

یکی از آقایان اشکال کرده‌اند که اگر الفاظ برای عموم وضع نشده باشند و مفید عموم نباشند، لازمه‌اش عدم عمومیت و شمول دین و احکام الهی است. پاسخ اشکال آن است که این کلمات مفید عموم نیستند و معنای این کلام آن نیست که احکام الهی عام نیستند. احکام خدا در اکثر موارد قضایای حقیقیه هستند مثل اقیموا الصلاه، السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما و ... . احکام الهی عام‌اند به دلیل قضیه حقیقیه بودن نه به خاطر قضیه خارجیه بودن.

عدم دلالت «کلّ» بر عموم

در کتاب‌های اصول گفته شده است که کلمه «کلّ» از ادات عموم است ولی با توجه به آیات قرآن چنین مطلبی صحیح به نظر نمی‌رسد:

﴿ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا﴾[1] . همه کوه‌های دنیا منظور نیست بلکه کوه‌های خاصی مراد است.

﴿لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ﴾[2] . آیا در باغ همه ثمرات بود یا بسیاری از میوه‌ها در آن نبوده است؟ مثلاً میوه‌هایی که به لحاظ آب و هوایی مختص ّ مکان خاصی هستند.

﴿يَمْحَقُ اللّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفّارٍ أَثيمٍ﴾[3] . این آیه از مشکلات قرآن است. طبق برخی از کتاب‌ها مثل مغنی ابن هشام، کل گناهکاران را دوست ندارد ولی بعضی از گناهکاران را دوست دارد، یا اینکه هیچ گناهکاری را دوست ندارد؟

﴿كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَني إِسْرائيلَ﴾[4] . آیا همه خوردنی‌ها برای بنی‌اسرائیل حلال بوده است حتی شراب؟

﴿وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ﴾[5] . مقصود بعضی از تمایلات است نه همه تمایلات.

﴿فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ﴾[6] . همه اشیاء باب ندارند بلکه برخی از اشیاء باب دارند.

﴿وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ﴾[7] . بعضی از اشیاء نبات دارند.

﴿ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَمامًا عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ﴾[8] . آیا توضیح و تفصیل همه‌چیز در کل تورات وجود دارد؟ یا در این آیه ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ﴾[9] آیه تبیین همه‌چیز در قرآن وجود دارد؟

﴿وَ كَتَبْنا لَهُ فِي اْلأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ﴾[10] . ده فرمان موسی، موعظه بعضی از مسائل بوده است نه همه‌چیز.

﴿وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ﴾[11] . از همه مکان‌ها موج به آن نرسید.

﴿وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِ‌آياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ﴾[12] . آن‌ها از بعضی از جبارها که موجود بودند تبعیت کردند نه همه جبارها در همه زمان‌ها و مکان‌ها.

﴿ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً﴾[13] . زنبورعسل همه میوه‌ها را نمی‌خورد بلکه بعضی از میوه‌ها که گل دارند را استفاده می‌کند.

﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ في هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النّاسِ إِلاّ كُفُورًا﴾[14] . همه مثل‌ها در قرآن وجود ندارد.

﴿وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفينَةٍ غَصْبًا﴾[15] . پادشاه ظالم تمام کشتی‌های دنیا را غصب نمی‌کرد بلکه کشتی‌های آن دریا را غصب می‌کرد.

﴿وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ﴾[16] .

﴿وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا﴾[17] .

﴿أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾[18] . در مکه میوه‌های هندوستان وجود نداشت بلکه فقط برخی از میوه‌های یمن و حبشه.

﴿وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميقٍ﴾[19] .

﴿إِنّا مَكَّنّا لَهُ فِي اْلأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَبًا﴾[20] .

﴿يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ﴾[21] .

کلمه «کلّ» از ماده اکلیل است و اکلیل به تاجی گفته می‌شود که روی سر می‌گذارند. معمولاً تاج همه سر را نمی‌پوشاند بلکه بعض را دربر می‌گیرد.

در قرآن مواردی که دلالت بر عام می‌کند، قرینه دارد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[22] .﴿قُلْ كُلُّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ﴾[23] .

در اشعار عرب هم کل دلالت بر عموم نمی‌کند:

«وكل رفيقَي كل رَحل وَإِن هما ... تعاطى القنا قوماهما أَخَوان»

ابن هشام در مغنی اللبیب درباره این شعر گفته است: «وَهَذَا الْبَيْت من المشكلات لفظا وَمعنى وإعرابا»[24] . اشکال ابن هشام در این است که قوماهما خوانده است درحالی‌که او ما هما صحیح است.

کل رفیقَی هر دونفری که هم‌سفر هستند را می‌گوید یا سه نفر و پنج نفر هم‌سفر را هم شامل می‌شود؟

«وَإِن الَّذِي حانت بفلج دِمَاؤُهُمْ ... هم الْقَوْم كل الْقَوْم يَا أم خَالِد» در این شعر هم کل به افاده عموم نمی‌کند.

عجیب آن است که قطرب می‌گوید: «صرح بعضهم بان توجه توجه النفی الی الشمول اکثری لا کلی».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo