< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: سوره حمد/تفسیر ترتیبی /حقیقت و انواع عبادت و استعانت

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾

﴿الحمدلله رب العالمین﴾

﴿الرحمن الرحیم﴾

﴿مالک یوم الدین﴾

﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾

1- خلاصه جلسه گذشته

در بیان کریمه ﴿إیاک نَعبُدُ وَ إیاک نَستَعِینُ﴾[1] عرض کردیم حصر عبادت و استعانت در ذات اقدس باری‌تعالی است؛ یعنی تقدیم «إیاک»، مفید حصر عبادت و استعانت است.

عرض شد مفرد آمدن «إیاک» که ضمیر است، دلیل بر توحید باری‌تعالی است و باز مفید وحدت استعانت و عبادت است؛ یعنی تنها شایسته است که عبادت و استعانت، برای حضرت حق باشد.

2- علت جمع آمدن ضمیر در آیه

نکته دیگر

عنوان جمعی که آمده است. چرا نفرمود إیاک أعبد و إیاک أستعین، بلکه به جمع آمد؛ در فقه در بحث معاملات، عنوانی است به عنوان «تبعّض صفقه»؛ یعنی انسان جنسی را که می‌خرد مثلا کتابی می‌خرد که دوره چند جلدی است، یا اشیایی که با هم است؛ اگر یکی معیوب در آمد، اقاله مستحب است. فروشنده باید پس بگیرد. در صورت معیوب بودن حتما می‌تواند معامله را برگرداند و معامله لازم نمی‌شود. تبعض صفقه یعنی اگر جنسی بعضش معیوب بود، خریدار می‌تواند همه را با عیب نگه دارد، یا پس دهد. از تبعض صفقه و مثالی که زدیم می‌توان گفت تعبیر ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ چنان‌که در عیب اشیاء در معاملات وابسته به جمع است، عبادت و استعانت معیوب ما با توجه به استعانت و عبادت کامله اولیای الهی همراه می‌شود. همراه جمع است. مانند ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾،[2] یا ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾.[3] جمع‌های قرآن برای اهمیت جمع است.

3- معنای صبر در آیه

3.1- معنای اول: روزه

ما حال که قرار است استعانت و عبادت داشته باشیم که حصر برای حضرت حق است، استعانت به چه میسّر است؟ از چه کمک بگیریم. در سوره مبارکه بقره آیه 45 دارد ﴿وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾[4] . مورد استعانت، صلات و صبر است. یک احتمال صبر در روایات تفسیری است که روزه است.[5] نماز و روزه دو واجب و استحبابی هستند که انسان می‌تواند به کمک آنها استعانت حضرت حق داشته باشد.

3.2- معنای دوم: ولایت

در نورالثقلین و برهان[6] آمده است که صبر ولایت است. إستعینوا بالولایة و الصلاة؛ در نتیجه این گونه می‌شود گفت که نماز عامل قبولی همه اعمال است و ولایت عامل قبولی نماز است. «إن قبلت قبلت ما سواها».[7] «و لم یُنادِ بشیء کما نودی بالولایة».[8] استعانت به ولیّ است.

3.3- معنای سوم: معنای کلی صبر دارای مصادیق متعدد

صبر همه اشیا را شامل می‌شود. صبر عنوانی کلی است. صبری که در روایات است «الصبر من الایمان کالرأس من الجسد».[9] در حدیث امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صبر را به منزله سر بر بدن گرفته‌اند. شاید وجه تقدم صبر بر صلات همین است. یکی از مصادیقش روزه و یکی ولایت و دیگر اقسام است. صبر بر مصیبت و صبر بر معصیت و صبر بر طاعت که عظیم است و در روایات است.[10]

4- نماز از دیدگاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

اعزه من جالب است که إیاک نعبد هم در عبادت نماز جلوه‌گری می‌کند و هم در استعانت نماز جلوه‌گری می‌کند. در روایتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «جعلت قرّة عینی فی الصلاة ... أرحنا یا بلال ».[11] نور چشم من در نماز است. هنگام اذان که می‌شد، می‌فرمودند: بلال ما را به آسایش برسان. نماز هم در عبادت و هم در استعانت جلوه‌گری می‌کند. حلقه اتصالیه بین حق و بین خلق و انسان، نماز است.

در جلسه گذشته عرض کردیم که عبادت، عابد و عبادت و معبودی دارد. اگر توجه‌مان به معبود بود که ضلع اساسی و رکن عبادت است، هر کجا توجه کنیم ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[12] است.

این رمز و راز جمع آمدن است. عبادت بهترین وسیله تقرب به حضرت حق است. به خصوص به عبادتی که نماز باشد و استعانتی که به نماز باشد.

جالب این است که نماز هم در «إیاک نعبد» است و هم در «إیاک نستعین» است.

5- اقسام عبادت کنندگان

عبادت هم دارای اقسامی است؛ عبادت بردگانه، عبادت تاجرانه و عبادت شاکرانه و عارفانه. انسان گاهی به ترس از دوزخ کاری می‌کند و گاهی به امید بهشت است. اینها خوب است، ولی بالاترین عبادت‌ها آن عبادتی است که حضرت سرالأنبیاءوالمرسلین فرمودند: «وجدتک اهلا للعبادة».[13] حال که اهل عبادت شناختم، عبادت من، عبادت شاکرانه و محبانه و عارفانه و عاشقانه می‌شود که بالاترین اقسام عبادات است.

روایتی که عبّاد سه قسم هستند: قسمی «رغبة» و قسمی «رهبة» و قسمی «شکرا» یا «حبّا» که «تلک أفضل العبادة»[14] است. عبادت حبی بالاترین عبادت است.

6- عبادت هدف میانی و یقین هدف نهایی از آفرینش انسان

در این کریمه راز آفرینش و هدف آفرینش بیان شده است. اینکه می‌گویند هدف خدا در آفرینش، عبادت است، غلط مشهور است. عبادت هدف مخلوق است، نه هدف خالق. ذات باری‌تعالی که غرض زائد بر ذات ندارد. آنچه طالب آن است و مطلوب اوست، به عنوان ذات است، نه خارج ذات. هدف مخلوق جز عبادت، چیز دیگری نیست؛ چه جن باشد و چه انس.

﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[15] .

عبادت هدف میانی انسان است، نه هدف نهایی انسان. تنها هدف آفرینش انسان جز عبادت نمی‌تواند باشد. عبادت هم هدفی دارد که یقین است.

7- معانی یقین

﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾[16] . برخی مفسرین یقین را به معنای مرگ گرفته‌اند[17] . یکی از یقینیات مرگ است، نه اینکه فقط مرگ باشد. با عبارت الیقین، معلوم می‌شود عبادت برای باور است. اگر به باور رسیدیم که امام معصوم (علیه‌السلام) فرمودند: «و لم یُقَسَّم بین العباد شیء أقل من الیقین».[18] کمترین چیزی که بین عباد تقسیم شده، یقین است. ﴿وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾.[19]

باید برای هدف‌مان برنامه‌ریزی کنیم. هدف‌مان عبادت است. عبادت در نماز است. باید طوری برنامه ریزی کنیم که مشمول ﴿فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ﴾[20] نشویم. آنهایی که خدای نخواسته از نمازشان غفلت دارند و اهل بی‌توجهی هستند، باید بدانند که نماز عمود است[21] و عمود، انسان را بالا می‌برد. ستون است. ستونی که مِن الخلق إلی الحق کشیده شده است.

8- علت دوم جمع آمدن ضمیر در آیه

استعانت به کمک صلاة و صبر است. همه اینها برای انسان یقین می‌آورد. همه عوالم در حال اطاعت هستند. ما باید با عوالم هماهنگ باشیم و بگوییم ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾. این هم سرّ دیگر جمع آمدن است. یکی اینکه عبادت ما با عبادت اولیای الهی عجین شود تا بالا برود. همین الان هم وجود نازنین امام عصر (علیه‌السلام) همین ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ دارند. عبادت ناقص ما با عبادت کامل ایشان همراه می‌شود. ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا﴾.[22] هر کسی که در آسمان و زمین است و عاقل است، عبد است. سرّ دیگر اینکه ما با عبادت عوالم هستی همراهی می‌کنیم.

9- جمع شدن همه مراتب توحید در آیه شریفه

اعزه و سروران من تفسیر جز رسیدن به توحید و بیان موحد چیز دیگری نیست. گفتیم برهان و عرفان از قرآن جدایی ندارد. عرفان یعنی توحید و موحد. خدا رحمت کند ابن ترکه شارح و ماتن تمهید القواعد را که آن را در دو قسم بیان کردند: توحید و موحد. این آیه شریفه جامع عرفان است. از این آیه هم توحید استفاده می‌شود و هم موحد؛ بالأخص توحید فعلی.

توحید فعلی آن است که ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ﴾.[23] به جایی برسیم که ﴿أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[24]

به جایی برسیم که ﴿اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ﴾ عبادت ما جز برای او نباشد و غیری در کار نباشد. و به جایی برسیم که بتوانیم این جمله را بگوییم: «لاإله‌إلاالله». می‌شود بگوییم آیه کریمه ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ هم واجد توحید ذاتی است و هم توحید فعلی و هم توحید عبادی و هم توحید نظری و هم توحید فعلی است و همه توحیدها در این آیه شریفه جمع است. چون این آیه عبدالله می‌سازد، نه عبدالهوی. هوی همیشه نقیض عبادت و عبودیت است.

﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾[25] .

شیطان با رحمان سازگاری ندارد. شیطان مچ‌گیر و رحمان دست‌گیر است. خود را بسنجیم کدام هستیم و به کدام نزدیک هستیم. هم شیطان عیب می‌بیند و هم رحمان. شیطان عیب می‌بیند که عیب بگیرد، ولی رحمان عیب می‌بیند که برطرف کند.

«الهی شیطان مچ‌گیر است و الرحمن دست‌گیر. خدایا ما را دست‌گیر دیگران قرار بده». (الهی‌نامه)

تعبیر ما با کمال معذرت این است که این آیه ترسیم راه سیر و سلوک و خط عمودی از نفس انسان به خدای انسان است.

خاطرتان است که گفتیم از ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾، انسان‌شناسی قرآن شروع می‌شود؟

اینکه می‌فرماید ﴿وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ﴾،[26] در ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ پیچیده شده است. رهبت و رغبت آغاز راهند.

10- ارتباط استعانت در آیه شریفه با بحث جبر و تفویض

یک سبک زندگی‌ای بیان می‌کند که در بندگی است. استقلال در بندگی نیست. می‌گوید آنچه دارم از خودت دارم. ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ بیان «لا جبر و لا تفویض بل أمر بین الأمرین»[27] است. وقتی انسانی از خدایش و عبدی از معبودش استعانت می‌جوید، یعنی نه جبر است و نه تفویض. رابطه انسان و خدا است که امر بین امرین است؛ چرا که انسان هرچه بکوشد حق الهی را نمی‌تواند ادا کند. «ما عبدناک حق عبادتک».[28] اگر «ما» در عبارت «ما عبدناک» نافیه باشد، یعنی ما حق عبادت تو را به جا نیاوردیم و اگر موصوله باشد، در این صورت «ما عبدناک» یعنی آنچه ما عبادت کردیم، حق عبادت تو نبود. و «ما عرفناک حق معرفتک».[29]

به قول علامه طباطبایی رحمه‌الله در المیزان خداوند، طلبکاری است که انسان همیشه بدهکار اوست؛ «و هو الله سبحانه غریم لا یقضی دینه»؛[30] چرا که حقیقتی است، فوق همه حقایق.

11- ارتباط استعانت با توکل و تفویض

﴿إستعینوا بالصبر و الصلاة﴾ تا حدودی هدف انسان را در آفرینش تأمین می‌کند. این ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾، مراتب مختلفی دارد. شفاعت حضرت حق و اولیای الهی و ولایت حضرت حق همه در این آیه جلوه‌گری می‌کند. استعانت پیش‌نیاز توکل و تفویض است. ﴿وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ﴾[31] . همه امور به خدا بر می‌گردد. فرق توکل و تفویض این است که در توکل بنده کارش را به خداوند واگذار می‌کند و خود و کار و ناتوانی‌اش را می‌بیند، ولی در تفویض همه امورش را به او واگذار می‌کند؛ چرا که جز او چیز دیگری نمی‌بیند و نمی‌شناسد. این مقام محبتی است که واجد عبادت و استعانت است. و عرض می‌کنیم که این آیه، آیه استعانت بر اعداء و دشمنان هم هست؛ چنانچه استعانت برای خودمان هم هست.

12- استدلال به نفی تفویض مطلق با واژه استعانت در آیه شریفه

در روایت نورالثقلین است که جلوی عبدالملک بن مروان جناب امام صادق (علیه‌السلام) با کسی که قَدَری بود و همه کارها را به ما واگذار شده می‌دانست، استدلال می‌کرد. او به امام صادق (علیه‌السلام) گفت: «فقال القدری لأبی عبدالله (علیه‌السلام) سل ما شئت». فرمودند: سوره حمد را بخوان. رسید به آیه ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾. حضرت فرمودند: «قف، من تستعین و ما حاجتک الی المعونة إنِ الأمر إلیک».[32] می‌توانیم بگوییم این آیه موقف و توقف است. حضرت فرمودند: «همین جا توقف کن. از چه کسی معونه داری؟ اگر کار به تو واگذار شده است چرا خودت انجام نمی‌دهی؟ چرا استعانت می کنی؟ و می گویی ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ چرا کمک می‌گیری؟ خودت بلند شو انجام بده. ﴿فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾.[33] بهت او را گرفت و اقرار کرد.

13- لزوم استعانت از خداوند در آیات و روایات

ان‌شاءالله امیدواریم که خداوند به ما توفیق دهد که به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درنامه 34 نهج البلاغة «و أکثِرِ الإستِعانَةَ بِالله».[34] آنچه برای تو مهم است و بر تو نلازل می‌شود، با استعانت تامین می‌شود. ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾.[35]

خداوند عبدش را کفایت می کند « يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لاَ يَكْفِي مِنْهُ شَيْءٌ اِكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي».[36]

14- نقش واسطه ای این آیه نسبت به آیات قبل و بعدش

این معنی استعانت حقیقیه است. پس آیه شریفه واجد سیر و سلوک است. و ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾، جامع آیات قبل و آیات بعد است. و حلقه اتصالیه بین آیات توحید و آیات صدر سوره حمد است و رمز التفات از غیبت به خطاب هم همین است. ان‌شاءالله ما هم مشمول این آیه ﴿إیاک نعبد و إیاک نستعین﴾ باشیم و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo