< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1401/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(آل عمران)/آل عمران(آیه 23الی25) /غرور عامل عدم تسلیم یهود

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[1]

﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ ۖ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ﴾[2]

﴿فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[3]

1- ارتباط آیه 23 با آیات گذشته

ارتباط به این جهت است که ما لهم من ناصرین، چرا نصرت ندارند؟ چون مقابل حق تسلیم نشدند. یهودی‌ها در عین انتظار آمدن رسول الله صلی الله علیه و آله چند کار انجام دادند. از شهرهای دیگر به یثرب آمدند برای درک محضر ایشان ولی با آمدن حضرت لجاجت کردند و مقابل اسلام ایستادند.

ای رسول الله آیا به کسانی که بهره‌ای از کتاب داشتند، نمی‌نگری؟ کتاب یعنی تورات و انجیل. علمای یهود را نمی‌بینی که به کتاب خدا می‌خوانند که تسلیم شوند تا حکم بین آنها شود ولی آنها رو می‌گردانند؛ در حالی که از آیات الهی برگشته‌اند.

نصیب از نصب است یعنی موجود ایستاده؛ برای اینکه مورد توجه قرار گیرد.

اعراض با عن متعدی می‌شود ولی چون قبلش تولی است معنایش مشخص است و نیاز نیست.

2- شأن نزول آیه 23

عده‌ای از اشراف یهود گناهی انجام دادند و مستحق رجم شدند. این قانون فقط برای اسلام نیست، در یهودیت هم هست. دستور قتل داده شد. برای اینکه پناهنده شوند و فرار کنند آمدند محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله که دستور اسلام چیست؟ ایشان فرمودند حکم اسلام و تورات یکی است. عوض تسلیم آمدند و مخالفت کردند. آیه شریفه نازل شد. در اختلافات حقوقی بین ادیان، حکمی که باید برای هر یک اجرا شود دین خود اوست. بین علمای یهود اختلاف افتاد برخی آیات تورات را تلاوت کردند و آن قسمت از آیات را که مستلزم رجم بود تلاوت نکردند تا آن اشراف را نجات دهند.

3- چگونگی تسلیم نشدن بزرگان یهود

ذلک؛ این تسلیم نشدن اینها به گونه‌ای بود که عقیده‌ای دیگر را مطرح کردند که ما جز ایام معدودی در عذاب نیستیم. عذاب ما فصلی است اگر عذاب بشویم. با توجه به اشتباهاتی که از اینها رخ داد عدد یک هفته و چهل روز را برای عذاب محدود می‌گفتند.

4- مراد از غرور

اینها مغرور شدند. غرور غیر از خدعه است. غرور یعنی سرابی می‌بیند و بر اساس آن حرکت می‌کند تا برسد؛ ولی نمی‌رسد.

علامه مصطفوی می نویسد: غرّ... و التحقيق‌ أنّ الأصل الواحد في المادّة حصول الغفلة بتأثير شي‌ء آخر فيه، و هذا هو الفرق بينها و بين الغفلة، فانّها مطلق الغفلة. و من لوازم الأصل و آثاره: الجهل، الخدعة، النقص، و التكسّر، و السيادة، و الصباحة، و الكرم، و الضمان.[4]

5- مراد از افتراء

فری به معنی جدایی است. افتراء هم آن است که انسان را از سلامت جدا می‌کند. اینها مغرور در دینشان شدند و افترا بستند.

علامه مصطفوی می نویسد: فری... و التحقيق‌ أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو قطع مع تقدير... و الِافْتِرَاءُ: افتعال و يدلّ على اختيار الفعل و قصده، سواء كان في صلاح أو فساد، و في كذب أو صدق، فإن هذه الأمور خارجة عن مفهوم الأصل.[5]

6- وجود سه حکم برای تمام انسان ها

بارها گفته‌ایم شیوه قرآن در مناظره با مخالفان مخصوص است. هر استدلالی از مخالفان می‌آید، جوابش در آیات بعدی هست. اینها می‌گفتند عذاب اگر باشد چند روز معدودی است و می‌گذرد. آیه شریفه می‌فرماید چگونه اینها چنین نظری دارند که ما اینها را در روزی که شکی در آن نیست جمع می‌کنیم. یکی از اسامی روز قیامت یوم الجمع است. نفس روز قابل انکار نیست. سه حکم اساسی برای کل انسان‌ها وجود دارد که در آن روز باید اجتماع یابند؛ یکی عالم ذر و عالم عهد الهی و اقرار گرفتن است. قالوا بلی باید گفته شود. روز دیگر که روز اجتماع است، عالم برزخ است. تمام انسان‌ها حالت جمعیتی دارند. سوم روز قیامت است که روز جمع است. تمام انسان‌ها برای حساب و کتاب جمع می‌شوند. هر نفسی به آنچه کسب کرده، وفا می‌شود.

7- مراد از فوت و کسب

غلط مشهور است که می‌گویند فوت. توفی است و وفات است نه فوت. هر انسانی توفی می‌شود آنچه را کسب کرده است. نسبت به لها ما اکتسبت است یا علما ما اکتسبت هم هست؟ کل ما کسبت را شامل می‌شود چه به ضررش باشد و چه به نفعش.

هر نفسی آنچه انجام داده است به اکمال می‌رسد. فاصله‌ای بین عمل و جزاء نیست. صمدیت خدا اقتضا دارد که هیچ چیزی از موکلین ثواب و عقاب پوشیده نیست.

و هم لا یظلمون؛ هیچ ظلمی به آنها نمی‌شود چرا که قیامت یوم العدل است.

قیامت یوم الجمع است. روز حقیقت است. روز توفی و روز عدل است. این صفات قیامت از این آیه استفاده می‌شود. یهودی‌ها که نصیب اندکی از تورات داشتند، تسلیم نشدند. این نتیجه‌اش آن است که به خود و دین افترا می‌بندند. همه اشیاء در قیامت خالد است و چیزی از بین نمی‌رود.

8- عامل عدم تسلیم سران یهود در مقابل حق

غرور وسیله آفات اخلاقی است. یکی از اموری که به انسان ضربه می‌زند غرور است. مقابل غرور، تسلیم حق شدن است. یهودی‌ها این کار را نکردند. اهل تسلیم حق نبودند، با اندک اطلاعاتی مقابل کتب الهی ایستادند و با علم خود مخالفت کردند. علمای یهود هم خود تسلیم نشدند و هم نگذاشتند دیگران تسلیم شوند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo