< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیات181الی185 /مصادیق خبیر بودن خداوند متعال-تسلای پیامبر صلی الله علیه و آله-مرگ چشیدنی است

﴿لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ ۘ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾

﴿ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾

﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ ۗ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾

﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ﴾

﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾[1]

در این آیات خداوند کارهایی که بنی اسرائیل و قوم یهود انجام دادند را بیان می‌کند و اقوامی که در جنگ احد بودند را به آنها تشبیه می‌کند. ثروتمندانی بودند که می‌گفتند شما فقیر هستید.

1- مصادیق خبیر بودن خداوند متعال

﴿لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ ۘ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾؛ در این آیه مصداق خبیر بودن و خبره بودن خداوند در آیه قبل بیان می‌شود. سمیع بودن و خبیر بودن خداوند یعنی همه چیز را می‌داند. هم به سمیع ذاتی و هم سمیع بالفعل است. چه کاری صادر شود چه نشود، چون خداوند سمع ذاتی دارد، می‌داند و نیز اگر چیزی انشاء شود و گفته شود به سمع فعلی می‌داند.

منشأ سمع الله لمن حمده در نماز این آیه است. کسانی که می‌گویند خدا فقیر است و ما اغنیاء هستیم، خدا می‌شنود و ثبت می‌کند. ﴿وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ﴾؛ و از قتل انبیاء به غیر حق آگاهی دارد. کشتن انبیاء کلا به غیر حق است و قید توضیحی است. هر گناهی نتیجه خاص خودش را دارد. در آیات قبلی عذاب الیم داشتیم. عده‌ای عذاب مهین داشتند. اینجا عذاب حریق است؛ یعنی عذاب سوزناک. به وفق عمل عذاب مراتب دارد.

﴿ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾؛ این عذاب حریق با توجه به آن چیزی است که پیش فرستادید و دست آوردید.

2- مراد از ظلام نبودن خداوند

و ان الله لیس بظلام للعبید؛ خداوند هیچ گاه ظلم به بندگان نمی‌کند. نفی مبالغه اثبات ظلم معمولی نیست. گاهی نفی یک صفت، با صیغه مبالغه صورت می‌گیرد. خداوند ظلم کننده به عبید نیست. جزاء به عنوان ظلم نیست؛ به عنوان پاداش کار شماست.

3- بهانه بنی اسرائیلی

﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ ۗ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾؛ کسانی هستند که می‌گویند خدا در کتب مقدس عهد کرده است که ایمان به رسولی نیاوریم تا قربانی بیاید که آتش بگیرد و بسوزاند؛ نه آتش زمینی بلکه آتش آسمانی. قربانی برای خدا انجام شود و آتش آسمانی آن را بسوزاند. بعید نیست در تورات هم باشد. قل قد جائکم رسلی بالبینات؛ اینها آمدن حضرت را در مدینه انتظار می‌کشیدند. عده‌ای مهاجرت به مدینه کردند. گفتند قربانی با صاعقه آسمانی بیاور تا ایمان بیاوریم. بگو پیامبرانی قبل من آمدند با بینات و با همانی که شما گفتید. هم معجزه آوردند و هم درخواست شما را انجام دادند. قربانی‌هایی آوردند که با صاعقه سوزانده شد. فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین؛ ما اولین نفر نیستیم. همین تقاضا را از آنان کردید ولی تکذیب کردید و آنها را کشتید.

4- تسلای خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله

﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ﴾؛ اگر پیامبر شما را تکذیب کردند، پیامبران قبل شما را هم تکذیب کردند. این تسلایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله است.

جائوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر؛ پیامبرانی که سه چیز آوردند:

    1. بیناتی که ظاهر بود و کارساز

    2. نوشته‌های مختلفی برای آنها آوردند

    3. کتاب منیر یعنی کتابی که ابانه حق و باطل است.

این یعنی شما اول تکذیب شونده نیستید.

5- مرگ چشیدنی است

﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾؛ یکی از قواعد کلی و ضابطه‌های کلی قرآنی است که در یک کتاب در حال استخراج داریم؛ کل نفس ذائقة الموت؛ هر نفسی نه هر انسانی. هر چیزی که تشخص و ذات دارد، مرگ را می‌چشد. هر نفسی مرگ را می‌چشاند. یک نوع میراندن است؛ به خصوص برای نفس‌های صاحب کمال. مرگ ما را نمی‌میراند. ما مرگ را می‌چشیم و مرگ است که در مقابل ما تسلیم می‌شود. نه اینکه ما تسلیم مرگ شویم.

6- مرگ پیش نیاز جزاء

جمله بعدی هم بیان همین قاعده است؛ و انما توفون اجورکم یوم القیامة. توفون از وفات و تمام است؛ یعنی به کمالاتش رسید. به اشتباه می‌گویند فوت کرد. فوت نابودی است و حال آنکه نابودی در کار نیست. خداوند پاداش‌های شما را روز قیامت به کمال می‌رساند. پیش‌نیاز و گام اولیه برای ورود به جزاء مرگ است. تا همه موجودات میرانده نشوند، قیامتی به وجود نمی‌آید.

فمن زحزح عن النار و ادخل الجنّة فقد فاز؛ کسی که از آتش دور شود و وارد بهشت شود، به فوز رسیده است. کسی به جناب ابوذر جسارت بدی کرد. ایشان گفت صبر کن قیامت شود، معلوم می‌شود چه کسی به رستگاری می‌رسد. دنیا جز متاع غرور نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo