< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر سوره نساء /آیات 78-79 / فرار از مرگ و ترس از جهاد

﴿أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا﴾.[1]

﴿مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا﴾.[2]

1- تفسیر آیه 78

1.1- معانی کلمات

رسیدن به پایان هر چیز، ادراک است، و «أدرَکَ الصَّبی»، یعنی بالغ شد. [3] «بُروج»، جمع برج است. آنچه نماد و نمود داشته باشد، عرب به آن برج می‌گوید. تا جایی که به عظمت از آن به یاد شود و موردتوجه واقع شود و چیزی که نمود دارد، موردتوجه است. به این جهت به کاخ و ساختمان‌های مرتفع، برج می‌گویند. [4] «مُشَیَّدَة»، یعنی گچ‌کاری شده یا آینه‌کاری شده و محکم. [5]

1.2- احاطه‌ی مرگ بر انسان‌ها

«أيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ». اینکه عده‌ای از مرگ می‌ترسیدند و در جنگ شرکت نمی‌کردند، خداوند می‌فرماید: «هر کجا که باشید، مرگ به سراغ شما می‌آید؛ هرچند در کاخ‌های آینه‌کاری شده و سنگ‌کاری شده و محکم باشید».

حالات جناب سلیمان نبی (علیه‌السلام) را بنگرید. هیچ پیامبری، حکومت و ملکش به اندازه‌ی ایشان نبود؛ ولی در کاخ خود بودند که مرگ سراغشان آمد. [6]

1.3- نسبت اشتباه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

«وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ»؛ «این کسانی که بهانه‌گیر هستند و اسلام ظاهری دارند، وقتی خوبی به آنها برسد، می‌گویند از جانب خدا است؛ ولی وقتی ناملایماتی داشته باشند و کمبود و مشقت داشته باشند، می‌گویند این از جانب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) است». ناملایمات را به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و خوبی‌ها را به خدا نسبت می‌دهند.

شبهات علمی است که شهوات عملی و انحرافات اخلاقی به وجود می‌آورد و یکی از شبهات علمی این است که کارهای بد را به رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) نسبت می‌دهند.

1.4- تفاوت «عندالله» و «من الله»

«قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ»؛ «بگو چه خوبی و چه بدی از نزد خدا است». «عندالله» غیر از «مِن الله» است. «مِن الله»، یعنی خدا خوبی را به وجود آورده است؛ ولی «من عندالله»، یعنی در واقع خدا مرید و توانای مطلق است و همه در دست اوست؛ ولی انسان، واسطه در کار است. «نه جبر و نه تفویض، بلکه امر بین الامرین است». [7] مشیت خداوند، فرع بر مشیت انسانی است؛ یعنی مشیت انسانی، گام مقدماتی برای تحقق مشیت باری‌تعالی است؛ لذا ائمه‌ی ما (علیهم‌السلام) فرمودند: «وقتی چیزی باعث تعجب شما شد، بگویید: ماشاءالله لاحول و لا قوة إلا بالله»[8] که به مشیت الهی منتهی شود که جلوی خیلی از امور را بگیرد.

1.5- تأیید برهان صدیقین با این آیه

حضرت حق، شبهه‌ی این‌ها را جواب داده است که همه من عندالله است و نظام ملک و ملکوت، وحدت صنع دارد و وحدت صنع، وحدت صانع دارد. این، تأیید برهان صدیقین است.

1.6- احتمالات در معنای «حدیث» و نظر استاد در این موضوع

«فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا»؛ «چه شده این قوم را که سخن تازه را نمی‌فهمند». در مورد حدیث، چند احتمال وجود دارد: احتمال اول اینکه قرآن، حدیث است و سخن خداست و آنها قرآن را نمی‌فهمند، احتمال دوم اینکه حدیث، سخنان تازه‌ی خودشان است و فهمشان ضعیف است که سخنان تازه‌ی خودشان را نمی‌فهمند؛ چه برسد به سخنان رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) و چه رسد به سخن خدا، احتمال سوم اینکه حدیث، مطلق است؛ به این صورت که نه صحبت‌های عارفانه و نه صحبت‌های عاقلانه و نه سخنان خدا و نه خلق خدا را می‌فهمند؛ و این احتمال، بهتر است.

2- تفسیر آیه 79

2.1- لزوم اِسناد خوبی‌ها به خداوند و بدی‌ها به خود

«مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ». این آیه، تفصیل من عندالله است. اگر من الله است، باید گفت حسنه، من الله است و سیئه، من نفسک است؛ ولی اگر بخواهیم مطلق خوبی و بدی را بیان کنیم، باید عندالله بگوییم.

«مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ»؛ «آنچه از خوبی‌ها به تو می‌رسد، از سوی خداست و آنچه از ناملایمات می‌رسد، از جانب نفس خود توست».

حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)، این‌چنین تعبیر کرد: ﴿وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ﴾.[9] مرض را به خود و شفا را به خدا نسبت داد.

2.2- تسلط رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) بر پیامبران و فرشتگان

«وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا»؛ «و ما تو را رسولی برای مردم فرستادیم» و «رسولاً»، یعنی رسول مطلق که احاطه بر رسولان دیگر دارد. رسول مطلق بر سایر رسل اشراف دارد و این تنوین، برای اطلاق و برای خاتمیت است. هم خاتمیت و هم اطلاق رسالت از آن فهمیده می‌شود و رسول مطلق، حتی بر فرشتگان الهی هم مسلط است. بر رسولان زمین و نیز رسولان آسمانی مسلط است و تمام فرشته‌ها در اختیار رسول مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله) بودند. امام حسین (علیه‌السلام)، خدا را شکر می‌کنند که در دوره‌ی آخرالزمان آفریده شدند.[10] این، خود شکر دارد که تمام عقول و کمالات به نهایت رسیده است.

2.3- اصطلاح شهادت در قرآن

«وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا»؛ «شهادت خداوند کافی است». شهادت و شُهود، مشرف بر خوبی‌ها و بدی‌ها است. شهید در قرآن، غیر از شهید اصطلاحی است. شهید در قرآن، هم شاهد خوبی است و هم شاهد بدی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo