< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1401/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 21 /استمرار شهادت از اول خلقت تا به حال

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[1]

1- ارتباط آیه با آیات قبل

در ارتباط این آیه کریمه با آیات قبل که راجع به محاجه با مخالفان و اهل کتاب بود، باید عرض کنیم که غلط مشهور است که آزادی را مطلق می‌گیرند. آزادی در تکوین است نه در تشریع. انسان دارای اختیار است. ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾؛[2] منفصله حقیقیه است. در انتخاب، انسان آزاد است. انتخاب باز می‌گردد به تکوین. ولی در امور تشریعی حداقل انسان عبد است. ﴿لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ﴾،[3] در پذیرش دین است و اصل اولیه دین. ولی بعد از اینکه دینی بود جای آزادی نیست؛ ولو بگویند خلاف آزادی است. زن، آزادی و زندگی شعار اسلامی است. کلمة حق یراد بها الباطل.[4] اسلام اهمیت به زن داد. او را از جاهلیت عرب نجات داد. آزادی را برای انسان نهادینه کرد. الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ؛[5] مرگ را می‌پذیریم ولی ذلت را خیر. آزادی را با ذلت اشتباه گرفتند. آزادی در بندگی است. زندگی هم در بندگی است. در تشریعیات ما موظف به اطاعت شارع هستیم. خطابات یا ایها الذین آمنوا برای مکلف است مؤمن و غیر مؤمن. یجب علی کل مکلف التقلید، وجوب عقلی است نه شرعی. انسان موضوع فقه است و احکام به انسان تعلق می‌گیرد که یکی عبد بودن انسان است. در امور تکوینی انسان آزاد است ولی در تشریع انسان یله و رها نیست. پیوند با خالق هست. اگر کسی غیر این را اراده کند با مبانی اسلامی سازگاری ندارد.

علیک البلاغ به این معنا نیست که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فقط تبلیغ کنند و رها کنند. یعنی باید آرام آرام مردم را راهنمایی کنند. این کلمات معنا دارند. مردم را به ثمر می‌رساند. یک باغبان درخت را وجین می‌کند تا به ثمر برسد. انبیای الهی مردم را رها نمی‌کنند. بصیرت اندیشه با انگیزه است. وقتی انگیزه و اندیشه جمع شدند انسان بصیر می‌شود. هر سه واژه علیم و خبیر و بصیر را در قرآن داریم. علیم به لحاظ اندیشه‌های فوقانی است. گاهی بشر هم به آن دسترسی نمی یابد. خبیر صحبت مهارت‌ است. علم تا تبدیل به مهارت نشود کاساز نیست. و الله بصیر بالعباد. زندگی جز بندگی چیز دیگری نیست. برخی گمان کردند فلسفه خلقت جز عبادت نیست. بلکه فلسفه آفرینش انسان به لحاظ انسانی جز عبودیت نیست. خدا اگر قصد عبودیت کرده باشد که غرض زائد است. غرض خداوند بهجت ذاتی است. ولی از توابعش این است که انسانی می‌آفریند که همانند او نیست.

2- إنّ بیان بصیر بالعباد

انّ‌ در این آیه بیان بصیر بالعباد است. کسانی که زاویه انحرافی دارند در این آیه تشریح می‌شوند. در قرآن کفر در مقابل شکر است؛ ﴿إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[6] اگر ناسپاسی ادامه یابد به کفر اصطلاحی و عملی هم منجر می‌شود. می‌گفتند تخم مرغ دزد شتر دزد می‌شود. انسان کافر اصطلاحی می‌شود. اگر کسی هستی را منقطع از هستی‌آفرین بداند، کافر است. نماز و روزه و ضروریات دین را منکر شود ،کافر است. این آیات اعم از آیات ظاهری و باطنی است؛ تشریعی و تکوینی.

3- استمرار شهادت از اول خلقت تا به حال

انبیاء را بدون استحقاق می‌کشتند. به غیر حق یعنی به باطل. مضارع دلیل بر استمرار است. کفر و قتل در کفار ادامه دارد. کسانی هستند که آمران به معروف را می‌کشند. شهادت از اول خلقت که بین هابیل و قابیل اتفاق افتاد ادامه دارد. منشأ‌ این قتل هم حسادت و ناشکری است. تمام قتل‌های عالم به ناشکری و تشخیص ندادن جایگاه‌ها بر می‌گردد. جاها عوض می‌شود. گاهی جای شهید و غیر شهید عوض می‌شود. دشمن آن قدر پیشروی می‌کند که اندیشه را در بر می‌گیرد. جای حق و باطل عوض می‌شود. باطل را لباس حق می‌پوشانند.

4- مراد از قسط

قِسط به معنی عدل است و قَسط به معنای ظلم است. از کلمات اضداد است. اقساط یعنی بهره دیگران. امر به قسط یعنی امر به عدل. اگر قسط و عدل با هم بیاید، یکی بر دیگری اطلاق می‌شود ولی اگر جدا بیایند، فرق دارند. قسط، عدل را می‌پذیرد ولی عدل بهره‌های ظاهر و بیّن است. معنی عدالت را خیلی‌ها می‌فهمند ولی قسط را هر کسی نمی‌داند.

بعد از بلاغ باید آمر باشیم چون مأموریم. در عین حال که عبدیم اختیارات داریم. بده بستان‌ها آزادی تشریعی و تکوینی آن قدر زیاد است که گاهی خلط می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo