< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 1 /خلقت آدم تحول انواع یا نوع؟

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾[1]

1- خلقت آدم تحول انواع یا نوع؟

آیا در خلقت حضرت آدم علی نبینا و علیه السلام تحول انواع است یا تحول نوع؟ برخی گمان کردند انسان تکامل یافته بوزینه‌ها است. شباهت دارد و بعداً دُمش افتاد. اگر روزی هم علوم طبیعی این را اثبات کنند، آیه شریفه فرمود من نفس واحدة نه من نفوس متعددة. نشر انسانیت، هم بر می‌گردد به مبدأ فاعلی که خداست و هم مبدأ قابلی که جناب آدم است. هم نوع آدم و هم شخص او. در نتیجه می‌توان گفت آدم در آیات شریفه شخص ایشان است. هرچند در هر زمانی آدم ماهیت کلیه و نوعی است که بر افراد یا فردی صدق کند. کلی طبیعی موجود به وجود فردٌ مّا است و معدوم به عدم تمام افراد است. در فلسفه این منقح شده است.

2- امر به تقوا تکوینی است

امر به تقوا که حاکی از ارتباط انسان با خدا است و امر به برابری و تساوی که حاکی از انسان با انسان است که نباید تکبر و نخوت داشته باشد و بسط این ارتباط است، همه این احترامات متقابل بر اساس ارتباط تکوینی است. امر تکوینی است نه اعتباری. ما همه تکویناً مأمور به تقوا هستیم. تکوینا مأمور به روابط اجتماعی هستیم. انسان مدنی بالطبع است. انسان بدون انس نمی‌شود. حیوانات هم برخی زودتر و برخی دیرتر مأنوس می‌شوند. انسان اولیه که جناب آدم علیه السلام باشد، از خاک آفریده شده است. نظریه جناب داروین که سر و صدا به پا کرد، از نظر قرآنی منفی است. اگر هم علم تجربی فهمید که فلان حیوان کمال یافت، ارتباطی به انسان ندارد. مهم این است که نوع اخیر انسان است. این نوع اخیر به لحاظ برهان، حقیقت شیء است. برهان مقدمه عرفان و عرفان مقدمه قرآن است. عرفان بدون قرآن کاری نمی‌ کند. حوزه‌ها و دانشگاه‌ها باید قرآن را دریابند.

3- نخستین مخلوق؟

آیا نخستین مخلوق حضرت آدم علیه السلام است یا خیر؟ آیا آدم‌هایی بودند که قبل ایشان انقضایشان گذشت؟ به نظر ما عالم کهنه کتابی است که اول و آخر دارد ولی الآن در هر زمانی که باشیم اول و آخرش افتاده است. هنر انسان آن است که نسبتش را با این عالم پیدا کند.

خدا درجات علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیة را متعالی کند فرمودند عالِم آن است که یک جمله را بگیرد و بفهمد از کجا آمده است. گاهی برای امتحان، علما سه کلمه می‌گفتند و می‌خواستند قبل و بعدش را درست کند.

امت وسط در قرآن یعنی همین. ما در وسط قرار داریم. مبدأ نفس واحده و قابل نیز همان است. قبلش تمدتی بود که در مقتضیات زمانی دچار تغییر و تحول شدند.

این که می‌گوییم فقه ما جامع و جهان‌شمول و جاودانی است، معنایش این است که هرچه بیاید و برود در این سررشته انسان با خودش و با خدایش ارتباط دارد.

به محض التفاتی زنده دارد آفرینش را اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب‌ها[2]

نخ تسبیح دانه‌ها را متصل می‌کند. باید حال را دریافت. امیر المؤمنین علیه السلام هم فرمودند اهل امروز باش نه فردا و دیروز. اهل حال بودن یعنی این. فردا نیست و دیروز گذشت. باید برای حال برنامه‌ریزی کرد تا آینده‌ها را داشته باشیم.

4- رمز خلافت حضرت آدم علیه السلام

قید نهایی نفس واحده است که هم اشتراک را می‌رساند و هم اختصاص را. هم تمام مردم اب و ام واحد دارند و هم اب و ام واحد آنها مشخص است؛ جناب آدم و حوا علیهما السلام.

نفسی که نقطه اختصاصی و تلاقی مشترکات است، یعنی نوع و فرد واحد است و قابلیت خلقی دارد و کن باری تعالی را گرفته است متعقدیم باید خلیفه باشد. رمز خلافت حضرت آدم علیه السلام این است. این خلیفه در میان اولادش باید حفظ شود. این اولاد باید بکوشند تا به کمال مطلوب برسند. خصلت نوعی فردی را باید پیدا کنند. در زمان ما وجود نازنین حضرت امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء است.

 


[2] . نظیری نیشابوری، دیوان اشعار، غزلیات، ش8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo