< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1401/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(آل عمران)/آل عمران(آیه 21و22) /مراتب امر به معروف و نهی از منکر

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[1]

﴿أُولَٰئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[2]

1- خلاصه جلسه گذشته

کافران به آیات تکوینی و تشریعی و قاتلان انبیای الهی و آمران به معروف و قسط و عدل، دارای عذاب الیم هستند. آنها کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت از بین می‌رود. در دنیا چیزی ندارند تا به آخرت منتقل کنند. دنیا دار عمل و آخرت دار حساب هست. جزاء هم نفس عمل است. در عالم دنیا با تکفیر و قتل، تمام اعمالشان را ضایع کردند. هم در دنیا حبط عمل دارند و هم در آخرت. حبط، سقوط از ارتفاعی است که انسان نتواند خودش را کنترل کند. نتیجه حالات انسان افتی است که هیچ ارتقایی در آن نیست. اعمالشان در دنیا و آخرت ضایع می‌شود و هیچ گونه نصرتی ندارند. چرا که نصرت دست حضرت حق است.

﴿يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا﴾؛[3] تمام اداره امور روز قیامت دست حضرت حق است. ما شفاعت را با خود می‌بریم نه اینکه در عالم آخرت ایجاد شود. ایجاد شفاعت در آخرت از این باب اینکه دینا مزرعه آخرت است، باید با اولیای الهی هم گام شویم تا چیزی برای ظهور داشته باشیم. قیامت روزی است که همه اسرار برملا می شود. و ما لهم من ناصرین؛ نتیجه قتل و کفر است. این دو موجب هبط عمل در دنیا و آخرت است. در قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد باید در آن توبه و انابه باشد.

2- شمول حبط عمل برای هر سه گروه مذکور در آیه

در آیه گذشته کفر به آیات الهی و قتل انبیاء و قتل آمران به معروف و آمران به قسط مطرح شد، آیا این حبط عمل و نداشتن ناصر به یک گروه اینها می‌خورد یا به همه؟ برخی گفته‌اند تنها به قاتلان انبیاء و آمران به معروف می‌خورد. ولی با کمال معذرت از اینان اولئک مشار الیه آن هر سه گروه است. کافران، قاتلان انبیاء و قاتلان آمران به قسط. ما لهم من ناصرین نسبت به همه اینها است.

3- مراتب امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتب است. یک مرتبه این است که انسان با دیگران حرف بزند و نهی از منکر کند. اولین مرحله، امر به معروف خود است. اهل معرفت می‌گویند معرفت نفس. انسان خودش را بشناسد. آن قدر انسان باید رشد کند که هر چیزی که از کسی صادر شد، نیاز به امر به معروف و نهی از منکر خود نداشته باشد. هر حرفی که می‌زند پشت سرش عمل و رفتار باشد. مرحله نخست خیلی سنگین است.

آیت الله مشکینی می‌فرمودند هر حرفی که می‌زنم معمولاً خودم به آن عمل می‌کنم. چه سیاسی و چه خانوادگی و چه اجتماعی و حوزوی. از آیت الله العظمی بهاء الدینی شنیدم که فرمودند آقا بنا داریم هرچه می‌گوییم عمل کنیم. به قدری که از دو لب مبارک حضرت علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیه شنیدم از دیگران نشنیدم که فرمودند آقاجان من نظام هستی نظام جزاء و عمل است باید آنچه بگوییم عمل کنیم. آنچه به شما می‌گویم اول خودم عمل می‌کنم. این اولیای الهی که به این مقام می‌رسند از مراقبت اولیه شروع می‌کنند.

﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ﴾؛[4] آیا دیگران را توصیه می‌کنید و خود را فراموش می‌کنید. اگر گام اول را بر نداریم بی فایده است. گام اول خود است. ترتب در امور معرفتی و سیر و سلوکی بالقطع هست. اگر از خود شروع نکنیم نمی‌توانیم سراغ دیگران برویم. سبقت و سرعت در نظام ملکوت هر دو هست. تا سرعتی نباشد سبقتی نیست. خودمان را به خوبی‌ها دعوت کنیم. در اینجا آمر و مأمور چون یکی است، دعوت عین فعل است. یعنی نفس واحد است و قوای متعدد، النفس فی وحدتها کل القوی، امر به معروف با فعل معروف فرقی ندارد. در باقی گفتار است، اینجا رفتار است.

مرحله دوم مانند حبابی که از نقطه‌ای آغاز می‌شود و تمام اقیانوس را می‌گیرد. اگر جسم سنگینی در آب بیفتد قوس آن همه را در بر می‌گیرد. انسان از نفس آغاز می‌کند و پرگار سیر و سلوک بر دایره نفس او می‌چرخد تا هستی را تا هنگام توفی و کمال می‌گیرد. مرحله دوم اهل را می‌خواند. اهل کسانی هستند که با انسان مأنوس هستند. وحشی، موجودات دور افتاده هستند و وحشت و انس ندارند و از یکدیگر فرار می‌کنند. هر یک از دیگری فراری است. حیوانات وحشی صرف اهلی نمی‌شوند و سبعیت باعث می‌شود انسی در آنها نباشد. اهل آنهایی هستند که مأنوس هستند. خانواده و رفیق و هم کلاسی و هم مباحثه انسان، اهل انسان هستند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا﴾؛[5] این آیه را از حضرت علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیه بیش از هزار مرتبه از لب‌های مبارکشان شنیدم. وقایه در هجوم‌هایی است که نمی‌داند از کدام طرف انسان می‌خورد. از همه جهت و منافقانه می‌آیند. مراقبت کردن در اینجا سخت است. ما همیشه در معرض آسیب هستیم. آسیب‌ها متعددند ولی شخصیت واحد است. یک نور داریم و ظلمات متعدد است. همه آنها یک ولیّ دارند؛ ﴿أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ﴾؛ اما یکی ﴿يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ﴾ است و یکی ﴿يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾.[6]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo