< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المفاهيم/مفاهیم دیگر /قرینه سیاق

 

قرینه سياق در نحوه قرائت آيات قرآن کريم

گفته شد که گاهي قبلِ کلام قرينه است بر مقصود و گاهي بعدِ کلام، گاهي دلالت سياق براي قرائت يک کلام است، گاهي براي معنا و مضمون يک کلام است، يعني گاهي براي اين است که اين کلام را چگونه بخوانم، بايد سياق آن را در نظر بگيرم. اگر شاهنامه فردوسي را خوانده باشيد، در شاهنامه فراوان این قسم وجود دارد که کلام را وقتي درست مي‌خوانيد که قبل و بعد شعر را در نظر بگيريد. يعني با کتاب لغت نمي‌شود شعر را خواند بلکه بايست قبل و بعد شعر را متوجه شويد. اين دلالت سياق است.

چند آيه را ذکر می‌کنم تا بفهميم که قرائت قرآن باید چگونه باشد:

1. ﴿أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‌ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‌ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‌ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‌ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ﴾.[1] در انتهای آیه: قالَ أَعْلَمُ درست است يا قالَ إعلَم؟ به احتمال زياد قال إعلم است نه أعلم، يعني فعل امر است به دليل سياق آيه که سه بار کلمه أنظر به صورت فعل امر آمده است.

آيه شريفه ديگر که مؤيد است که إعلم است نه أعلم این است: ﴿وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني‌ كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‌ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‌ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي‌ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‌ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ﴾.[2] در انتهای آیه خداوند به حضرت ابراهيم مي‌فرمايد: إعلم، يعني به صورت فعل امر آورده است، پس در آيه قبلي هم إعلم است نه أعلم به دليل قرينه سياق که هم قبل از آن کلمه سه تا امر آمده و هم آيه بعد که شبيه آن آيه است و در مورد حضرت ابراهيم است.

2. ﴿وَ قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَميعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ﴾.[3] در انتهای آيه ﴿سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ﴾ آمده است، آيا اين درست است يا سيعلم الکافر؟ هر دو نوع قرائت شده است اما قرينه سياق دلالت می‌کند که کفار درست است. بااینکه اکثر قراء ﴿سيعلم الکافر﴾ قرائت کرده‌اند اما چند دليل سياق داريم که باید کفار به صورت جمع خواند. اولاً در آيه بعد فرموده است: ﴿وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‌ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب﴾ در اين آيه، کفروا آمده است يعني به صورت جمع است. قرينه ديگر اينکه آيه قبل فرمود: ﴿وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذي نَعِدُهُمْ﴾[4] ﴿نَعِدُهُمْ﴾ در اين آيه جمع است. قرينه ‌ديگر اینکه قبل از اين کلمه: ﴿وَ قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم﴾ است که هم به صورت جمع است. اين سه قرينه است بر اينکه الکفار يعني به صورت جمع، درست است. قرينه ديگر در جاي ديگر قرآن است که آن آيه هم دلالت دارد بر اينکه اينجا بايد جمع باشد نه مفرد و آن آيه اين است: ﴿وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون﴾[5] . اين چهار شاهد بر اينکه سيعلم الکفار بهتر از سيعلم الکافر هست.

3. ﴿أَ فَغَيْرَ دينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُون﴾.[6] اين آيه شريفه سه نوع قرائت دارد: الف- دو فعل يَبْغُونَ وُيرْجَعُونبه صورت مغايب خوانده شوند. ب- هر دو به صورت مخاطب خوانده شوند: تَبغون و تُرجعون. ج- اولي مغايب و دومي مخاطب خوانده شوند: يبغون و تُرجعون. فعل در آيه قبلي: ﴿فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون﴾ مغايب است. آیا آيه قبلي که مغايب است، می‌تواند قرينه باشد بر اينکه اين آيه هم بايد مغايب باشد؟

4. ﴿إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ سَلاسِلاً وَ أَغْلالاً وَ سَعيراً﴾.[7] چند آيه بعد ميفرمايد: ﴿وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَواريرَا * قَواريرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْديراً﴾.[8] در اين آيه سؤال می‌شود چرا کلماتی که غیر منصرف‌اند به صورت منصرف به کار برده شده‌اند. دو ﴿قَواريرَا﴾ يکي منصرف و ديگري غير منصرف در اين آيه به کار رفته است: ﴿كانَتْ قَواريرَا﴾ منصرف است ولی ﴿قَواريرَا مِنْ فِضَّةٍ﴾ غير منصرف است. در آيه شريفه قبل سَلاسِلَ غير منصرف است لذا بايد سَلاسِلَ باشد درحالی‌که ﴿سلاسلاً﴾ آمده است. همچنین است ﴿أغلالاً و سعيراً﴾ و نیز ﴿قواريراً﴾، درحالی‌که غيرمنصرف هستند. قواعد ادبي اقتضاء می‌کند که سلاسلاً را سَلاسِلَ باشد، اما چون آخر همه‌ آیه‌های سوره انسان تنوين گرفته‌اند، خداوند متعال سياق را بر غير منصرف بودن ترجيح داده است لذا فرموده است: ﴿سلاسلاً، اغلالاً، سعيراً و...﴾ . در قرآن صدها مورد این‌چنینی مي‌توان پيدا کرد که قرينه سياق اقتضا می‌کند که آيه را چگونه تلفظ کنيم. جلسه آینده سياق در جمله شرطيه يا استفهاميه يا سياقي که در جمله‌ باعث تغییر معنای خواهد شد را بيان خواهم نمود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo