< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1401/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /بررسی کلام مرحوم نائینی پیرامون اعتباریات

 

بررسی کلام مرحوم نائینی پیرامون اعتباریات بر اساس تقریر آیت‌الله خویی

اصول میرزای نائینی دو تقریر دارد؛ فوائد الاصول مرحوم کاظمی و اجود التقریرات آیت‌الله خویی. فوائد الاصول مرحوم کاظمی روان‌تر است لذا معروف‌تر و مورداستفاده‌تر است. فوائد الاصول با تعلیقات آقا ضیاء عراقی چاپ شده است. آیت‌الله خویی در اجود التقریرات در موارد اندکی تعلیقه زده است. مطلبی که از مرحوم نائینی درباره اعتباریات نقل شد، در هر دو کتاب آمده است ولی در تقریرات آیت‌الله خویی نکاتی دارد لذا آن را نقل می‌کنیم.

آیت‌الله نائینی وقتی اعتباریات را ذکر می‌کند، می‌فرماید: همه احکام شرعی از قبیل قضایای حقیقیه هستند و قضایای حقیقیه یعنی قضایایی که محمولات آن‌ها امور کلی هستند و این امور کلی بر موضوعاتی که مقدره الوجودند، حمل می‌شوند. این معنای قضایای حقیقیه از منظر آیت‌الله نائینی است.

ایشان می‌فرماید: احکام سه دسته‌اند: موضوع بعضی از احکام، شخصی است، مثل‌اینکه پیامبر می‌فرماید: علی را ولی و امام شما قرار دادم، یا یک نفر خاص را به‌عنوان قاضی قرار بدهیم. بعضی از احکام، طبیعیه هستند، مثلاً حکم روی موضوع کلی طبیعی می‌رود، مثل قضایای منطقی. بعضی از احکام حقیقیه هستند که موضوع آن‌ها مقدره الوجود است و محمول آن‌ها امری کلی است. این تعریف میرزای نائینی است.

ایشان قضایای طبیعیه و قضایای حقیقیه را درست تعریف نکرده‌اند. ایشان در قضیه طبیعیه بین کلی طبیعی و طبیعت خلط کرده‌اند؛ کلی طبیعی، وجود خارجی ندارد ولی طبیعت، وجود خارجی دارد. همچنین موضوع قضیه حقیقیه، مقدره الوجود نیست. وقتی آتش هم وجود نداشت، درست است بگوییم النار حاره، آتش باشد یا نباشد.

آقای نائینی می‌فرماید: احکام شرعی به نحو قضایای حقیقیه است و گاهی به نحو قضایای شخصیه است. سپس می‌فرماید: برای مهم نیست که بحث کنیم اوامر شرعیه نیاز به اراده و نواهی شرعیه نیاز به کراهت دارند یا ندارند؟ و لازم نیست بحث کنیم که اراده در خدا به چه معناست؟ و آیا اراده در ذات خدا راه دارد؟ و آیا اراده مال پیامبر و امام است؟

آخوند خراسانی در کفایه فرموده است: خدا اراده ندارد و اراده مال پیامبر و امام است؛ چون اراده نوعی تغییر است و تغییر در ذات مقدس خدا راه ندارد؛ بنابراین مراد از اراده خدا، اراده رسول خدا و امام است. این مطالب مهم نیست، آنچه مهم است این است که در قرآن و روایات، اراده به خدا نسبت داده شده است: «یرید الله، اذا اراد الله و ... ». اراده یک صفت کمال است که باید خدا آن را داشته باشد.

از طرف دیگر اگر بگوییم اوامر الهی اراده ندارند، پس اصلاً امر نیستند و امری که در آن اراده نباشد، اطاعتش واجب نیست و نهی‌ای که در آن کراهت نباشد، ترک آن واجب نیست. آقای نائینی می‌فرماید: حکما اراده را به علم به نظام اصلح یا علم به مصالح و مفاسد معنا کرده‌اند. اراده تکوینی خداوند به معنای علم به نظام احسن است و اراده تشریعی خداوند به معنای علم به مصالح و مفاسد است. سپس می‌فرماید: این کلام حکما صحیح نیست چون اگر اراده را به معنای علم بدانیم، اطاعت خدا واجب نخواهد بود. وقتی باید انجام داد که اراده به معنای خواستن، طلب، زجر و بعث باشد وگرنه علم الزام نمی‌آورد.

عبارت ایشان چنین است: «و لا يهمنا التكلم في إثبات الإرادة التشريعية للمبدإ تعالى أو للمبادئ النازلة بناء على عدمها في المبدأ الأعلى كما ذهب إليه المحقق صاحب الكفاية (قده) و لا في ان إرادة المبدأ الأعلى جلت عظمته تكوينية كانت أو تشريعية هل هي بمعنى العلم بالنظام الأصلح في الأولى و بالمصالح في الأفعال في الثانية كما ذهب إليه جمهور الحكماء أم لا فإن إنكار الإرادة في المبدأ الأعلى و جعلها بمعنى العلم انما نشأ من تخيل أن ثبوت الإرادة بمفهومها له تعالى يستلزم كونه محلا للحوادث و إلّا فلم يقم برهان على ما صاروا إليه و لا على ما التجئوا إليه من تأويل الأحاديث الواردة المصرحة بإثبات الإرادة الحادثة له سبحانه (و الحاصل) ان الأحكام المجعولة في الشريعة انما هي مجعولة على طبق الإرادة التشريعية في عالم الظاهر و لها مرتبة عليها في مرتبة اللوح المحفوظ و الاخبار المأثورة عنهم (صلوات اللَّه عليهم) مصرحة بثبوت هذا الجعل و ثبوت الإرادة التشريعية و بهذا الاعتبار يصح تقسيم الحكم إلى تكليفي و وضعي و إلّا فالعلم بالمصلحة ليس إلّا علما بالمصلحة فلا تكليف و لا وضع». (اجود التقریرات ج 2 ص 381)

ابتدا این را بیان کنیم که در ذهن مرحوم نائینی چه بوده است که این فرمایش را دارند. مرحوم شیخ عباس قمی در سفینه البحار درباره صلاه می‌فرماید: نماز صورتی در عالم مادی دارد که همین اعمال است و در لوح محفوظ هم واقعیتی دارد که این نماز ما شکل آن نماز است. ایشان درباره مسجد هم می‌فرماید این ساختمانی که مسجد است صورتی در عالم واقع دارد که حقیقت مسجد آن است. (سفینه البحار ج 5 ص 147) در تفاسیر قرآن ذیل آیه «و البیت المعمور» (طور/4) همین مطلب بیان شده است. اولین بار علامه مجلسی این کلام را در بحارالانوار بیان کرده است. اگر کسی این کلام را بپذیرد، بسیاری از مشکلات در آیات و روایات حل می‌شود. اینکه نماز شفاعت می‌کند یا مسجد شکایت می‌کند، منظور حقیقت نماز و حقیقت مسجد است.

در ذهن مرحوم نائینی هم همین مطلب بوده است یعنی حقیقت اراده در عالم بالا در لوح محفوظ است.

آیت‌الله نائینی فرمود: اینکه حکما گفته‌اند: باید اراده را به علم معنا کنیم، درست نیست و دلیل و برهانی هم ندارد. ایشان می‌گوید: اراده در عالم مادی چیزی است و در لوح محفوظ چیز دیگری است. این فرمایش ایشان همان کلام حکما است که گفتند اراده انسانی یعنی انفعال نفسانی یا شوق مؤکد ولی اراده الهی یعنی علم به نظام اصلح یا علم به مصالح و مفاسد.

اینکه فرمود: کلام حکما دلیل و برهان ندارد، صحیح نیست چون کلام ایشان برهان دارد. اگر اراده را به معنای خواستن و طلب بدانیم، باید بگوییم یا صفت ذات است یا صفت ذات نیست. اگر صفت ذات باشد، باید عالم قدیم باشد. یا اینکه بگوییم خدا قدیم است ولی اراده‌اش حادث است که به معنای تغییر در ذات است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo