< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره بقره)/تفسیر آیات 119 و 120 /سؤال نشدن پیامبر (ص) از اعمال اهل جهنم- نهی از تبعیت از خواسته های یهود و نصاری

 

﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ﴾.[1]

﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾.[2]

1- تفسیر آیه119

1.1- مقام عنداللهی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

در آیات قبل، بیان خصوصیات قوم یهود و گاهی تهدیدهای آنها و ویژگی‌های آنان و نسبت‌های ناروایی که به مسلمانان می‌دادند، مطرح بود. در این آیه شریفه، صحبت بشارت به آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اثبات حقانیت حضرت است. به تعبیر خودمانی، آیاتی است که برای دلگرمی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

«إنا أرسلناک بالحق بشیرا و نذیرا»؛

ما شما را به حق فرستادیم. اولا صحبت حقانیت است. تا کنون صحبت‌های باطل یهود و نصاری بود. یا رسول‌الله «إنا أرسلناک بالحق»؛ ارسال بالحق. حضرت، متصف به مقام عنداللهی و لدی‌اللهی هستند. در انزال و ارسال کتاب، شریک هستند. ارسال رسل و انزال کتب، هر دو از یک مبدأ است؛ از حضرت حق است؛ از مقام عنداللهی و لدی‌اللهی.

1.2- بشیر و نذیر بودن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

بشیر و نذیر، بشارت‌دهنده و بیان‌کننده تهدیدها است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعوت‌شان بر اساس بشارت و انذار است؛ مژده به پیروزی و نیز تحذیر و تهدید و اعلام خطرها و هشدارها است؛ هم بشارت و هم هشدار.

1.3- وظیفه پیامبران ارائه‌ی طریق است، نه ایصال به مطلوب

«و لا تسأل عن اصحاب الجحیم»؛

شما یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، هیچ‌گاه از اصحابی که راه جهنم رفتند، سؤال نمی‌شوید. عده‌ای در ضلالت می‌مانند وعده‌ای هدایت می‌شوند. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مسئول نتیجه نیستند؛ مسئول وظیفه هستند. ما هم مسئول انجام تکلیف هستیم، نه نتیجه. یک عده شاید وظیفه را انجام ندهند. پیامبران و ائمه (علیهم‌السلام)، هدایت و راهنمایی و روشن‌گری می‌کنند. اما «ایصال إلی المطلوب» و اینکه آنها دست مردم را بگیرند و وادار به کار کنند، کار انبیا و اولیای الهی نیست. با تشویق و تنبیه فرستادیم. در مجامع تربیتی، هم تشویق را لازم می‌دانند و هم تنبیه. اولین وسیله جذب انسان‌ها در تعلیم و تربیت، عنوان ترغیب و تشویق است؛ ولی اگر عده‌ای بی‌راهه رفتند، باید انذار شوند.

در قیامت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، از کار اینها سؤال نمی‌شود؛ چرا که ایشان حالت هدایتی دارد، نه ایصال به نتیجه؛ چرا؟ چون مقام دستگیری، یک مطلب است و رسیدن به نتیجه، یعنی هدایت، امر دیگری است. به عبارت بهتر «إنا أرسلناک بالحق»، مانند این آیه است: ﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا﴾؛[3] قرآن در مقام عنداللهی، یک چیز است و در مقام زبان عربی داشتن، متفاوت است. ﴿مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾؛[4] از سوی حکیم علیم القاء شده است.

انسان کامل با آیات الهی، یکی است؛ دو تا نیستند. ارسال رسل و انزال کتب، یک حقیقت هستند.

1.4- تفسیر آیه به آیه در مورد انزال کتب

سوره حجر، آیه 85: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾.[5]

بقره، 176: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ﴾؛[6] خدا کتاب را به حق فرستاد.

﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ﴾؛[7]

﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا﴾؛[8] آسمان و زمین را باطل نیافریدیم.

این آیه «بشیرا و نذیرا»، بشیر و نذیر، هم بیم و هم امید را مطرح می‌کند. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حصن امن الهی هستند. حقانیت رسول الله است. مسئولیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، هدایت مردم و بیان و ابلاغ رسالت است. ﴿وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾.[9] اما اینکه حضرت، دست‌ مردم را ‌بگیرند و بگویند به زور بیایید، این دیگر کار ایشان نیست. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مبلغ آیات و احکام الهی است، نه اینکه حفیظ و وکیل امت هم باشد. کار رسول، امنیتی و حفاظتی نیست؛ کار هدایتی است. ایشان ارائه طریق دارند، نه ایصالی الی المطلوب.

1.5- سؤال در این آیه، سؤال توبیخی است

سؤالات در قرآن، گاهی استفهامی و گاهی توبیخی است و گاهی به معنای درخواست است. این سؤالی که در اینجا مطرح است، سؤال توبیخی است؛ یعنی ضلالت دیگران از شما سؤال نمی‌شود و شما در این زمینه توبیخ نمی‌شوید؛ چون شما اگر مسئول بودید که آنها را به راه مطلوب برسانید، توبیخ جایز بود، ولی در این زمینه توبیخ نمیشوید. ا نصیر»؛ شما مبیّن راه هستید و بر سر دو راهی، انتخاب به خود افراد است و خودشان توبیخ می‌شوند. ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[10] ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾.[11]

ارائه‌ی راه به دست رسولان الهی است، ولی رفتن در طریق، دست رسولان الهی نیست. در تبیین احکام از رسولان سؤال می‌شود، اما در رفتن در راه سؤال نمی‌شود؛ چون اراده‌اش، به دست دیگران است.

﴿وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولًا﴾.[12]

در این قسمت، سؤال می‌شود. ولی در مواردی مثل ﴿يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾.[13] که درخواستی است، یا ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ﴾[14] که سؤال استفهامی است، سؤال و توبیخ نمی‌شوند.

اما سؤال توبیخی مثل همین آیه مورد بحث است؛ یعنی «لا تسأل عن اصحاب الجحیم»، این سؤال، سؤال توبیخی است. سؤال توبیخی هم همیشه در محدوده‌ی تکلیف است. و چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انجام وظیفه کردند، ولی آنها هدایت نشدند.

2- تفسیر آیه120

2.1- به دست آوردن رضایت یهود و نصاری با از دست دادن دین

«و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم»؛

یهود و نصاری از شما راضی نمی‌شوند، تا پیروی از دین‌شان داشته باشید.

«قل إن هدی الله هو الهدی»؛

بگو ما دنبال هدایت حضرت حق هستیم؛ خواستید راضی شوید، یا نه. یهود و نصاری به امور کم راضی نمی‌شوند؛ دنبال گرفتن دین افراد هستند.

2.2- فرق بین ولایت و نصرت

«و لئن اتبعت أهوائهم بعد الذی جائک من العلم ما لک من الله من ولی و لا نصیر»؛

اگر بعد از اینکه علم، بیّنه و آیات و معجزات آمد، بخواهی از یهود و نصاری پیروی کنی، دیگر نه تحت ولایت الهی و و نه تحت نصرت الهی قرار نمی‌گیری. ولایت جایی است که بالاستقلال تحت نظر است، ولی نصرت و پیروزی، جایی است که خودش هم کار می‌کند، اما هدایت و حمایت هم می‌شود؛ مثل اینکه بچه نمی‌تواند کارهایش انجام بدهد، پدر کارهایش را انجام می‌دهد، این ولایت است، ولی اگر بچه بزرگ شده و پدر هم کمک می‌کند؛ این می‌شود نصرت. این فرق بین ولایت و نصرت است.[15]

و حال آنکه خداوند، هم ولیّ و هم نصیر است.

ان‌شاءالله همیشه تحت ولایت حضرت باری‌تعالی باشیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo