< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1401/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران(آیه 21و22) /عامل حبط عمل

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[1]

﴿أُولَٰئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[2]

1- نوع قید بغیر حق

کافران به آیات الهی قتل به غیر حق دارند؛ قید به غیر حق توضیحی است نه احترازی؛ چرا که قتل انبیاء همیشه غیر حق است و حق ندارد. تکفیر به آیات تکوینی و تشریعی دارند و دوم قتل انبیاء دارند و سوم کسانی را می‌کشند که آمرین به عدل و قسط هستند. در آمر به معروف و ناهی از منکر در فقه ظاهری ما شرط عدالت نیست ولی در فقه قرآنی و فرهنگ قرآنی از باب اینکه ﴿لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾[3] و کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم،[4] آمر به معروف باید عادل باشد. نمی‌شود کسی امر به مسأله‌ای کند که خود به آن عمل نمی‌کند. کسانی که از اهل کتاب و دیگران که کفر ورزیدند و پیامبران را کشتند، بشارت به عذاب الیم به آنان بده.

2- مراد از بشارت

بشارت، خبری است که در بشره و پوست انسان آثارش مشخص می‌شود. اگر ما برویم سراغ متداول از بشارت، خبر مسرّت انگیز است نه غم انگیز. معمولاً خبر خوشحال‌کننده در بشره و ظاهر انسان تأثیر دارد و نشاطش در پوستش خود را نشان می‌دهد. ولی به لحاظ فرهنگ قرآنی و زبان قرآن، بشارت چیزی است که در بشره انسان خود را نشان دهد چه غم انگیز و چه نشاط‌آور. اگر بشارت را خبر نشاط‌آوری گرفتیم که بر بشره خود را نشان می‌دهد این آیه استعمالش مجازی است. عذاب الیم که نشاط‌آور نیست. ولی با عرضی که داشتیم این عبارت و استعمال حقیقی می‌شود. قطعاً استعمال بشارت در عذاب الیم استعمال حقیقی است نه مجازی.

علامه مصطفوی می فرماید: بشر... و التحقيق‌ أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الانبساط المخصوص الطبيعىّ و الطلاقة في السيماء لوجوههم تكوينا، و يكمن أن يقال أنّ‌ الْبَشَرَ حالة طبيعيّة للإنسان من الانبساط، و هي قبل التبسّم. و بهذه الحالة يمتاز الإنسان في الظاهر عن سائر الحيوانات. فالبشر كحسن صفة مشبهة و هو من كان منبسطا طلقا تكوينا، ثمّ صار اسما لنوع الإنسان.[5]

3- مراد از عذاب

عذاب آن است که با طبیعت انسان سازگاری داشته باشد. از عذب می‌آید یعنی گوارا. این‌ها با طبیعت ثانوی‌شان طبیعتی پیدا می‌کنند که انس می‌گیرند و برای آنها نامأنوس نیست. استعمال عذاب هم حقیقی است.

4- مراد از الیم

الیم صفت مشبهه دلیل بر استمرار است که عذاب اینها سوزناک و با اَلَم است. الیم یعنی هر لحظه الم برای آنها استمرار دارد. هر گناهی که انجام دادند: تکذیب آیات، قتل انبیاء و قتل آمران به قسط هر یک سوز خاصی دارد. نکره اسم نامشخص است، وقتی تنوین بگیرد تنویع را می‌رساند. عذاب‌های آنها نتیجه کارهای مختلف آنها است. در جسم و روح آنها اثر می‌کند.

5- راهکار نگه داشتن عمل

نگه داشتن عمل به داشتن ارتباط به ما فوق جسمانیات است که این‌ها این ارتباط را ندارند. کسانی که نتیجه عمل را ندارند کارشان بالا نرفته است. نیت کار را بالا می‌برد. نیّت خطّ عمودی‌ای بین انسان و خدای انسان است. نفس ما مرتبط با خداوند می‌شود. ما باید بر اساس این خط عمودی پیش برویم. نماز خط عمودی است. ریسمان آویخته‌ای است که باید نفس آن را برگرداند. نیت این خط عمودی را مشخص می‌کند. نیت باید با تشخص کار باشد. لفظ لازم نیست. از نظر فقها همین قدر که توجه دارد چه کاری انجام می‌دهد کافی است.

تمام علوم اعتباری فقه و اصول یک موضوع بیشتر ندارد و آن واجب تقرّبی و تعبّدی است. آنی است که با نیت باشد. نیت پیوستگی بین عبد و ربّ است. کفّار شکرگزار نیستند. هر کس توجه اندکی به خود کند، می‌فهمد که وابسته به غیر است؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾.[6]

فقرا دارای تعدد است نفرمود الفقیر. الف و لام جنس است. جمع محلای به الف و لام مفید عموم است.

6- مشار الیه اولئک

اولئک مشار الیه آن این چند گروه آیه قبل است. گاهی یک نفر هر سه کار کفر به آیات و قتل انبیاء و آمر به معروف را انجام می‌دهند و برخی از آنها بعضی از این کارها را انجام می دهند. بزرگ‌ترین منکر این است که انسان معروف را انجام ندهد. معروف یعنی معروف عند العقل و عند الرب. انسان باید به این معروف آشنایی پیدا کند. بی‌معرفت نباشیم. اگر به شخصیت حقیقی و حقوقی خود پی بردید عاقلانه حرکت کردید. در این صورت باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. گاهی در قرآن دنیا مقدم است و گاهی آخرت؛ اینجا دنیا مقدم است. حبط عمل می‌شوند در این دنیا و اعمالشان ناچیز می‌شود. دلیلش نیّت آنها است. حبط عمل در کلام اسلامی بحث سنگینی است. ما به این نتیجه رسیدیم که حبط اعمال ما سبق انسان را به هم می‌ریزد و نا چیز می‌کند. در جای خود محفوظ است که ذرات اعمال انسان قابل ثواب و عقاب است. گاهی انسان کارهایی می‌کند که موضوع ثواب یا عقاب را از بین می‌برد. موضوع ثواب و عقاب را نفی می کند و ثواب و عقابی باقی نمی‌ماند. تا دیروز به این نتیجه رسیده بود که عبد است و اعمال دارد ولی هنگامی که کفر به آیات تکوینی و تشریعی آمد و قتل انبیاء و آمرین به قسط را داشت، بی‌نیت است؛ یعنی بی‌ارتباط است.

7- دلیل بر نبود نصرت برای کافران

پشتیبان ندارند. چرا؟ چون موضوع نصرت برای آنها نیست. موضوع یاری در جایی است که انسان نمودی دارد. اینها دارای این نمود نیستند. حبط عمل شده‌اند. نیت اعمال را نگه می‌دارند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo