< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 11 /توجه اسلام به قشر آسیب پذیر در مسائل اقتصادی

﴿يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمًا﴾[1]

1- جلوه نظام اقتصادی اسلام

اسلام بهترین نظام اقتصادی را دارد. برخی قائلند اسلام نظام اقتصادی ندارد. ما معتقدیم نظام اقتصادی دارد. هرچند تدوین نشده باشد. در اقتصاد خانواده و اقتصاد جامعه و جهان نظر دارد. اقتصاد به معنی اعتدال است. در قوانین ارث که پیچیده و منظم است، اسلام بهترین قانون را برای ورثه مطرح کرده است. آن هم با عنوان: یوصیکم الله فی اولادکم. انسان‌ها را برای نسلشان سفارش می‌کند.

2- شمولیت قانون ارث برای انبیاء

در اوامر و احکام و قوانین الهی فرقی بین نبیّ و ولیّ و انسان‌های معمولی نیست. همان‌طور که مبنای فقهی ما این است که قوانین اسلامی متعلّقش مکلفین هستند. اینها اعم از نبیّ و وصیّ و دیگران هستند. قانون ارث شامل انبیاء هم می‌شود. اینکه گفته شده انبیای الهی دینار و درهم ارث نمی‌گذارند، پسندیده نیست. اینکه برخی اولاد انبیاء را محروم از ارث کنند، درست نیست. همه مکلف به نماز و روزه و حج در صورت استطاعت هستند، ارث هم همین‌طور است. کسانی که گفتند انبیاء ارث نمی‌برند و حضرت زهرا سلام الله علیها را به این بهانه از فدک محروم کردند، خلاف آیات قرآن سخن گفتند.

3- توجه اسلام به قشر آسیب پذیر در مسائل اقتصادی

توجه اسلام در مسائل اقتصادی به قشر آسیب‌پذیر است. اسلام در جعل قوانین توجه به ناتوانان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دارد. اصل ارث برای زن است، و بعد مرد. اول لحاظ انثی شده است. سهم مرد را دو برابر زن می‌داند. اول سهم زن قرار داده می‌شود و بعد سهم مردان. گویا آیه اشاره دارد که آیات ارث برای احیای حق ارث خانم‌ها است.

4- سهم خانم ها در ارث

للذکر مثل حظّ الانثیین...؛ اگر خانم‌ها از دو نفر بیشتر بودند و سه نفر به بالا بودند دو سوم ما ترک را ارث می‌برند. اگر طبقه خانم‌ها یکی بود، مثلاً کسی یک نفر دختر دارد، نصف ارث می‌برد؛ این سهام بالاصالة است نه بالردّ‌. گاهی به خانمی که تک وارث است، همه اموال را می‌دهند. نصف حق خود و نصف دیگر در جایی که دیگران نباشند.

5- سهم پدر و مادر از ارث

و لأبویه...؛ ضمیرش وارث است. برای پدر و مادر این فرزند هر یک، یک ششم می‌برند. سُدُس و سدس هر دو خوانده شده است.

اگر کسی پدر و مادر دارد و از دنیا رفته است،‌ مادرش یک سوم می‌برد و باقی برای پدر اگر فقط پدر و مادر داشته باشد.

ولی اگر برادرانی داشت مادر یک ششم می‌برد. البته بعد از وصیتی که انجام داده یا دینی که هست و باید ادا شود.

6- تقدم وصیت بر سهام ارث

نظام ترتیبی خانواده در ما ترک این طور است که اگر وصیت کرده است، وصیت مقدم است. وصیت از وصی است به معنی اتصال گذشته با آینده. او بعد از مرگش را مدیریت می‌کند. اول باید سراغ دین او بروند و وصیتش را ادا کنند و بعد سهام ارث را مشخص کنند.

پدران و فرزندان شما نمی‌دانند که نفعش بیشتر است. آنچه تصویب شده نزد خدا مفید برای همه پدر و مادران است.

7- مراد از «فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ»

این سهام فرضی است و واجب. سهاما مفروضة. اینجا هم می‌فرماید فریضة من الله. از سوی خدا یک واجب است. مراد این است که سهام ارثی که در قرآن مطرح شده مجعول من عند الله است و از جانب ذات باری تعالی واجب شده است. هیچ کس سهام ارث را نمی‌تواند تغییر بدهد. قانون و احکام الهی است. در آیات ارث تخصیصی است در اسلام مانند آیات ولایت. برخی احکام با دلیل این طور هستند وگرنه خدا تأسیسی نیست.

8- مراد از «ان الله کان علیما حکیما»

عرض ما این است که جمله ان الله که با کلمه تحقیق شروع شده است، تعلیل تمام آیات قبل است. انّ برای تعلیل است. علت این احکام علم و حکمت خدا است. وصف به شیء مشعر به علیت است. این اوصاف واسطه این احکامی است که بیان شده است.

علم و دانش و حکمت و محکم بودن در اینجا آمده است. علیم و حکیم بودن خدا اقتضاء دارد که این قوانین اقتصادی و ارث را بیان کند. هرچه برای خدا ثابت کنیم ضروری است؛ مانند خود ذات. یکی علم، دیگری قدرت و سوم حکمت. اینها واسطه در این می‌شود که ما ثبت لله فهو واجب. واجب الوجود در همه جهات واجب است پس اگر صفتی هم ثابت شد، ضروری و ازلی است. نیاز به علت جداگانه ندارد. حکمت این را اقتضاء می‌کند صفاتی که منتسب به خدا می‌شود بر اساس هلیت باشد.

این اوصاف ایجابی هستند و ضرورت دارد. خدا ماهیتش وجود اوست. ماهیت خدا جدای از وجود او نیست. هلیت مرکبه و هلیت بسیطه. وصف خدا ضروری است. مانند دیگران نیست. علم و حکمت باعث جعل قانون ارث است. قوانین ارث عالمانه و حکلمانه است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo