< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه61) /علت ذلت بنی اسرائیل و مراد از واژگان آیه

﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[1]

1- آیه یادآوری بی‌صبری بنی اسرائیلی و تنوع‌طلبی یهودیان است

واژه‌های آیه را بحث کردیم. در این آیه خداوند خواسته ی بنی اسرائیل از حضرت موسی علیه السلام را یادآوری می‌کند؛ اینکه برای آنها از خداوند نعمت‌ها و طعام‌های متعدد برایشان درخواست کند. در این کریمه یادآوری بی‌صبری بنی اسرائیلی و تنوع‌طلبی یهودیان است و اینکه قناعت به من و سلوی نداشتند. نه اینکه همین دو طعام باشد؛ بلکه اینها بیان سنخیت این دو غذا و خوراک است. به عبارتی منّ را نماد قندی‌جات مانند عسل و شیره درخت بدانیم یا نازل‌شده از آسمان به وسیله باران و به وجود آمده به طریق باران. سلوی را هم نماد خوراک گوشتی بدانیم وحدت عددی ندارد، بلکه وحدت سنخی است. اینها از منّ و سلوی که به وسیله نان و خورش بود راضی نشدند و تقاضای غذای دیگر کردند.

2- مراد از قول

قول در قرآن گرچه انصرافش به گفته است، ولی اعم از گفته است. آنچه از ضمیر انسان حکایت کند و به باطن دیگری منتقل شود، عرب قول می‌گوید؛ و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها.

3- مراد از بقل

بقل یعنی سبزی و آن چه از زمین روییده شود و سر سبز باشد. برگ‌های آن قابل استفاده باشد؛ نه شاخه‌ آن. بقال هم شغل اولش سبزی‌فروشی است، ولی در عرف ما به فروشنده لوازم دیگر هم اطلاق می‌شود.

از سبزی و خیار یا خیار چنبر و سیر یا گندم و عدس و پیاز از خدا برای ما بخواه. بعد از من و سلوی و آب آشامیدنی گفتند: لن نؤمن یک جا گفتند لن نصبر... قال اتستبدلون الذی هو ادنی بالذی هو خیر.

حضرت موسی علیه السلام فرمودند چیزی که پست‌تر یا نزدیک‌تر است، به چیزی که بهتر است، ترجیح می‌دهید. باید عالی‌خواه باشید. بر اساس این آیه نعمت‌های مادی نسبتش به نعمت‌های معنوی و باطنی اصلاً قابل مقایسه نیست. شما چیزی که ادنی هست با خیر تبدیل می‌کنید. فرمود به شهری فرود آیید.

4- مراد از مصر

    1. شهر مشخصی باشد؛

    2. مصر اصطلاحی باشد یعنی شهر مصر؛

    3. با توجه به تنوین مطلق شهر باشد. یک آبادی را وارد شوید ببینید این امور هست یا خیر.

در جریان تبعید حضرت زینب سلام الله علیها بعد از جریان عاشورا فرمان صادر شد. در فرمان هست ایشان را به مصر تبعید کنید. آنجا هم این دو احتمال هست. مصر یعنی شهری از شهرها مثلا شام یا مصر الآن. مرقد ایشان در مصر هم هست.

البته ما هیچ دلیلی نداریم که این مصر کدام شهر است. ولی اینها در شهرهای مدیترانه ساکن شدند و نزدیک فلسطین. شهری از شهرها، نه شهر مصر مشخص. چرا که تأیید لفظی این است که مصراً منوّن آمده است. لفظی که تنوین داشته باشد کلیت و نوعیت و تعدد را می‌رساند.

از اینها استفاده می‌شود تمام نعمت‌های الهی حالت انعام و اکرام باری تعالی برای دیگران و همه است.

5- مراد از تبدیل خیر به ادنی

احتمالات مختلفی است:

    1. من و سلوی برای اینها لذیذتر بود از آنچه درخواست کردند.

    2. اینها گرچه جرمشان سبک است، ولی ارزش غذایی آن سنگین است. رژیم غذایی بهتر این است که مواد پروتئینی‌ و قندی‌اش زیاد باشد ولی حجمش کم باشد. ولی متاسفانه مردم الان غذاهای حجیم با ارزش کم می‌خورند.

    3. جهت دیگر این که تبدیل ادنی به خیر به این جهت است شما چیزی که برای سلامتی شما مفید است و هضمش آسان است و سبک است به چیزی که چنین نیست، تبدیل کردید.

خوب است تبدیل را اعم از اموری مادی و معنوی بگیریم. اینها کم می‌خوردند، ولی تغذیه بدنشان را کفایت می‌کرد خواستند خوراک‌های حجیم داشته باشند. آنچه در دسترس آنها منّ و سلوی بود، و آنچه نبود درخواست کردند. با توجه به اطلاعات و آگاهی‌هایی که داریم الان بیشترین نژادهای کشاورزی دست اسرائیل است. همان حالات انبیای الهی که نعمت‌هایی را فراهم کردند، الآن یهود این گونه است.

6- مراد از هبوط

حضرت موسی علیه السلام هم خواستند. فرمان صادر شد به شهری وارد شوند. هبوط به معنای فرود آمدن است. در مقابل تعال. کسی که بالا است و اشاره می‌کند بیا. گفته می شود خداوند تبارک و تعالی، چون صاحب رفعت است. اهبطوا به معنای نزول است. سقوط و ارتقا مقابل هم است. در جریان حضرت آدم علیه السلام هم هبوط آمده است.

7- علت ذلت بنی اسرائیل

در بخش بعدی هم خداوند یادآوری می‌کند که خواری و خفت و زمین‌گیری و تیره‌روزی نصیب آنها شد. برگشتند به غضب الهی؛ و بائوا بغضب من الله. هم ذلت و هم غضب الهی. علت این ذلت‌های بنی اسرائیل کفران به نعمت‌های الهی است. هم کفر اصطلاحی و نپذیرفتن نبوت حضرت موسی علیه السلام.

اینها پیغمبرکش بودند. بیش از 70 پیغمبر را کشتند و غضب الهی آمد. اینها معصیت کردند و اهل تجاوز بودند و به حقوق خود قانع نبودند. در آیه دیگر داریم: ﴿وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى﴾[2] ؛ کسی که غضب حضرت حق بر او وارد شود، همیشه در هوی و فورد است. راز ذلت آنها روشن شده است. دو عامل باعث ذلت آنها شد. یکی اینکه معصیت کردند و کفران کردند و دیگر اینکه نعمت‌ها یا آیات الهی را نادیده گرفتند.

8- احتمالات در مشار الیه ذلک

    1. سیاق آیه: ذلت و مسکنت و همه کارهای زشت آنها؛

    2. یقتلون النبیین مراد باشد. فلسفه قتل انبیاء مراد باشد؛

    3. به قتل و کفران بخورد. دو ذلک داریم. یکی اول آمده که به ذلت و مسکنت می‌خورد. ذلک دوم به کفران و قتل می‌خورد.

عرض ما این است که مشار الیه ذلک اول و دوم با هم متفاوت است و جزو محسنات بدیعیه است. اشاره اگر تکرار شود جزو مقبحات بدیعیه است. سنت زشتی بین آنها حاکم بود که پیغمبر کشی بود. این قانون میان آنها بود که کسی اگر یک نفر را بکشد گویا همه را کشته است. فکانما قتل الناس جمیعا. پیغمبر را کشتن گناه مهمی بود. قتل انبیاء کفر عملی است. اینها دو کفر داشتند: یکی اعتقادی که معصیت و کفران نعمت الهی بود و زیاده‌طلبی و دیگر کفر عملی که پیامبر کشی است. این قتل‌ها می‌تواند با واسطه یا بی‌واسطه باشد. این جنایت‌های بنی اسرائیل هیچ قابل توجیه نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo