< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1401/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیات 64الی68 /کلمه الله و مصادیق آن

﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[1]

﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[2]

﴿هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[3]

﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[4]

﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ﴾[5]

1- اطاعت، رمز سلوک

﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾؛ رمز سیر و سلوک اطاعت و عبودیت است نه عبادت. عبودیت همین طور تحقق نمی‌یابد. شاید کسی عبد باشد، ولی اطاعت نداشته باشد. ارزش‌ها به اطاعت‌ها است.

2- وجه اشتراک نظری و عملی انبیاء

در اینجا حضرت حق با کلمه سواء، به آنچه اهل کتاب اعتقاد دارند، اشاره می کند. ما با بررسی‌ای که کردیم دو مطلب نظری و دو مطلب عملی، ما به الاشتراک انبیاء است؛ دو مطلب نظری مبدأ و معاد است. همه انبیای الهی به خصوص رسولان دارای کتاب که در این آیه خطاب به امت آنها است، توصیه به مبدأ و معاد کردند. دو مطلب عملیاتی نیز نماز و حج است.

3- مراد از اسلام در آیه

اگر سرپیچی کردید شهادت بدهید که مسلمان هستید. اسلام اینجا به معنای تسلیم است. اسلام به معنای تسلیم، بعد از اسلام اصطلاحی است که در مقابل ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت است. یهود و نصاری هم تسلیم بودن به اوامر و نواهی خدا را قبول دارند.

4- دعوت آیه 64 به وحدت امت های الهی

این آیه دعوت به وحدت امت‌های الهی است نه امت‌های اسلامی. ما به الاشتراک بین ادیان دیگر هم داریم. ما باید به ما به الاشتراک‌ها بپردازیم نه ما به الامتیازها. امتیازها در محافل خاص مطرح می‌شود ولی اشتراکات همه جا. چه لزومی دارد نواقص یکدیگر را بگوییم و تضاد درست کنیم. دعوت همه امت‌های الهی و موحد است.

5- شروط رسیدن به کلمه

سه شرط مطرح شد: در عبادت شرک نباشد و ارباب خلقی نداشته باشد و نیز توحید عملی داشته باشد. اگر یهودیت و مسیحیت رفت زیر پرچم شرک، دیگر به کلمه سواء نرسیده است و سراغ شرک رفته است.

6- اعتقاد به حضرت ابراهیم مصداق کلمه سواء

﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾؛ آیه بعدی با همان خطاب. مسیحیت و یهودیت در اعتقاد به حضرت ابراهیم علیه السلام اشتراک دارند. این هم از مصادیق کلمه سواء است. اسلام هم درباره حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان قهرمان توحید نظر خاص دارد. چرا درباره آیین حضرت ابراهیم علیه السلام با هم محاجه می‌کنید و آنچه از تورات و انجیل آمده است، باعث شده بگو مگو کنید؛ یکی بگوید من توراتی هستم و دیگر بگوید انجیلی. شما پدری به نام حضرت ابراهیم علیه السلام دارید. به عنوان هدیه به حضرت ابراهیم علیه السلام اسحاق و یعقوب داده شد.

7- معیار رفع اختلاف، رجوع به کلمه الله

﴿هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾؛ شما در این مواردی که علم دارید و می‌دانید اینها خداپرست هستند و پرچم واحدی دارید. کلمه ابراهیمی و نبوت ابراهیمیه می‌دانید. یهود و نصاری در این مورد جمع هستند و باز هم محاجه می‌کنید. چرا شما محاجه می‌کنید در چیزی که علم ندارید. یعنی اگر ما اختلافمان قبل از علم باشد، محاجه برای آگاهی اشکالی ندارد. ولی وقتی حق روشن شد و علم آمد، دیگر نباید اختلاف باشد. شما می‌دانید جناب ابراهیم علیه السلام چه کاره است و یهودیت و مسحیت هر دو به حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان ابوالانبیاء بر می‌گردد. خدا می‌داند و شما نمی‌دانید. بهترین معیار رفع اختلاف در هر زمانی مراجعه به کلمه سواء است. هر گاه اختلافی رخ داد به خصوص در امت‌های توحیدی، رجوع به کلمة الله راه حل است. کلمة الله، کلمه توحید است و در خود آیه آمده بود. در لا اله الا الله شریک هستند.

8- مراد از حنیف

﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾؛ درست است که شما ابراهیم علیه السلام را به خود می‌چسبانید؛ هم یهودی‌ها و هم نصرانی‌ها چنین کاری می‌کنند و می‌گویند ما ابراهیمی هستیم، ولی ایشان نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حنیف بود. حنیف در مقابل زیغ است. حنیف کسی است که از باطل به حق می‌رود. زیغ یعنی از حق به باطل است؛ ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً﴾.[6]

دو قضیه سالبه داریم که نصرانی و یهودی نبود و دو قضیه موجبه که گرایش به حق دارد و مسلم است. برخی گرایش به حق دارند ولی مطیع آن نبودند؛ مانند شیطان که عبادت داشت، ولی عبودیت و اطاعت نداشت.

حضرت ابراهیم علیه السلام کسی نیست که به خدا شرک بورزد. آنانی که ابرقدرت‌ها در مرحله اطاعت قبول دارند و می‌گویند وقتی عبادت می‌کنیم که زیر پرچم آنها باشیم، اینها اسلام ندارند و این شرک است. ما مأمور به کلمه سواء هستیم و ربوبیتی جز ربوبیت خدا را قبول نمی کنیم.

9- تبعیت عامل نزدیکی به حضرت ابراهیم علیه السلام

﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ﴾؛ برهان اولویت است. کسی به حضرت ابراهیم علیه السلام نزدیک‌تر است که از ایشان تبعیت کند. ارزش‌گذاری بر اساس تبعیت و اطاعت است؛ ان الحیاة عقیدة‌ و جهاد. خود حضرت ابراهیم علیه السلام بت‌شکن بود. اینها بت‌سازی می‌کنند. می‌پرستند آنچه با دست خود می‌سازند. لم تعبدون؟ الآن نیز کسانی که اب و ابن و روح القدس را مطرح می‌کنند، از حضرت ابراهیم علیه السلام نیستند. اینها عقب‌افتادگان از مسائل عبودیتی هستند. نزدیک‌ترین و برترین مردم به جناب ابراهیم علیه السلام کسانی هستند که از ایشان پیروی کنند.

10- اسلام وجه مشترک بین همه ادیان

اسلام اصطلاحی را خط‌کش بگذارید و بگویید غیر از یهودیت و نصرانیت است، درست نیست. اسلام تکامل‌یافته همان ادیان است. از ابتدا یعنی حضرت آدم علیه السلام یا شیخ الانبیاء حضرت نوح علیه السلام و دیگر انبیاء یک چیز گفتند و همه موحد بودند. چرا اختلاف؟ یا اخ در دیانت هستید و یا اخ در ولادت. حضرت عیسی و حضرت آدم علیهما السلام در نداشتن پدر و آفرینش از خاک مشترک هستند. اگر برادر دینی نیستید؛ حتما برادر خلقتی هستید. نوع بشر قابل احترام است. نوع‌دوستی قابل احترام است. انسان‌کُشی جایز نیست. اسلام دین انسانیت است. فقه ما فقه انسانی است نه فقط اسلامی. اسلامی بودن بعد از انسانی بودن است. باید فقه مقارن داشت یعنی همه امت‌های اسلامی را دید. حتی فقه یهود و نصاری را هم باید دید. دین اسلام را کلمه سواء می‌دانیم. کلمه سواء کلمه بین یهودیت و مسیحیت و اسلامیت است. الآن حرف بالاتری می‌زنیم که اسلام وجه مشترک بین اینها است. حاضر به مباهله‌ایم که اگر قرآن نبود، مسیحیت و یهودیت هم نبود. همانی که شما را نگه داشته به آن پناهنده شوید. بهترین مردم و نزدیک‌ترین آنها به حضرت ابراهیم علیه السلام کسانی هستند که متابعت کنند. خبر آمدن ایشان را از جاهای مختلف شنیدید و آمدید و در مدینه ساکن شدید و اکثر زمین‌ها را خریدید. گفتند چون تورات و انجیل به پیامبر وعده داده است. در انجیل و تورات غیر محرّف هم اسم احمد آمده است. بعد که آمدند دیدند منافع آنها را تأمین نمی‌کند، آن را تحریف کردند. کسانی که دم از ابراهیم علیه السلام می‌زنید، ابراهیم زمان شما ایشان است.

11- کلمه الله بودن اولیای الهی

و الله ولی المؤمنین؛ خدا ولی انسان‌های مؤمن است. هرچه هست به ایمان می‌دهند.

ان شاء الله تا قیامت، ابراهیمی و نبوی و علوی بمانیم. همه اولیای الهی کلمة‌الله هستند که منقطع نیست. الآن هم در پناه کلمة الله هستیم که باقی است.

اگر حضرت ابراهیم علیه السلام هم در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند از ایشان تبعیت می‌کردند. در قرآن اسوة دو بار تکرار شده است یک بار درباره حضرت ابراهیم علیه السلام[7] و حضرت نبی معظم صلی الله علیه و آله.[8]

12- حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت مهدی علیه السلام مصداق کلمه الله

عطیه‌ای خداوند به نبی معظم صلی الله علیه و آله عنایت می‌کند که حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد. ایشان هم کلمه است و کلمه فاطمی ختم کلمات است.

کلمه‌ سواء زمان ما حضرت مهدی علیه السلام است. یهود و نصاری هم می‌گویند او خواهد آمد. کلمه سواء ایشان هم حضرت زهرا سلام الله علیها است.

این سلسله از حضرت آدم علیه السلام شروع شد و در حضرت محمد صلی الله علیه و آله به کمال رسید و در ولایت و ائمه علیهم السلام ادامه یافت. موحد اول و برتر حضرت امام زمان علیه السلام است. ایشان چون در مقام توحید فعلی اکمل و اتم هستند، تمام موجودات مطاع ایشان هستند. موجودات نمی‌توانند از دایره اطاعت ایشان خارج شوند. کمالات نیز همین طور است. اگر می‌خواهید به جایی رسید و به توحید فعلی بکوشید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo