< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 37-38) /مراد از هبوط و تلقی کلمات

﴿فتلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾

﴿قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[1]

1- مراد از تلقی کلمات چیست؟

مراد به کلمات آدم علیه السلام که آن را ملاقات کرد، و تلقی کرد؛ یعنی ملاقات با پذیرش و شوق و ذوق، چیست؟‌ دیدگاه‌های مختلفی مطرح است. مراد به این کلمات همان تفصیل علم آدم الاسماء کلها است. با خصوصیت اینکه تلقی کلمات من ربه بود. جنبه‌های پرورشی آیه شریفه و پیام آیه است. یعنی در آیه علم آدم الاسماء کلها، بحث آموزش مطرح بود، و در اینجا بحث پرورش؛ آن هم پرورش به کلمات الهی. مراد به این کلمات چیست؟ مفاهیم ذهنی و الفاظ نیست؛ کلمات حقیقیه است. گفتیم نحن کلمات الله. روایت داریم که مراد به کلمات ذکر شریف یا حمید بحق محمد.. یا قدیم الاحسان بحق الحسین می باشد.[2] منافات ندارد که کلمات دارای مراتب مختلف باشد و مراحل لفظی، ذهنی، عینی و خارجی را هم شامل شود.

پس از آن تلقی، نتیجه این شد که فتاب علیه؛ توبه ایشان به او باز گردانده شد. خداوند توبه کرد، آدم توبه کرد و خداوند توبه کرد. توبه آدم محفوف به دو توبه خداوند است. ابتدا اقبال حضرت حق به تلقی کلمات و بعد عذرخواهی آدم علیه السلام؛ که توبه متوسط است، و آخر اینکه هو التواب الرحیم؛ خداوند توبه آدم علیه السلام را پذیرفت. القای توبه، تحقق توبه و پذیرش توبه. فتاب علیه انه هو التواب الرحیم. اینکه هم تواب مطرح شده و هم رحیم؛ هم مهربانی و هم اینکه خداوند تواب است، یعنی قابل التوبه است. توبه را می‌پذیرد. فای فتلقی را گفتیم، دلیل بر تفریع متصل است. بر خلاف ثم که برای تفریع منفصل است. این تفریع این طور می‌شود که جناب آدم برای تحصیل رضای حضرت حق شوق و علاقه‌ای داشتند. اشتباهی صورت گرفت و شیطان آدم علیه السلام را به لغزش کشاند. ﴿أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ﴾.[3] تفضل الهی نصیب جناب آدم علیه السلام شد. ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴾.[4]

2- رحیم، رحمت اختصاصی حضرت حق است

یا صیغه مبالغه است یعنی کثرت رحمت، یا صفت مشبهه است یعنی استمرار رحمت. جناب آدم علیه السلام از رحمت اختصاصی برخوردار شدند.

3- مراد از «فتاب علیه» چیست؟

توبه هم برای جناب آدم و هم حوا علیهما السلام است؛ هر چند مفرد آمده است. شاید سرّش این باشد که جناب حوا هم تابع جناب آدم علیه السلام بودند. سخن‌گوی حوا و فرزندانشان جناب آدم علیه السلام بودند. خود این کلمات که تلقی شدند، مورد توبه قرار گرفتند. تلقی کلمات همانا، و روش و آموزش توبه همان. در این آیه بحث پرورش است و از پرورش تلقی من ربّه، آموزش توبه هم قابل استفاده است. خدای نخواسته اگر گناهی صورت گرفت، باید سریع توبه کرد.

توبه عبد محفوف به دو توبه حق است. توبه آدم متوسط است. اول القای توبه بعد توبه و بعد پذیرش توبه که خداوند قابل التوبة است.

برخی روایات را گفتیم که کلمات لا اله الا انت سبحانک و بحمدک؛ ربنا ظلمنا انفسنا؛ اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد؛ مراد خمسه طیبه باشد که یا حمید بحق محمد که شهرت دارد.

مراد به این کلمات ذوات و حضرات معصومین علیهم السلام هستند و اینها عامل رحمت و مغفرت تمام موجودات می باشند.

4- مراد از هبوط چیست؟

گفتیم همه از بهشت فرود آیید. این هبوط دوم است. اینجا جمیعاً شامل همه کسانی که مأمور به هبوط هستند، می‌شود. «منها» همان هبوط از جنت و باغ و بوستان است که گفتیم. این هبوط، غیر از هبوط اول است. فرود آمدن اول برای خروج از باغ و بوستان و بهشت است. فرود آمدن دوم برای استقرار در زمین است. ظاهرا ً گرچه هر دو هبوط است ولی یکی از بهشت و دیگری در زمین است. و لکم مستقر و متاع الی حین را داشتیم.

یا از جانب حق، هدایتی برای شما می‌آید. هدیً تنویع و تکثیر را می‌رساند. هدایت دارای مراتب مختلفی است. فمن تبع هدای؛ کسی که پیروی از هدایت من کند، ترس و حزنی ندارند. یعنی نسبت به گذشته ناراحت و نه نسبت به آینده نگران هستند. جالب این است که شرط اِما، جوابش فمن تبع هدای و لا خوف علیهم است. مثل این است که اگر نزد ما آمدی، شما را احترام می‌کنیم. اگر به هدایت من برسید و هدایت مرا داشته باشید، نتیجه اش این است که خوف و حزن ندارید. هدایتی نافع است که هدایَ باشد. هدایت حضرت حق.

5- تفاوت خوف و خشیت

﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ﴾.[5] اولیای الهی خوف ندارند و خشیت دارند. خشیت منحصر به علمای بالله است. تفاوت بین خوف و حزن در این است که خوف نگرانی از دست رفتن چیزی در آینده است، و حزن اندوه از دست دادن چیزی در گذشته است. اینها نه نگران آینده هستند، و نه ناراحت از گذشته چرا که تابع باری تعالی هستند.

می‌توان گفت هدایت باری تعالی هم هدایت درونی است و هم بیرونی. هدایت درونی به عقل و هدایت بیرونی به وحی است. هم عاقلانه است و هم عارفانه و متصل به حضرت حق است. هدایت اینها خاص است.

اینکه هبوط تکرار شده است؛ گفتیم ظاهر این است که هبوط تکرار شده، ولی تکرار نیست. یک هبوط از بهشت است و دیگری اینکه مستقر در زمین هستند. استقرار در زمین برای اطاعت باری تعالی است و تحقق هدایت او.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo