< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 36 /نهادینه کردن توحید فعلی

﴿وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا﴾[1]

1- ارتباط آیه 36 با آیات پیشین

آیات الهی پیوسته است. گرچه موضوعات مختلفی را مطرح می‌کنند، ولی با هم مجموعه پیوسته‌ای هستند. آخرین جمله قبلی این بود که «ان الله کان علیما خبیرا». علیم علم نظری و خبیر علم مهارتی است. علوم مهارتی را امروز از علوم دیگر جدا می‌کنند. پس از این دو صفت خداوند راه این علیم و خبیر بودن را بیان می‌کنند. پس از مسائل خانوادگی و نکته‌هایی در سیر و سلوک خانوادگی، این آیه هم سیر و سلوک فردی، خانوادگی و اجتماعی را بیان می‌کند.

2- نهادینه کردن توحید فعلی

آیه شریفه در مقام نهادینه کردن توحید فعلی است؛ که بسیار مهم است. توحید نظری را ممکن است خیلی‌ها با درس و علم برسند، ولی توحید افعالی را باید با سیر و سلوک نفسانی رسید. این هم آسان و هم مشکل است. حضرت امام رحمة الله علیه فرمودند: یک مثل معروفى بود که مى‌گفتند ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل. شیخ ما رحمةالله مى‌فرمود که: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است.[2]

3- پیش نیاز بودن عبادت

«و اعبدوا الله»؛امر به عبادت شده است. توحید نظری را عبادت نهادینه می‌کند. عبادت هدف نیست؛ بلکه پیش‌نیاز است. ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾؛[3] لیعبدون معرفت نیز هست. این تمام حقیقت نیست. عبادت اگر به اطاعت رسید، مهم است. مناجات مطیعین امام سجاد علیه السلام را با دید توحید افعالی بخوانید و نجوا کنید، ببینید چه جمله‌های عجیبی می‌فرمایند.

4- مطلق بودن شرک در آیه

«و لا تشرکوا به شیئا»؛ مطلق است؛ هم شرک ذاتی و هم شرک عملی را بیان می‌کند؛ که ریا است. شرک عملی و فعلی ریا است. شرک نظری ذاتی است و خیلی روشن است. انسان جزو زنادقه و مشرکین و دهریون می‌شود. ولی گاهی حالات مسلمان دارد و عبادت نیز دارد، ولی در عبادت شریک دارد. مرحوم آقا شیخ جعفر شوشتری انسان توانا و ورزیده‌ای بود. از اول ماه رمضان گفت بیایید می‌خواهم شب قدر حرفی بزنم هیچ پیغمبری نزده است. شب قدر گفت می‌گویم حداقل در عبادات خود خدا را شریک قرار دهید. نه تنها برای خدا عبادت نمی‌شود که حداقل باید برای خدا شریک قرار دهید. در آن جمع موج گریه آمد. علما متحول شدند. وقتی یک انسان سالک اعلام خطر کند.

جنبه نفی عبادت‌ این است که شرک نداشته باشیم. راه دوری از ریا هم، خلوت‌گزینی است. خلوت انس، و انس خلوت می‌آورد و هر دو معرفت و عبادت می آورند. پس این آیه شرک خفی و جلی را شامل می‌شود.

5- احسان به والدین بدون واسطه و مستمر

«و بالوالدین احسانا»؛ امر بعدی این است که به والدین احسان داشته باشید. باید این احسان بدون واسطه باشد و استمرار را هم می‌رساند. باء این را می‌رساند. تا می‌تواند خود فرزند کارهای پدر و مادر را انجام دهد. روایت: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ؛[4] یعنی باید بلا واسطه با این بزرگان رابطه داشته باشیم و سلام دهیم و مؤدب به آداب الهی باشیم. اهل بیت علیهم السلام این ادب را می‌خواهند.

6- مطلق بودن احسان

احسان نیز مطلق است. نسبت به هر مورد احسان خاصی هست. تنوع احسان داریم. محبت و اطاعت فقط نیست.

7- موارد دیگر احسان

    1. ذی القربی؛ «و بذی القربی»؛ به ذی القربی هم احسان کنید. فامیل و بستگان مد نظر است. لا تشرکوا برای خود انسان است. احسان والدین نسبت توالد است و نزدیک‌ترین‌های انسان‌.

    2. الیتامی؛ کسانی که تک هستند و پدر ندارند. در انسان یتیم بودن به پدر نداشتن است و در حیوانات مادر نداشتن.

    3. المساکین؛ کسانی که به خاطر ندانی زمین‌گیر شده‌اند.

    4. الجار ذی القربی؛ همسایه‌هایی که خویش هستند، مقدمند.

    5. الجار الجنب؛ همسایه‌ای که دور هستند و نسبت فامیلی ندارند. الجار ثم الدار؛[5] گفته حضرت زهرا سلام الله است.

    6. الصاحب بالجنب؛ دوستی که در کنار شماست.

    7. ابن السبیل؛ در راه مانده؛ اعم از غنی و غیر آن است. در راه مانده تنها گرفتار اقتصادی نیست؛ بلکه گرفتار فرهنگی هم هست. هر کس که در راه مانده است. راهدار‌ها مصداق کامل کمک به در راه مانده‌ها هستند و در برف و باران گیر کرده است.کسی که شبهه اعتقادی دارد نیز، ابن سبیل است. در راه مانده است. باید شبهات اعتقادی را پاسخ داد ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾؛[6] جوان‌ها را باید دریابیم.

    8. ما ملکت ایمانکم؛ و کسانی که آنها را با قرارداد مالک شدید.

8- مذموم بودن خیال گرایی

«ان الله لا یحب من کان مختالا فخورا»؛ مختال اسم فاعل از اختیال است. کسانی که خیال‌زده شدند. خیال‌گرایی زشت است. چیزی ندارد و برای خود شخصیت درست می‌کند. افتخار کردن هم درست نیست. کسی که شخصیتی دارد و فخر می‌فروشد هر دو زشت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo