< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر سوره نساء/تفسیر آیات 87-88 /یوم الجمع بودن قیامت - خوارشدن منافقین توسط خداوند

 

1- تفسیر آیه 87

﴿اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثًا﴾.[1]
﴿فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾.[2]

1.1- ربط آیات گذشته با آیات جدید

﴿إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا﴾.[3]

آیه‌ی قبلی با این تعبیر مهم و محیط پایان یافت. عرض کردیم که اسماء مشترکه یا مرکبه، غیر از اسماء بسیطه‌ی باری‌تعالی می‌باشد و در این جا «الله» با «إنّ» و «کانَ» تأکید شده است که می فهماند خداوند بر هر چیزی که فکر کنید، علو دارد؛ و علو او هم، علو حسیبی است. وصف به شیء، مُشعِر به علیت است. این تعبیر، زمینه‌ساز و بستر آیه‌ی بعدی است. این تعبیر آیه‌ی شریفه، مُفَسَّر به آیات بعدی است. آیات، همانند دانه‌های تسبیح، متصل به یکدیگر است و تناسب آیات در مجمع البیان طبرسی به خوبی بیان شده است.

1.2- تفاوت مقام هوهویّت با توحید در الوهیت

«اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»؛ خداوند معبودی است که الهی جز او نیست. «لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»، توحید در ذات است و «لا إِلَهَ إِلاَّ الله»، توحید در الوهیت است. این دو تعبیر با هم متفاوت است. و «لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»، مقام بالاتری است. «لا إِلَهَ إِلاَّ الله»، مقامی است که در عبادت و الوهیت، خدایی جز او نیست؛ اما «لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»، مقام هوهویّت است که مقدم بر مقامات دیگر است و مقام لا اسم و لا رسم است که هیچ خصوصیتی برایش ثابت نیست، و مقام احدیت هم بعد از مقام هوهویّت است.

1.3- قیامت، زمان یوم الجمع و حذف کثرات و ماهیات

«لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ تا روز قیامت، شما جمع می‌شوید، از این آیه‌ی شریفه استفاده می‌شود که همه‌ی مخلوقات، روز قیامت جمع می‌شوند و دنیا عالم تکثرات است و ما به عالم وحدت که عالم جمع و روز قیامت است، می‌رویم. ما الآن در تفرّقی هستیم که ماهیات ما، ما را متفرق کرده است.

ماهیات، مَثار کثرت هستند و هر کسی ماهیت خودش را دارد. ماهیات عند الحکیم، اعیان ثاتبه نزد عارف هستند. در دنیا است که ماهیات نمود دارند و در آخرت، ماهیات حذف می‌شوند و وجودات می‌مانند؛ در نتیجه همه مقام جمعی دارند. در عالم برزخ و قیامت صغری هم صورت هست، ولی صورت، جز تشخصات وجودی چیز دیگری نیست و «ماهیّتُهُ إنِّیَّتُه».[4] صفت باری‌تعالی را می‌گیرند که ماهیت آنها انیت و وجود آنها است.

«لاَ رَيْبَ فِيهِ». ما در قرآن، دو جا «لا ریب فیه» داریم؛ یکی ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾،[5] و دیگری، همین روز قیامت است.

1.4- معنای حدیث

«وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثًا». هر چیز تازه‌ای را عرب، حدیث می‌گوید.[6] کلام و سخن را هم حدیث می‌گویند. سخن نو از معصوم یا حضرت حق را هم به همین جهت، حدیث می‌گویند. و عالم قیامت، عالم نو است که متصل به انسان است و جدا از او نیست.

1.5- تفاوت عالِم دنیا و عالَم آخرت

عوالم در طول یکدیگرند. و قال الرسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله): «الدنيا مزرعة الاخرة».[7] هرچه اینجا بکاریم، در عالم دیگر برمی‌داریم. این دنیا عالم کثرت و عالم تفرق است و عالم قیامت، عالم وحدت و جمع است. زمان‌هایی که گذشته‌ نمی‌گذرد؛ بلکه جمع می‌شود. ماهیات‌شان می‌گذرد، اما وجودشان می‌ماند و باطن دنیا هم مقام جمعی است که ظاهرش تفرق است.

﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا ﴾.[8] ما موظفیم کثرات را بگذاریم و وحدت‌ها را بگیریم. «حبل الله»، همان سررشته‌ی جمعی موجودات است، همان سررشته‌ی وحدتی، موجودات است.

2- تفسیر آیه‌ی 88

2.1- وجه آمدن «فِئَتَین» به صورت تثنیه

«فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ»؛ «چه شده که در مورد منافقان دو گروه شده‌اید»؟ «فئه» را به خاطر تفرقه در آن، «فِئَتَین» می‌گویند.

2.2- خوارکردن منافقین توسط خداوند

«وَاللّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ»؛ «خداوند این‌ها را نابود می‌کند و برمی‌گرداند». و به عبارت بهتر این‌ها را ذلیل و خوار می کند. «رِکس» و مرتجع، یعنی کسی که به حالت گذشته برمی‌گردد.[9]

و چیزی که این‌ها کسب کرده‌اند، با توجه به آیه‌ی ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾،[10] یعنی این‌ها در جایگاه‌های پایین دوزخ هستند و این، جایگاهی است که در گذشته کسب کرده‌اند.

2.3- منظور از نسبت‌دادن ضلالت به خداوند

ضلالت خداوند، ابتدایی نیست؛ بلکه پاداشی است و از خودشان آغاز شده و خدا آنها را در ضلالت نگه داشته است. «أَتُریدون أن تَهدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا»؛ «کسی را که خداوند خوار و گمراه کند، راه هدایتی برای او پیدا نمی‌شود». و وقتی انسان آن‌قدر در گمراهی بماند که تثبیت شود، ضلالت باری‌تعالی بر او می‌نشیند و دیگر راه هدایت ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo