< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1401/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 31 /تبعیت نشانه حب عملی

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[1]

1- ارتباط آیه 31 با آیات قبلی

در آیه مُلک و آیات بعدی صحبت جلال الهی بود. آیه گذشته هم سخن از جلال الهی و قدرت او است. تحذیر هم تجلی جلال الهی است. و الله رئوف بالعباد صحبت جمال الهی شد. جلال و جمال است که هستی را نگه می‌دارد و سیر و سلوک را تحقق می‌بخشد. اگر انسان سالکی در سلوکش جلالی یا فقط جمالی شود ناقص است. باید هم مظهر جمال بشود و هم جلال.

در آیه 31 خداوند تبارک و تعالی از محبت و طاعت و مغفرت سخن به میان می‌آورد. در ارتباط آیات حق این است که آیات پیوسته هستند و هر آیه بیان آیات قبل و پیش‌نیاز بعدی است. این آیه بیان رئوف بودن خدا است. بهترین رابطه انسان و خدا رابطه حبّی است. این رابطه طاعت می‌آورد. نتیجه طاعت مغفرت است. در این آیه شریفه به محبت و طاعت و مغفرت اشاره شده است. طاعت مخصوص عبد و مغفرت مخصوص ربّ است. رابطه اینها حبّ و محبت است. دعای شریف حضرت امام زمان علیه السلام در ماه مبارک رجب را بخوانید؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعانِي جَمِيعِ مايَدْعُوكَ بِهِ وُلاةَ أَمْرِكَ.[2] این دعا بهترین دعا در رابطه حبی عبد و خالق است.

2- تبعیت نشانه حب عملی

قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی؛ تبعیت نشانه حب عملی انسان است. بهترین رابطه بنده‌نوازی همین محبت است. محبت، رابط بین حضرت حق و حضرت انسان است و این رابطه مشترک سیر عکسی دارد. گاهی محب انسان است و محبوب خدا است و گاهی محب خدا و محبوب انسان است. این دایره سیر صعودی و قوس نزولی به هم متصل می‌شود.

3- عبد محب، جدای از خداوند نیست

یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم؛ حال که تبعیت کردید خدا شما را دوست دارد. محبت هم معلول است و هم علت است. این عجیب است. محبت همانند تزکیه گاهی معلول است و گاهی علت. آیات علم و تزکیه در قرآن گاهی علم مقدمه است و تزکیه مؤخر و گاهی تزکیه مقدم و علم مؤخر. جایی که تزکیه آمده و بعد علم قوی‌تر و بهتر است. علم و آموزش برای پرورش است و پرورش نتیجه آموزش است. محبت برای طاعت است و طاعت برای محبت. محبت دوم خیلی مهم است. محبتی که معلول طاعت باشد بسیار قوی است. عبدی که محب است جدای از حضرت حق نیست؛ لذا حضرت انسان می‌گوییم. آخرین وصف نبی معظم صلی الله علیه و آله حبیب الله است. الکاسب حبیب الله؛ تنها بازاری‌ها نیستند بلکه هر کسی که اهل عمل است. به این جهت همه کاسب هستند. عالم و عامل کاسب حقیقی است. چون در کسبش دنبال متبوع می‌گردد. حبیب الله مطلق بهترین متبوع است.

گفتیم ذنوب را ذنوب می‌گویند چون دنباله انسان است.

4- بالاترین عبادت حبی است

و الله غفور رحیم؛ غفور صیغه مبالغه یغفر لکم است. هر دو وصف جمالی است. هماهنگی اسماء عجیب است. با هم یک معنای خاص داد تا جداگانه. امام صادق علیه السلام می فرماید: إن قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار ، وإن قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد ، وإن قوما عبدوه شكرا فتلك عبادة الاحرار.[3] بالاترین عبادت حبی است که رسیده است به بالاترین نوع رابطه انسان با خدا.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ﴾؛[4] این آیه هم تقریبا نمونه همین آیه است که محبت طرفینی بین خدا و بندگان را بیان می‌کند. محبت الهی اینجا مقدم شد. چرا که همه محبت‌ها به محبت الهی باز می‌گردد. معرفت هم علت است و هم معلول مانند تزکیه. محبت نیز همین طور است.

5- وجود محبت در ذات، وصف و اوصاف فعلیه

خطاب خاص است؛ یحببکم الله. خطاب به حبیب الله مطلق است. ایشان رابط همه محبوب‌های دیگر است. همه باید در این دایره برای سیر و سلوک فانی شوند. برخی از کسانی که با کمال تأسف یدی در معارف نداشتند، گفتند تعبیر محبت به باری تعالی انتساب مجازی است. ما در قرآن اسناد مجازی را قائل نیستیم. گفتند محبت بر می‌گردد به فعل که امکانی است و نسبتش به خدا جایز نیست. متکلمین اهل عامه این چنین گفته‌اند. محبت هم می‌تواند در ذات باشد و هم در وصف و هم در اوصاف فعلیه. نسبتش به خدا مشکلی ندارد. صفت فعلیه هم باشد، ذات می‌خواهد و به این لحاظ واجب الوجود می‌شود. همان حرفی که در محبت گفته شده در اراده هم گفته‌اند. حضرت امام طلب و اراده را در اصول بحث کردند. بحثی است که اراده به لحاظ ظاهر نماد صفات فعلی است؛ ولی به لحاظ حقیقت ذاتی است. طلب و اراده به لحاظی غیریت دارند و به لحاظی عینیت. مرحوم آخوند اینجا در کفایه لغزیدند و نوشتند قلم اینجا رسید سر بشکست. مرحوم آ‌قای شعرانی در تعلیقات کفایه گفتند قلم خیلی‌ها نشکست. و فرمودند: وجوب الاختیار لا ینافی الاختیار.

محبت فعلی باید به محبت ذاتی باز گردد که جز برای باری تعالی نیست. تمام کارهای انسان به حب بر می‌گردد.

در فرازی الهی نامه عرض کردم:

الهی آن قدر کلمه دوستت دارم برای غیر تو به کار برده شده که شرمم می‌آید بگویم دوستت دارم ولی با تمام وجود می‌گویم دوستت دارم؛ الهی انی احبک و احب من یحبک.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo