< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر سوره حمد/تفسیر تربیتی قرآن کریم /تبیین آیه الحمدلله رب العالمین

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾[1]

﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[2]

 

1- خلاصه درس گذشته

در فرق بین حمد و شکر عرض شد حمد، مسبوق به نعمت نیست، ولی شکر، مسبوق به نعمت است. از اینکه «تعرف الاشیاء بأضدادها» معلوم می‌شود در قرآن واژه مقابل شکر، کفر است. ﴿إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[3] ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾.[4]

شکر در مقابلش کفران است. کفر واژه‌ای است به معنای پوشش گذاشتن. پوشش روی نعمت می‌گذارد و آن را منکر می‌شود. کفر که به معنای انکار است، از همین باب است.

عرض شد حمد در اینجا عمومیت دارد؛ در نتیجه «الف و لام» در «الحمد»، چند احتمال دارد:

1-الف و لام عهد؛ یعنی همین عهدی که صادر می‌شود. این حمد مخصوص، برای حضرت حق است.

2-دیگر اینکه برای استغراق، یا برای جنس باشد؛ یعنی هر حمد از هر حامدی و برای هر محمودی که واقع شود، در واقع حمد خدای سبحان است.

دیروز هم عرض شد که رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، صبح و شام‌شان را 360 مرتبه با ذکر شریف ﴿الحمد لله رب العالمین﴾،[5] آغاز و پایان می‌دادند. ظاهرا «الف و لام» برای جنس یا استغراق باشد، بهتر است.

لام در اسم جلاله، یعنی «لِلّه» اولین کلمه‌ای که با لام شروع شده است، یا برای اختصاص است، یا برای مالکیت؛ یعنی حمد، مالکش حضرت حق است و یا حمد اختصاص به باری‌تعالی دارد. «الحمدلله».

2- بررسی واژه رب

واژه دیگر، «رب» است.

«رب» و «ربوبیت»، به معنای این است که شیئی به طرف کمال مطلوبش حرکت کند و سوق داده شود. «رب»، به پروردگار گفته می‌شود که همه اشیا را به طرف کمالش می‌برد. «رب»، رفتن به طرف کمال است. در اصطلاحات علوم عقلی، به صفت فعلی تعبیر می‌شود. باید فعلی و مخلوقی باشد که حضرت حق، رب آن ‌بشود. «لکل مربوب ربّ و لکل رب مربوب»، به لحاظ صفات فعلیه. عرض ما در صفات فعلی این است که به لحاظ فعل، جزو صفات ممکنه هستند، ولی به لحاظ حقیقت ذات و به لحاظ منشأ انتزاع، مانند ذات قدیم هستند. ربوبیت حضرت حق، مفید این است که خداوند تبارک‌وتعالی، سلطنت بر همه موجودات و «العالمین» دارد.

3- بررسی واژه عالمین

اجازه دهید عرض کنم این جهت را در کلمه عالمین که با توجه به اینکه رب، مضاف به عالمین است؛ مانند خاتم که «مایختم‌به» است، «عالَم» هم، «مایُعلَمُ‌به» است. به خاطر اینکه برای عالم و در عالم نشانه‌ای است، برای باری‌تعالی. تمام آیات تکوینی، آیت حضرت حق هستند. این عالم بر ماسوی‌الله اطلاق می‌شود.

می‌شود گفت حمدی که برای خدا است و منتسب به رب است و مربوب دارد، این رب عالمین است؛ یعنی پرورش دهنده همه جهانیان است. این «العالمین»، یعنی «ماسوی‌الله». جالب است که «ماسوی‌الله» که عالم است و از علم و «مایعلم‌به» است، قطعا هم مجموع است و هم کل فرد فرد را شامل می‌شود. نکته دقیقی است که محضرتان عرض می‌کنم؛ گاهی اوقات، برخی ترجمه‌ها دقیق نیست. اینکه «عالمین» در ترجمه‌ها، پروردگار جهانیان گفته می‌شود، شاید اگر با تسامح قبول کنیم، بهتر است بگوییم پروردگار جهان‌ها. جهان برای این است که در لغت عرب آنهایی که بر وزن جهان و فعلان است، یک حرکتی است. جهان، جهیدن و حرکت دارد.

می‌توان گفت عالم را عالم می‌گویند؛ چون آیت حضرت حق است و همیشه در حال استکمال است. طبق حرکت جوهریه حکمای متألهه و صدرالمتألهین، کل ماده در حال تحول است. مقداری ظریف‌تر و لطیف‌تر نگاه کنیم، عالم قبل از ماده را هم شامل می‌شود و عالم بعد از ماده را هم شامل می‌شود. گرچه عالم، آیه و نشانه باری‌تعالی است، ولی منحصر در عالم خاصی نیست.

3.1- یک تذکر مهم درباره مورد عالم مثال

از غلط‌های مشهور که بارها در بحث‌های معرفتی تذکر داده‌ایم، عالم مثال را فقط نباید به بعد از دنیا اطلاق کرد، بلکه قبل دنیا را هم شامل است. عالم، ماسوی‌الله است و اسمی است برای تمام موجودات ما سوی الله. گاهی عالم انسان، گاهی عالم فرشتگان می‌گویند و گاهی به طوایف هم عالم می‌گویند. «لکل شیء عالم».

حتی هر انسانی هم در وجودش عالمی نهفته است. به فرمایش حضرت امیر (علیه‌السلام):

«أتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر».[6]

ای انسان، آیا گمان می‌کنی تو جرم کوچکی هستی، ولی عالم اکبر در تو نهفته است.

3.2- معنای کلمه عالم

گاهی عالم، به معنای عالم اجتماع است که انسان زندگی می‌کند. گاهی تثنیه است؛ یعنی عالم دنیا و آخرت.

عالمین، گاهی دو کلی از آن استفاده می‌شود: یکی عالم که کلی است و دیگری جمع عالم که عوالم مختلف را شامل می‌شود و کلی در کلی است.

3.3- عالم و مثال های قرآنی

راجع به کعبه

﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ﴾.[7]

هدایت برای همه انسان‌ها است. مراد، عالم جمع انسانی است.

عالمین گاهی همه عوالم است و گاهی عالم خاصی.

﴿لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴾.[8]

قطعا برای انسان‌های زنده است و کسانی که در حال اجتماع و زندگی هستند، مراد است.

﴿مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ﴾.[9]

اینجا هم عالم انسانی مد نظر است.

گاهی مراد، همه عوالم است. عوالم امکان و ماسوی‌الله.

عالمین، یعنی غیر از حضرت حق، «یطلق علیه العالم» و عالمین. چه عالم انسان، چه عالم فرشتگان و مجردات و متعلقات.

﴿قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴾.[10]

صحبت توحید است. آنجا صحبت این است که «رب‌العالمین» کیست؟ آنچه بعدش است، بیان «رب‌العالمین» است. این آیه 23 تا 28 شعرا را مفسر آیه حمد می‌دانیم؛

﴿رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ ﴾.[11]

خدای آسمان‌ها و زمین که معنایش کلی است و خودش مراحل مختلف دارد و ما بین آسمان و زمین را شامل می‌شود.

﴿اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴾.[12]

چند مرتبه در این آیات، کلمه رب تکرار شده است.

﴿قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ﴾.[13]

رب مشرق و مغرب همه را فرا گرفت.

عالم، ماسوی‌الله است و عالمین، عوالم ماسوی‌الله است؛ این بهترین احتمال است.

عالم، اسم جنس است و معنای کلی دارد؛ یعنی «ما یعلم به»؛ نشانه و آیت است. عالمین، نشانه‌ها است.

3.4- بهترین ترجمه برای عالمین

همه کلماتی که می‌گویند جهان، یا جهانیان، بهترین ترجمه این است که رب‌العالمین را خدای جهان‌ها بدانیم که در آن جهش و حرکت است. طبق حرکت جوهری در دنیا قائل به حرکت شویم و در عرفان باید بحث شود که تجدد امثال در عالم برزخ داریم و اینکه در آن عالم تکامل داریم، یا خیر؟ ما رساله‌ای منقح داریم که در عالم برزخ هم تکامل وجود دارد. «کمال شیء، بحسبه» است.

4- وجود مستضعفین در عالم و حکم آنها

از روایاتی استناد کردیم که بعضی از افرادی که در دنیا قصور داشتند، نه تقصیر و جایی بودند که انسان‌های صالحی بودند، ولی تنها مشکلی که داشتند، دسترسی به اولیای الهی نداشتند. در جهان تمدن که دهکده واحد است، ممکن است استضعاف فکری و عقیدتی داشته باشند.

روایاتی داریم که عده‌ای فرشته‌ها موکل می‌شوند که عرضه آداب اسلامی بر آنها بشود. رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «من برای اینها در برزخ و قیامت تمثل پیدا می‌کنم و می‌گویم: أنا خاتم الانبیاء». هر قسمت که بپذیرند کمالات به آنها داده می‌شود.

حکمت باری‌تعالی مقتضی این است که این گونه باشد.

5- خصوصیت الحمدلله

دو اسم از اسمای باری‌تعالی، یعنی اسم خالق و رب را دو اسمی می‌دانیم که مورد تعلق حمد قرار گرفته است. وصف، مشعر به علیت است و از تعلق حمد به این دو استفاده می‌کنیم که پروردگاری و آفریدگاری، عامل حمد است.

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾.[14]

﴿الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾.[15]

﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.

نکته دیگری که در آخر سوره جاثیه آمده است: ﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾،[16] ﴿وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.[17]

حصر مشخص است. لام اختصاص و تقدم، هر دو حصر می‌آورد. حصر در حصر است که هم حامد و هم محمود، هر دو برای حضرت حق است.

هر حمدی از هر حامدی در هر نقطه‌ای برای شکر یا مدح باشد، برای جمال باشد، یا کمال، برای خدا است؛ حتی اگر برای کمال مخلوق باشد.

در روایات داریم که هر موقع نعمتی رسید، بگویید: ﴿الحمدلله رب العالمین﴾[18] .

در روایت داریم جمله «الحمدلله علی کل نعمة»،[19] حمد جامع است.

آیه شریفه «الحمدلله رب العالمین»، هم برهان صدیقین استفاده می‌شود، هم برهان توحید و هم مقام حمد و شکر استفاده می‌شود و هم اینکه همه ماسوی‌الله، متعلق به حضرت حق است.

6- ارتباط عرفان،برهان و قرآن

یک مطلب مهم دیگر مستفاد از این آیه اینکه عرفان و قرآن و برهان را از هم جدا نمی‌دانیم. برهان، پیش‌نیاز عرفان است؛ عرفان کاذب نه، بلکه عرفان اهل بیت (علیهم‌السلام)، منظور است و عرفان، پیش‌نیاز قرآن است.

ما اگر قرار باشد همه فلسفه و عرفان را خلاصه کنیم در این خلاصه می‌گوییم. ملاصدرا کل فلسفه را در مبدأ و معاد می‌داند. ما می‌گوییم این است که عالم، مرتبط با حضرت حق است. ارتباط عالم، با رب عالم، خلاصه تمام فلسفه و عرفان است. این مطلب در این آیه شریفه مطرح است. ارتباط رب با عالم، ارتباط وجود مستقل و رابط است. در دعای صباح امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌خوانیم: «یا من دل علی ذاته بذاته».[20] وجود فی ذاته لذاته بذاته.

کسی که در مقام خضوع و خشوع باشد، این را می‌گوید: ﴿ الحمد لله رب العالمین﴾.[21]

عرفان هم موضوعش توحید و موحد است. توحید فعلی است. توحید فعلی از «الحمدلله رب العالمین» شروع می‌شود. تا می‌توانید این ذکر را در زندگی خود نهادینه کنید. امیدواریم حشر و نشر ما با «الحمد لله رب العالمین» باشد.

سور حامدات که مُصَدَّر حقیقی به حمد است.

﴿ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ ﴾.[22]

﴿ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ﴾.[23]

سوره کهف موضوع معاد است. اگر معاد به تصویر کشیده شود، فیلم‌نامه‌اش سوره کهف است.

سوره نمل اگر تیتر برایش بزنیم، حاکمیت با معرفت است؛ به خصوص سلطنت واقعی، در مقابل سلطنت ظاهری. ﴿قال عفریت من الجن﴾[24] . وزیر حضرت سلیمان (علیه‌السلام) گفت: «من قبل از طرفة العین می‌توانم تخت را حاضر کنم».[25]

﴿ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾.[26]

به نظر مرحوم طبرسی: «كل مَلِك مالك، وليس كل مالك مَلِكا»؛[27] هر ملکی مالک است، ولی هر مالکی، ملک نیست. بین این دو عموم و خصوص من وجه است.

﴿ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾.[28]

ربوبیت، یا خالقیت، یا نزول کتاب، یا مالکیت و یا فاطریت، متعلق حمد است. وصف به شیء، مشعر به علیت است.

کلمه «رب»، اِشراف به باقی دارد؛ برای همین است که بعد از کلمه «الله»، «رب» آمده است. «رب»، صفت جامع فعلی است؛ چنان‌که «الله»، اسم جامع ذاتی است. «الرحمن»، صفت جامعه است.

7- تفاوت دو عبارت الرحمن الرحیم در قرآن

﴿ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾،[29] در سوره مبارکه حمد، غیر از ﴿ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾[30] در آیه شریفه ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ است. لفظ، یکی است، ولی معنا، متعدد است. «الرحمن الرحیم» در سوره حمد، بعد از اسم «رب» است. ولی در «بسم‌الله»، بعد از اسم جامع است. یکی صفت جامعه است؛ دائم‌الرحمة و جامع‌الرحمة، ولی اینجا بعد از صفت «رب» است.

همه مصادیق و اشراقات و جزئیات را در نشر کلمه شریفه «الحمد لله رب العالمین» می‌دانیم.

جناب حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) که این ایام صفر هم متعلق به حرکت ایشان است، می‌فرمایند: «فکلما قلت لک الحمد، وجب علی لذلک أن أقول لک الحمد».[31]

حمد، حمد واجب دارد و استمرار دارد. هر حمدی از هر حامدی از حضرت حق است.

ان‌شاء‌الله همان طور که عالم تکوین و تشریع و کهکشان‌ها و فرشتگان در حال حمد هستند، ما هم در حال حمد باشیم.


 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo