درس تفسیر استاد هادی عباسیخراسانی
1402/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- ارتباط آیه با آیات قبل2- خطاب تغلیبی آیه
3- مراد از سکاری
4- غایت عدم تقرب
5- مطلق بودن سکاری
6- نهی دوم در آیه
7- دو قسم جنب
8- مراد از غائط
9- نیافتن آب قید برای همه موارد مذکور در آیه
10- کیفیت تیمم
11- مراد از عفوّا غفورا
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 43 /نواهی پیش از نماز
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾[1]
1- ارتباط آیه با آیات قبل
در ترتیب آیات و ارتباط آیه کریمه 43 با آیات گذشته، این آیه با خطاب «یا ایها الذین آمنوا»، که حکم طهارت را بیان میکند، بعد از مسائل خانوادگی و اقتصادی وارد یکی از احکامی میشود که مورد ابتلای همه انسانها است.
2- خطاب تغلیبی آیه
خطاب «یا ایها الذین آمنوا» در این آیه و سایر آیات تغلیبی است نه تخصیصی. اگر خطاب تخصیصی بود، فقط مؤمنین مخاطب بودند و امتثال تنها برای آنها بود، ولی چون مؤمنین معمولاً امتثال میکنند از باب غلبه به آنها خطاب شده است. مانند اعلام قبولیها در امتحانات که به ملازمه اسامی مردود شدگان هم معلوم میشود. خطاب به مؤمنین در این آیه و آیات دیگر تغلیبی است نه تخصیصی. همه مکلفین و انسانها مخاطب هستند.
امر شامل نهی نیز میشود. نباید نماز خواند یا به مکان نمازگزار وارد شد؛ در حال مستی. نزدیک به نماز یا مکان نماز که مسجد است، نشوید در حالی که در حال مستی هستید.
3- مراد از سکاری
سکاری از سکران است و سکر به معنی مستی است. چیزی بین او و عقلش حائل و عقلش زائل شده است. این به لوازم مختلفی ممکن است رخ دهد: به شراب یا حتی با علاقههای شدید. مستی از عوامل مختلفی میتواند باشد؛ قدرت، تخیلات، ثروت و دیگر موارد.
4- غایت عدم تقرب
غایت این عدم تقرب و در حالت مستی نماز نخواندن این است که علم و آگاهی و تعقل داشته باشید و حرفهای خود را بفهمید.
5- مطلق بودن سکاری
سکاری در اینجا مطلق است و انواع مستیها و حتی بیتوجهیها را شامل میشود. سکران النوم را هم شامل میشود. گیج از خواب است و حرفهای خود را نمیفهمد. در فقه باید بحث شود که نهی در آیه تحریمی است یا تنزیهی. اگر حرام باشد، نمازش باطل است. این نهی دارای مراتب است. اگر حتی تعلموا را در نظر گیریم و متوجه نباشد، نمازش در حالت مستی باطل است. افراد مست حرف میزنند ولی حرفهای خود را نمیفهمند.
6- نهی دوم در آیه
«وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ»؛ و نه در حالت جنابت نزدیک شوید مگر در حال گذر از محل نمازگزاردن.
جنب را جنب گویند چون بین او و عباداتش فاصله افتاده است.
عابری سبیل دو حالت دارد:
1. در مسجد است و احتیاج به آب دارد و جنب شده است.
2. میتواند از مسجد در حال عادی بگذرد.
جنب بدون توقف میتواند از مسجد بگذرد؛ مگر در مساجد خاص که گذر از آنها برای جنب هم جایز نیست. تا اینکه غسل انجام دهند و طهارت داشته باشند.
7- دو قسم جنب
آیه شریفه دو قسم جنب را مطرح میکند: جنب فکری و باطنی و جنب ظاهری. سکران جنابت عقلی و فکری و باطنی است. انسان مست نمیتواند به نماز نزدیک شود. کسی که جنب است، نباید به محیط نمازگزار که مسجد است، نزدیک شود.
8- مراد از غائط
«وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ»؛ و اگر مریض هستید یا مسافر هستید یا از غائط آمدید. غائط مکان گود است. چرا که رسم مردم قدیم این بود که قضای حاجت را در گودی انجام میدادند که از چشم دیگران پنهان باشد. تعبیر به غائط، ادب قرآن را می رساند.
«أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء»؛ یا با زنان همبسر شدید. قرآن نامهایی که زشت است را به کار نمیبرد. لمس زنان را فرموده است. همبستری مراد است.
«فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ»؛ اگر آبی پیدا نکردید، تیمم کنید؛ با آنچه از خاک روییده و پاک است.
9- نیافتن آب قید برای همه موارد مذکور در آیه
مراد از مریضی، بیماریای است که آب برایش ضرر دارد. سفر هم سفر خاص است؛ به معنای نبود آب. نیافتن آب قید همه است.
اینجا دستور، تیمم است. همان مسألهای که آیات قبلی آیات بعدی را بیان میکند. اصل طهارت و شیوهاش بیان شده است.
10- کیفیت تیمم
مسح به صورت داشته باشید و به دستان مسح کنید. از رستنگاه مو تا نوک بینی را مسح کند، و نیز پشت دستها. مسح صورت و دستها را داشته باشید.
11- مراد از عفوّا غفورا
«ان الله کان عفوّا غفورا»؛ خدا هم بخشنده و هم پوششگر است. هم میگذرد و هم اهل پوشش است. به کار بردن این دو صفت عفوّ و غفور برای حضرت حق صفات بسیار زیبایی است. بیشترین اسماء مرّکبه، در این سوره نساء به کار رفته است. خدا اهل بخشش و پوشش است. میتوانیم از این دو صفت تعلیل تیمم را استفاده کنیم. اوصاف مشعر به علیت است. چرا این دستورها در این آیه آمد؟ این دستورها برای این است که خداوند عفو و غفور است. دستورهای بخشایشی و پوششی است. دین برای این است که انسان به سختی نیفتد. سمحه و سهله بودن دین فهمیده میشود.