< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره بقره)/سوره بقره(آیات 32-33) /تفسیر روایی اسماء الهی

﴿قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴾

﴿قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[1]

1- تعلیم، هم در قوس صعود و هم در قوس نزول، کارایی دارد

یکی از نکات دیگری که در آیه است، این نکته است که، تعلیم، همان طور که در قوس نزول یعنی از جانب حضرت حق به جناب آدم القا شده است، و آدم مورد تعلیم اسماء الهی قرار گرفته، در سیر عروجی و صعودی انسان هم، تنها گنجی که می تواند همراهی جناب آدم بکند، علم است؛﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾.[2] اینجاست که تعلیم، هم در قوس نزول کارایی دارد و هم در قوس صعود. می توان این حرف را هم زد که همراهی این دو نتیجه اش این است که انسان به دو اسم شریف علیم و حکیم، متصف شد. «انک انت العلیم الحکیم» هم به همین جهت است. علی حکیم هم به همین جهت است. مستحضرید در بعضی آیات «علیم و حکیم» با هم است و برخی «علی و حکیم».﴿لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾.[3]

انسان، همان طور که در جعل خلافت با تعلیم اسماء به خلافت رسیده است، در پایان و ادامه هم این علم برای او کارایی دارد. هم سرسلسله هبوط علم است، و هم در سلسله صعود و ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾،[4] علم است.

2- تعلیم و عرضه حقیقی است نه مجازی

نکته بعدی که مورد سؤال است، این است که این چند آیه نمایشگاه تعلیمی و حکمتی و معرفتی باری تعالی است. حاضرین در این عرضه و عرصه علمی و تعلیم و تعلّم، جناب آدم و فرشته‌ها و موجودات هستند. نکته مهم این است که نسبت به آدم، تعلیم اسماء و نسبت به فرشته‌ها، عرضه اسماء است و نتیجه هر دو حکمت است. تعلیم اسماء به حضرت آدم و عرضه به فرشته‌ها به نحو حقیقی است یا مجازی؟ گفتمان حقیقی است یا خیر؟ آیا مثالی است، و قصه است و وجود خارجی ندارد و یا واقعیتی است؟ از سیاق این چند آیه این طور استفاده می‌شود که این تعلیم و عرضه حقیقی است، نه تمثیل؛ چرا که شامخ‌ترین و بالاترین مقام در جهان امکان، مقام انسانیت و خلیفة اللهی است؛ که فرشتگان در این مقام خاضع و خاشع هستند. فرشته‌ها تصوری داشتند که علم و نظرشان مطابق با واقعیت نبود. این موجود هم می‌تواند خلیفه باشد، و هم خاضع و خاشع. منافات ندارد که این حقیقت تمثیلی باشد. نه اینکه مثالی است؛ که از تخیل صرف برخاسته و واقعیتی ندارد.

عوالم در طول یکدیگر هستند؛ عالم طبیعت، مثال و قیامت. مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ، وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ.[5] این فرمایش نبوی، برای انتقال از عوالم انسانی است. آیات آخر سوره حشر را ملاحظه فرمایید.﴿لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾.[6] جعلِ امثال در قرآن، برای تفکر است. حقیقت اسماء یعنی اسماء الهی مجمع عرضه علم و تعلیم اسماء به فرشتگان است. نمونه عینی این اسماء، انسان کامل است. این از نکته‌های بسیار دقیقی است؛ که دلیل بر وحدت هم هست. ﴿وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾.[7] حتی مثال به پشه در قرآن هست[8] . این اسماء و کمالات با مثال در قرآن بیان می‌شود.

3- انسان محور تمام کمالات علمی و عملی

آیا محور کمالات و فضیلت علمی و عملی در اختیار فرشته‌ها است؛ که حتی برخی واسطه علم؛ مانند جبرائیل است، و برخی واسطه رزق؛ مانند میکائیل یا واسطه برداشته می‌شود و انسان محور است؟ فرشته‌ها هم برای انسان هستند. محور انسان است.

إن الملائكة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضى به.[9] فرشته‌ها بال خود را پهن می‌کنند برای طالب علم که رضایت الهی را کسب کنند. همه اسیر رضایت الهی هستند. رضایت الهی و رضایت انسانی.

4- روایات پیرامون آیات

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا آدم را آدم می‌گویند؟ حضرت فرمودند: إنما سمي آدم آدم لانه خلق من أديم الارض.[10]

از تسمیه آدم پرسیدند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: لأنه خلق من طين الأرض وأديمها.[11] گستردگی و پهن بودن آن و اینکه آغاز کار از اینجا است. آغاز آدمیت از زمین است، ولی پایانش اینجا نیست.

برخی آدم را عبری می‌دانند، و برخی عربی. نیاز به مبدأ اشتقاق ندارد؛ اگر عبری باشد. «أأدم» بوده و آدم شده است. آدم راهوارتر است و بسط و گستردگی بیشتری دارد. از واژه «آدم»، حقیقتش که واسعیت و کلی بودن است، استفاده می‌شود.

مراد به اسماء در روایات، حجت‌های الهی است.[12] مراد به این اسماء به نظر ما، حقیقت اسماء است؛ که اعم از اسماء الله و اسماء موجودات است. کسی که اسماء الله را بداند، اسمای ناس را می‌داند.

عن الفضل بن عباس عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن قول الله: " و علم آدم الأسماء كلها " ما هي؟ قال: أسماء الأودية والنبات والشجر والجبال من الارض.[13]

عن داود بن سرحان العطار العطار قال: كنت عند أبي عبد الله عليه السلام، فدعا بالخوان فتغدينا ثم جاؤوا بالطشت والدست سنانه فقلت: جعلت فداك قوله: " وعلم آدم الأسماء كلها " الطشت والدست سنانه منه؟ فقال: والفجاج والأودية وأهوى بيده كذا وكذا.[14]

امام صادق علیه السلام فرموند: خداى عز و جل اسامى حجت هاى خود همگى را بآدم بیاموخت ، آنگاه آنان را که در آن روز ارواحى بودند بر ملائکه عرضه کرد، و بملائکه فرمود: مرا از اسامى این حجت ها خبر دهید، اگر راست میگوئید، که بخاطر تسبیح و تقدیستان از آدم سزاوارتر بخلافت در زمین هستید، ملائکه گفتند: سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم (منزهى تو، ما جز آنچه تو بما تعلیم کرده اى علمى نداریم ، که تنها توئى داناى حکیم )، آنگاه خدایتعالى بآدم فرمود:اى آدم ((انبئهم باسماء هم ))، تو ملائکه را باسماء آنان خبر ده ، ((فلما انبئهم باسمائهم )) پس همینکه آدم ملائکه را از اسماء آنان خبر داد، ملائکه بمنزلت عظیمى که حجت هاى خدا نزد خدا دارند پى بردند، و فهمیدند که آنان سزاوارترند بخلافت تا ایشان ، و آن حجت هایند که میتوانند جانشین خدا در زمین ، و حجت هاى او بر خلق باشند، آنگاه حجت ها را از نظر ملائکه پنهان کرد، و ایشانرا وادار کرد که تا با ولایت و محبت آن حجت ها وى را عبادت کنند، و بایشان فرمود: الم اقل لکم انى اعلم غیب السماوات و الارض ؟ و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون؟[15]

برای اسماء، هر حرفی حروفی دارد، و هر مرتبه،‌ مراتبی دارد. این اسماء حروف است؛ که از آن حروف، اسامی دیگران به دست می‌آید.

این عرضه «ثم عرضهم علی الملائکه»، از پشت سر جناب آدم، اتفاق افتاد. از این شاید اینگونه استفاده شود که آدم جلودار است. عرضه اسماء، از پشت آدم رخ داد. عرضه خلفی است.

از باب تفسیر مفهوم به مصداق، مصداق اتم این خلافت، خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام است. ایشان فرمودند: علّمت الاسماء.[16]

من آموخته این اسماء شدم. این اسماء، نزد من است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo