< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر سوره نساء/آیات90-91 /روش برخورد با منافقان

 

﴿سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ أُرْكِسُواْ فِيِهَا فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوَاْ أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثِقِفْتُمُوهُمْ وَأُوْلَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا﴾.[1]

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾.[2]

1- تفسیر آیه 91

1.1- گروه دوم از منافقان: منافقان جنگ‌طلب

آیه‌ی 91 همانند آیه‌های گذشته راجع به گروه‌های منافقین است، بارها گفتیم از آیات الهی استفاده می‌شود که منافقان، ظلمت هستند و برخی اقسام‌شان در آیات گذشته مطرح شد که عده‌ای از منافقان سر جنگ ندارند، یا از جنگ خسته شدند؛ با این‌ها مدارا کنید؛ ولی برخی دیگر، کسانی هستند که در این آیه از آن‌ها سخن گفته شده است و کسانی هستند که اراده دارند مسلمانان و مؤمنان را در امنیتی قرار دهند و با زبان گرم و چرب بگویند: «شما از ما در اذیت نیستید و قوم خود را در امنیت قرار دهند»؛ ولی این ظاهر است و در باطن، علیه مؤمنان و رسول خدا (صلی‌الله علیه‌وآله) فعالیت می‌کنند.

1.1.1- نکته‌ای در مورد توقیفی‌بودن رسم‌الخط قرآن

رسم‌الخط قرآن، توقیفی است؛ یعنی همان که در آیات وارد شده است، باید همان‌طور هم در مکتوب نوشته شود؛ مثلاً «بقیت‌الله» را بارها گفتیم که با تای مُدَوّر نیست و عبارت «بقیةالله»، غلط است و با تای مبسوط به‌صورت «بقیت‌الله» درست است، و یا «كُلَّ مَا رُدُّوَاْ»، متصل نشده است و اگر حرف شرط باشد، متصل است و به‌صورت «کُلَّمَا» است؛ اما اگر «ما»ی موصول باشد و «کُل»، سور قضیه باشد، منفصل است و به‌صورت «کلَّ مَا» است.

1.2- حکم جهاد و قتال با منافقان سرکش و جنگ‌طلب

«كُلَّ مَا رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ»؛ هر موقع این‌ها به فتنه برگردند، «أُرْكِسُواْ فِيِها» در فتنه غور می‌کنند، از خصوصیات منافقان این است که اهل فتنه هستند. ظاهر زیبا و باطن گزنده‌ای دارند. «فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوَاْ أَيْدِيَهُمْ»؛ اگر این‌ها با شما در جنگ و جدال قرار گرفتند و به شما صلح و صفا و صمیمیت را القا نکردند و از جنگ دست برنداشتند، «فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثِقِفْتُمُوهُمْ»؛ هرجا این‌ها را دیدید، بگیرید و بکشید.

«وَأُوْلَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا»؛ این‌ها کسانی هستند که برای شما نسبت به آن‌ها سلطنت و حاکمیت آشکارا قرار دادیم. منافقانی که در ظاهر، اعلام امنیت می‌کنند و می‌خواهند قوم خود را حفظ کنند و در باطن با شما جنگ دارند، با این‌ها بجنگید و اجازه‌ی فتنه ندهید، و با منافقینی که اهل صلح و صفا هستند، با آن‌ها مدارا کنید.

2- تفسیر آیه 92

2.1- احکام قتل غیرعمدی

2.1.1- فرع اول: حکم قتل مؤمن، توسط مؤمن

«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا»؛ جایز نیست مؤمن، کسی را بکشد؛ مگر به صورت قتل خطئی (غیرعمد). این آیه به معنای تجویز قتل خطئی نیست؛ بلکه مراد این است که حقوق این نوع قتل، متفاوت است؛ وگرنه مؤمن، قتل خطئی هم ندارد؛ چه رسد به قتل عمدی؛ مثلاً پرنده‌ای را خواسته بزند، اما به فردی خورده است. «وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا»؛ در این صورت، «فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ»؛ باید یک برده‌ی مؤمن را آزاد کند و به اهل آن مقتول، دیه بدهد.

2.1.1.1- معنای رقبه

برای شمارش، گاهی رأس و گاهی رقبه به کار برده می‌شود و برای برخی از جمله انسان، رقبه به کار برده می‌شود. به‌خاطر گردن‌فرازی و تشخص انسان، رقبه به کار برده می‌شود و از جهت سر و صورت آن، کلمه‌ی رأس به کار برده می‌شود.[3]

2.1.2- فرع دوم: حکم بخشش دیه، توسط ولیِ دم مؤمن

«إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ»؛ مگر اینکه از دیه بگذرند. [صداق، مهربانی‌ای است که بین افراد برقرار می‌شود و به‌خاطر آن مهربانی، اهل گذشت می‌شوند]؛ چون که دیه، حق‌الناس است و باید به اولیای دم تقدیم شود؛ مگر اینکه آن‌ها بگذرند.

2.1.3- فرع سوم: حکم قتل مؤمن در بین قوم کافر غیر هم‌پیمان با مسلمانان، توسط مؤمن

«فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ»؛ اگر مقتول ‌مؤمن در میان قوم کافری بود و خطئاً کشته شد، باید رقبه‌ی مؤمنی آزاد شود؛ چرا که ﴿وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾.[4] دیه به فامیل کافر نمی‌رسد. تنها آزادی بنده است.

2.1.4- فرع چهارم: حکم قتل مؤمن در بین قوم کافر هم‌پیمان با مسلمانان، توسط مؤمن

«وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً»؛ اگر مقتول از گروهی بود که بین شما و آن‌ها پیمانی است، باید هم دیه را به اهلش بدهند و هم بنده‌ای مؤمن آزاد شود.

2.1.5- فرع پنجم: حکم عجز مؤمن از پرداخت دیه

«فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ»؛ اگر کسی توانایی مالی نداشت که دیه دهد و یا بنده آزاد کند، دو ماه پشت‌سرهم باید روزه بگیرد. در حکم دو ماه پیاپی، 31 روز دنبال هم باشد، کافی است و در باقی، اگر جداجدا گرفت، اشکالی ندارد.

2.2- وجه علم و حکمت خداوند در این آیه

«تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»؛ خداوند هم علیم و هم حکیم است. و علم و حکمت در این آیه، برای مباحث حقوقی دیات آمده است.

بارها گفته‌ایم که اوصاف مرکبه‌ی باری‌تعالی، معنای خاصی دارد و غیر از اوصاف بسیطه است؛ خدا هم دانا به افعال شماست و هم با حکمت و باانگیزه است و بعد از احکام قتل، این صفت بیان شده که اشاره به این مطلب است که احکام اسلامی، بدون انگیزه نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo