< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 12 /ارث پدر و مادر و کلاله

﴿وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ﴾[1]

1- اصلاح نظام ارث به وسیله اسلام

عرض کردیم که نظام اقتصادی اسلام و نظام خانوادگی اسلام، نظام مخصوصی است. آیات ابتدایی سوره نساء درباره ارث است. ارث تاریخچه کهنی دارد. برخی ارثی قائل نبودند. برخی ملت‌ها ارث را برای جنگجوها می دانستند. برخی ارث را برای کسی قائل بودند که متوفی وصیت به آن کند یا دخترخوانده و پسرخوانده خودش خطاب کند. گاهی وصیت می‌کردند که همه ارث به همسری از آنها برسد که مورد علاقه‌ آنها بود. فردی را وصی خود می‌نامیدند. در ایران هم وجود داشت. اسلام این فرهنگ‌ها را اصلاح کرد.

در آیه 11 طبقه اول و دوم ارث بیان شد. در این آیه 12 طبقه همسران مطرح شده است؛ مرد یا زن.

2- ارث مرد از زن

و لکم نصف ما ترک؛ خطاب به مردان است. برای شما مردان نیمی از ما ترک همسران شماست، اگر برای خانم‌ها فرزندی نباشد. ازواج اعم از مرد و زن است. هرچند ازواج به مردان معمولاً اطلاق می‌شود و زوجات به زنان.

اگر خانمی که همسر کسی است از دنیا رفت و فرزندی نداشت، نصف اموالش برای شوهر اوست. ولی اگر فرزند داشت، مرد یک چهارم ارث می‌برد. البته این بعد از وصیتی که انجام داده یا دینی اگر دارد ادا شود. دین و وصیت از کل ما ترک است. تا صحبت دین می‌شود حقوق مردمی به ذهن می‌آید، ولی حقوق الهی هم هست. این دین اعم از حق الله و حق الناس است. هرچند در عرف مردم بیشتر این به ذهن می‌آید که دین به مردم است. نماز و روزه و خمسی که فرد باید انجام می‌داده است، جزو دیون است. این از کل ما ترک است. دین و وصیت را کسی ارث نمی‌برد و باید جدا شود. اگر کسی متوفی شد و نماز و روزه بدهکار است و یا به کسی مقروض است و یا وصیتی کرده است، باید استثنا کنند و بعد تقسیم کنند.

3- ارث زن از مرد

برای خانم‌ها یک چهارم از ارث همسران است؛ اگر مرد فرزند نداشته باشد. فرزند فرقی ندارد که از این فرد فرزند داشته باشد یا از دیگری و فرزند از عقد منقطع باشد یا دائم. اما اگر مرد فرزند داشت و از دنیا رفت یک هشتم زن ارث می‌برد. البته بعد از وصیتی و دینی که آقا دارد. وصیت هم برای مرد و هم برای زن محترم است. به کنایه جواب دادند شبهاتی را که برای وصیت و دیون زنان ارزش قائل نبودند.

4- -مراد از کلاله

و ان کان رجل یورث کلالة؛ کلالة اولین بار در قرآن می‌آید. کلالة از کلّ است. یعنی سنگینی شخصی بر دیگری باشد. بیشتر وقت‌ها برای سنگینی معنوی به کار می‌رود. مانند اداره سفهاء و ایتام. کلّ بر جامعه است یعنی سنگینی او بر جامعه است. کُلّ هم از این است. کلاله بر شخصی اطلاق می‌شود که کسی مرحوم شده و طبقه اول ارث او نیست و به برادران و خواهران او ارث می‌رسد. در سوره نساء آیه 176 هم آمده است. خواهران و برادران پدری و یا پدری و مادری.

5- وصیت مضارّ و غیر مضارّ

اگر مردی از دنیا رفته است و از کلاله یعنی خواهران و برادران مادری و همسری دارد. برای هر یک، یک ششم است. اگر بیشتر از یک خواهر و برادر و همسر هستند، همه یک سوم می‌برند و بینشان تقسیم می‌شود. این هم بعد از وصیت و دین است. ولی یک تعبیر جدید هست غیر مضارّ.

سه بار در این آیه وصیت و دین آمده است با این فرق که بار آخر که وصیت و دین غیر مضار آمده است. به وراث دیگر نباید ضرر بزند. مثلاً شخص متوفی وصیت بر مازاد بر یک سوم کرده است. مثلاً ناراحت هستند و از ارث محروم می‌کنند. ارث تعلق حقوق ورثه بعد از وفات آن شخص است. عامل ارث، وفات طرف است؛ چه زن و چه مرد. وفات که آمد کسی این حق را نمی‌تواند جلوگیری کند. از ما استفتاء کردند پدر و مادری می‌تواند فرزندی را از ارث محروم کند؟ خیر نمی‌تواند کند. این قانون الهی است. بله اگر قبل از وفات به خاطر الناس مسلطون علی اموالهم به هر کسی خواستند می‌توانند بفروشند یا هبه کنند و مصالحه کنند. وصیت اجرای قوانین الهی بر اموال ما ترک بعد از وفات اوست. وصیت به ثلث ما ترک تعلق می‌گیرد. کسی نمی‌تواند همه اموالش را وصیت کند.

وصیت مضار یعنی آنی که از یک سوم بیشتر باشد.

در آیات قبل فریضة من الله بود اینجا وصیة من الله است. این سفارش الهی هم همان فریضه است. مانند سفارش به اطاعت از نبیّ و ولیب که انجامش واجب است. امر الهی مطاع است.

6- مراد از «و الله علیم حلیم»

خداوند هم دانا و هم بردبار است. خاطرتان هست که در آیات گذشته گفتیم که اوصاف خدا در آیات فلسفه دارد. صفت بردباری آمده در اینجا یعنی مراقب باشید سهام افراد را بدهید که حلم خدا زمان دارد. غذای حلیم را هم حلیم می‌گویند چون با تمام مزاج‌ها می‌سازد. اینکه گفتند معمولاً کسانی که عالم می‌شوند چون روح را می‌پروراند، جسم را ضعیف می‌کند. کسی که عالم می‌شود، ابزارهای جسمانی‌اش به ضعف می‌انجامد. از این طرف قوه غضب راه برایش باز می‌شود. چون کارایی دارد و جسم ضعیف می‌شود و زود ناراحت می‌شود و زود بروز می‌دهد، خدا حلم را قرار دارد. لذا فرمود علم با حلم باشد. کاربرد علم و حلم با هم برای همین است. سعی کنید همراه با دانایی‌هایتان بردباری‌تان هم رشد کند. قوت روحی و ضعف جسمی که بیاید حلم جبرانش می‌کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo