< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /موارد سلب مالکیت در فقه

 

موارد سلب مالکیت در فقه

هدف آن است که در بحث ورشکستگی آیا می‌توان مواردی به‌عنوان سلب مالکیت یافت. حرمت مال و خلاف قاعده بودن سلب مالکیت توضیح داده شد. از این به بعد استثناء از این قاعده ذکر خواهد شد، سپس موارد سلب مالکیت به‌عنوان مصلحت فردی و موارد سلب مالکیت به‌عنوان مصلحت عمومی ذکر می‌شود.

بررسی چند آیه قرآن

1- ﴿قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا.﴾[1]

سامری، زمینی که جای پای حیزوم (اسب جبرئیل علیه‌السلام) بود را مس کرد و برداشت لذا حکم خدا این شد که دیگر دست نزن. سامری گوساله‌ای از طلا ساخته بود و احراق آن یعنی آن را ذوب می‌کنیم سپس آن را ذره‌ذره می‌کنیم و در دریا یا رود می‌ریزیم.

این گوساله از طلا بود و این طلاها مال بودند و مالیت داشتند. اینکه موسی علیه‌السلام دستور می‌دهد که آن را خرد کنند و در دریا بریزند، به معنای آن است که طلاها را سلب مالکیت می‌کند. (از قبطی‌ها یا از بنی‌اسرائیل یا از سامری)

2- ﴿مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ﴾[2] .

لینه یعنی درخت خرمای غیر عجوزه. این آیه شریفه درباره یهود بنی النضیر است که برخی مسلمین درخت‌های خرمای آن‌ها را موقع محاصره آتش زدند و عده‌ای گفتند این افساد فی‌الارض است و عده‌ای گفتند نباید این کار را بکنید. بین مسلمین اختلاف شد و این آیه نازل شد.

درخت خرما مالیت دارد و بنی النضیر کافر حربی بودند و مال کافر حربی احترام ندارد و مسلمان‌ها می‌توانند مال کافر حربی بردارند یا اتلاف کنند.

3- ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ﴾[3] .

پیامبر اکرم اجازه داده بود، شب‌هایی که باران می‌آید مردم به مسجد نیایند. به افرادی که نابینا بودند دستور داده بود که از منزل خود تا مسجد نخی بکشند و به مسجد بیایند. عده‌ای اجازه خواستند در محل خود مسجدی بسازند تا هنگام بارش باران و نیز پیرمردها در آن مسجد نماز بخوانند. از رسول خدا خواستند برای افتتاح مسجد در آن نماز بخوانند. رسول خدا فرمود به جنگ می‌روم و پس از جنگ در این مسجد نماز می‌خوانم. در این فاصله آن را به محل منافقین تبدیل کردند و رسول خدا دستور دادند مسجد را به آتش بکشند و این مسجد را آتش زدند. این مسجد مال بود؛ آیا سوختن این اموال، بحث اتلاف مال است یا بحث سلب مالکیت است؟ مسجد یا ملک نیست چون وقف است یا ملک جمیع المسلمین است یا ملک خدا و رسول است به‌هرحال از این آیه استفاده می‌شود که در موردی که خدا و رسول اجازه دادند، مالی اتلاف می‌شود.

ازاین‌دست آیات نمونه‌های زیادی می‌توان یافت و در سیره رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود دارد.

سلب مالکیت به خاطر مصلحت شخصی

مواردی که در آن‌ها به خاطر مصلحت شخصی، سلب مالکیت می‌شود.

عنوان باب 22 از ابواب العتق چنین است: «بَابُ أَنَّ الْمَمْلُوكَ إِذَا مُثِّلَ بِهِ أَوْ نُكِّلَ بِهِ انْعَتَقَ لَا إِذَا صَارَ خَصِيّا». این مسئله در شرح لمعه نیز مطرح شده است که اگر کسی عبد خود را مُثله کند، عبد آزاد می‌شود یعنی مالکین مولا نسبت به این مال سلب می‌شود.

1- «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ عَبْدٍ مُثِّلَ بِهِ فَهُوَ حُرٌّ[4] ».

دلالت حدیث روشن است. مالی که محترم بود از مالک آن سلب می‌شود. شیعه و سنی نیز همین فتوا را داده‌اند. البته حدیث مشکل دارد چون مرسل است. جعفر بن محبوب در رجال ذکر نشده است و هیچ حدیثی غیرازاین حدیث نیست که جعفر بن محبوب در سند آن باشد. احتمالاً یا عن ابن محبوب بوده یا عن حسن بن محبوب بوده است. سند حدیث ضعیف است ولی حدیث مورد اتفاق مسلمین است.

2- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِيمَنْ نَكَّلَ بِمَمْلُوكِهِ أَنَّهُ حُرٌّ لَا سَبِيلَ لَهُ عَلَيْهِ سَائِبَةٌ يَذْهَبُ فَيَتَوَلَّى إِلَى مَنْ أَحَبَّ فَإِذَا ضَمِنَ حَدَثَهُ فَهُوَ يَرِثُهُ[5] ».

3- قَالَ الصَّدُوقُ وَ رُوِيَ‌ فِي امْرَأَةٍ قَطَعَتْ يَدَيْ‌ وَلِيدَتِهَا آن‌ها حُرَّةٌ لَا سَبِيلَ لِمَوْلَاتِهَا عَلَيْهَا[6] .

صاحب وسائل در ادامه می‌فرماید: «أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى جَوَازِ بَيْعِ الْخَصِيِّ وَ شِرَائِهِ فِي الْجِهَادِ فِي أَحَادِيثِ الشِّرَاءِ مِمَّا يَسْبِيهِ أَهْلُ الضَّلَالِ‌».

مقصود ایشان آن است که اگر مثله یا شکنجه شود آزاد می‌شود. اگر کسی عبد خود را اخته کرد، مثله کردن یا شکنجه کردن محسوب نمی‌شود. قبلاً گفته شد که می‌توان خسیّ را خریدوفروش کرد لذا آزاد نمی‌شود و خسیّ کردن، مثله یا شکنجه حساب نمی‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo