< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1401/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفهوم اشاره/ دلالت اشاره/ جمع بین معرفه بودن و مبهم بودن اسم اشاره/ حجیت اشارات اخرس

 

خلاصه

     جمع بین معرفه بودن و مبهم بودن اسم اشاره

     حجیت اشارات اخرس

 

متن

جمع بین معرفه بودن و مبهم بودن اسم اشاره

در البهجه المرضیه، اسم اشاره را یکی از معارف قرار داد. در اواخر کتاب هم وقتی مبهمات را ذکر می‌کرد، اسم اشاره را یکی از مبهمات قرار داد. سؤال این است که اسم اشاره معرفه است یا مبهم و نکره است؟ اسم اشاره یکی از معارف است، زیرا اسم اشاره، مشارالیه را مشخص می‌کند. مثلاً با «ذا» به مفرد مذکر اشاره می‌شود نه به مفرد مؤنث، پس معرفه است؛ اما اسم اشاره مبهم است چون مصادیق زیادی برای مفرد مذکر وجود دارد و مفرد مذکر متعدد است. علت مبنی بودن اسم اشاره، شباهت به حرف است یعنی مستقل در معنا و مفهوم نیست.

گاهی «ها» تنبیه اول اسم اشاره می‌آید و گاهی نمی‌آید؛ یعنی به مخاطب این توجه را می‌دهد که ببین به چه کسی اشاره می‌کنم؛ یعنی «ها» موجب می‌شود که ابهام اسم اشاره کم شود چون بازهم ابهام دارد. در اشاره به متوسط و دور، بین اشاره‌کننده و اشاره‌شونده حائل وجود دارد لذا ابهام بیشتری دارد. همیشه در ذات دلالت اشاره، نوعی ابهام هست. وقتی می‌گوییم دلالت اشاره حجت است یا حجت نیست، جایی مراد است که ابهام نباشد.

حجیت اشارات اخرس

باید بپذیریم که برخی از دلالت‌های اشاره‌ای حجت است. رسول خدا که افصح الناس است و بااینکه بهترین کلام را دارد، ولی اشاره می‌کند. معلوم می‌شود که اشاره حجت است نه از باب ضرورت بلکه از باب ظهور کلام.
یکی از مصادیق روشن دلالت اشاره، بحث اخرس است. قطعاً حرف زدن لال با اشاره که زبان اشاره است حجت نیست و در دادگاه قابل استناد نیست. دلالت اشاره باید معهود و متعارف باشد. کسی که لال نیست بلکه فعلاً زبانش بند آمده است، این اشارات را متوجه نمی‌شود.

در عبادات اخرس یک بحث قرائت و ذکر است که معمولاً می‌گویند باید زبانش یا لبانش را به‌عنوان نماز حرکت بدهد، ولی باید حرکاتی که اشاره به آن مفاهیم باشد. یا در حج، در بحث نیت اعمال حج، سنی‌ها تلفظ نیت را واجب می‌دانند؛ در این صورت اخرس باید نایب بگیرد یا بنویسد. اگر کسی سواد ندارد یا نایب نبود چه تکلیفی دارد؟ برخی گفته‌اند باید نیت در دل باشد یا ما گفتیم نیت لازم نیست حتی در دل هم نیاز نیست و همین‌قدر که اگر بپرسند چه‌کاری انجام می‌دهی، بتواند پاسخ بدهد کفایت می‌کند. در این صورت بحث اخرس روشن است.

در معاملات اخرس، معمولاً کتاب‌های فقهی بحث بیع و نکاح و طلاق را مطرح کرده‌اند، اما موارد دیگری هم وجود دارد مثلاً بحث اقرار اخرس، شهادت اخرس، قضاوت اخرس، عتق اخرس، هبه اخرس و موارد متعدد دیگری که در کتاب‌های فقهی نیامده است. اگر کسی زبان دارد ولی با اشاره این موارد را انجام دهد، چه حکمی دارد؟

در تمامی این موارد باید گفت هر اشاره‌ای که معهود عقلاست و نوع عقلاء از آن چیزی می‌فهمند، حجت است. مثلاً اینکه در روایت هست که کسی درباره صحت نمازش سؤال کرد و حضرت در پاسخ با اشاره فرمود خیز. این حرکت دست به بالا، معهود بین عقلاست. سبک اشاراتی که جدیداً درست شده است مثل زبان اشاره، اعتبار ندارند ولی اشاراتی که قدیمی هستند، حجت هستند کما اینکه بعض اشارات در روایات آمده‌اند که نشان می‌دهد از قدیم وجود داشته‌اند مثل همان حرکت دست به بالا به‌عنوان پاسخ منفی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo