درس تفسیر استاد هادی عباسیخراسانی
1402/03/06
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- چرا افراد ناشایست امکانات بیشتری دارند؟2- نفی واگذاری مؤمنین از سوی خداوند متعال
3- علت تقدم خبیث از طیب
4- عمومی نبودن اطلاع از غیب
5- تقوا ایجاد مصونیت است نه محدودیت
6- بخل یعنی انداختن قلاده به گردن
7- مراد از خبیر
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیات178الی180 /چرا افراد ناشایست امکانات بیشتری دارند؟
﴿وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴾
﴿مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾
﴿وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[1]
1- چرا افراد ناشایست امکانات بیشتری دارند؟
﴿وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴾؛ سؤالی که شایع است این است که چرا افراد ناشایست امکانات بیشتری دارند. کفار دنیایشان آبادتر است. خداوند جواب میدهد؛ گمان نکنند کسانی که کافر شدند ما برای آنها مهلت میدهیم و جاه و مقام و مال میدهیم، خیر است. بلکه اگر مهلتی میدهیم برای این است که گناهی بر گناهی بیفزایند؛ الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر.[2] مهلت دنیوی آنها برای آن است که گناهانشان بیشتر شود. مؤمنان عمرشان بیشتر شود، اعمال خوبشان بیشتر میشود. برای آنها عذاب مهین و سوزناکی است. این باعث خاری اینها میشود.
2- نفی واگذاری مؤمنین از سوی خداوند متعال
﴿مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾؛ خداوند این طور نیست که مؤمنان را واگذار کند و اهمیتی به آنها ندهد. طوری که مؤمنین در ضعف و سستی هستند. اگر این طور است برای آن است که خبیث و کسی که فطرت و کار زشتی دارد، از پاک جدا شود.
3- علت تقدم خبیث از طیب
نفرمود طیب از خبیث جدا شود، بلکه تمیز داده شود خبیث از طیب. یعنی طیب و پاک ماندنی است و خبیث رفتنی است و باید آن را جدا کرد. غربال در زمان قدیم طوری بود که گندم را غربال میکردند و حبوبات دیگر را و کاه و اضافات میرفت و اصلش باقی میماند. اضافات را جدا میکردند. خداوند اگر ابتلائات و مشکلات را برای مؤمنان به وجود آورده برای جدا شدن بد از خوب است.
4- عمومی نبودن اطلاع از غیب
خداوند این گونه نیست که شما را از غیب مطلع کند. آگاهی از غیب از آنِ همه نیست. بلکه از پیامبرانش هر کس را بخواهد از غیب مطلع میکند. عنوان آگاهی بر امور پنهان و نادیده از آن همه کس نیست.
5- تقوا ایجاد مصونیت است نه محدودیت
تقوا، پرهیز و امر سلبی نیست بلکه ایجابی است که سلبیات را دارد. مانند مصونیت در پزشکی است. پیشگیری و واکسن برای اینکه انسان مریض نشود. شهید مطهری تعبیر زیبایی دارند. فرمودند تقوا مصونیت است نه محدودیت. نسبت به حجاب نیز همین است. مصونیت است؛ محدودیت نیست. البته طبیعی است هر چیزی که مصونیت داشته باشد محدودیت هم دارد. کسی که میخواهد به کمال برسد، باید مراقبتهایی داشته باشد. ایمان باور است و تقوا مراقبت از این باور است. نتیجه تقوا اجر و پاداش عظیم است که از اسامی باری تعالی عظیم است.
6- بخل یعنی انداختن قلاده به گردن
﴿وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾؛ خداوند اعطا به همه دارد و نباید انسان نسبت به داراییها بخل داشته باشد. خداوند معطی است و معطی را دوست دارد. اعطا نداشتن خیر نیست؛ شر است. طوق یعنی قلاده که به گردن آنها قلادههایی در روز قیامت میآویزند. بخل آنها قلاده به گردن آنها میشود. تمام انسانها از صورت و گلوی انسان خارج میشود. گردن تغلیب است و گرنه دست و پای آنها هم بسته است. کسانی که بخل دارند طوق آتشین دارند. و لله میراث السموات و الارض؛ ارث آسمانها و زمین برای خداوند است. وارث حقیقی خداوند است.
7- مراد از خبیر
خبره، علمی است که با مهارت باشد. خبیر کسی است که علاوه بر اندیشه راهکار هم داشته باشد. خبرگان به هر کسی اطلاق نمیشود. کسی است که هم آگاهی داشته باشد و هم بداند چطور پیاده کند و رشد دهد. هم حکمشناس و هم موضوعشناس باشد. عالم اندیشههای مختلف دارد، ولی خبیر کسی است که مهارت هم دارد. انسان مؤمن هم باید عالم و هم خبیر باشد. همه ما در محضر خبیر یعنی حضرت حق در حال عرضه شدن هستیم. باید مراقبت انگیزهها و اندیشههایمان باشیم.
صبر و تقوا و ایمان راهکارهای ابتلائات مؤمنین در جنگ احد و در همه زمانها هست.