< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره بقره)/تفسیر آیه 116 /ادعای باطل مشرکین در مورد فرزند داشتن خداوند

 

﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ﴾.[1]

تفسیر آیه 116:

الحمدلله که در محضر آیات الهی هستیم. فلک الحمد رب أنعمت فزد. ان‌شاءالله این برکات، لحظه‌به‌لحظه افزایش یابد.

در آیه 115 احاطه علمی و احاطه عینی باری‌تعالی مطرح شد که همه جا حضرت حق، حاضر و ناظر است.

1- ادعای باطل مشترک بین یهود، نصاری و مشرکین

در آیه 116 یکی از حرف‌های ناروای مشرکین مطرح می‌شود.

«و قالوا»؛ مشرکین و یهودی‌ها و نصرانی‌ها که قائل بودند خداوند باید فرزند داشته باشد، گفتند: خداوند فرزند برای خود گرفته است؛ فرزند تشریفاتی و فرزندخوانده، یا فرزند واقعی. و حال آنکه خود حضرت حق فرمود: ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾.[2] «سبحانه»؛ یعنی منزّه از تولید و توالد و تناسل است. خداوند بالاتر از این است که سخنان مشرکان را به او نسبت دهیم. مسیحی‌ها می‌گفتند: «مسیح، فرزند خداوند است»؛ ﴿وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ﴾.[3] یهودی‌ها، عزیر[4] و مشرکان، فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.[5]

2- سه دلیل برای فرزند نداشتن خدا در آیه

خداوند نسبت به همه این‌ها می‌فرماید: «او منزّه است». دلیل بر این مطلب، «سبحان‌الله» است. ذکر شریف «سبحان‌الله» و «سبوح قدوس»، درگاه ورود به عالم مجردات است؛ و این منزه بودن خداوند، دلیل بر این است که خدا فرزند ندارد. آن کسی مولود دارد که جسم باشد. حضرت حق، جسم نیست. خصوصیات جسمیت هم ندارد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است، در مالکیت و مُلکیت و مِلکیت خداوند است. ملک آسمان‌ها و زمین است. «ملک یوم الدین» و ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾[6] است. این هم دلیل دوم.

دو دلیل بر فرزند نداشتن خداوند اقامه شد. که دومی این است که «بل له ما فی السماوات والأرض»؛ تمام آنچه در آسمان و زمین است، برای اوست.

دلیل سوم، «کل له قانتون» است؛ قنوت، فرمان‌بری و استواری است. خضوع و خشوع است. خضوع و خشوع همراه با طاعت، قنوت است. قانت، یعنی کسانی که هم مطیع هستند و هم خاضع هستند، جسم و قلب‌شان فروتن است. «کل له قانتون»، قانون کلی است. تمام موجودات برای خداوند در تشریع و تکوین، قانت خدا هستند. ﴿وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ﴾،[7] ﴿يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾.[8] همه برای حضرت حق در حال فرمان‌برداری و خضوع و خشوع هستند. به عبارت بهتر همه عبد خداوند هستند. خداوند نیاز ندارد کسی را مثل فرشتگان، فرزندخوانده انتخاب کند. یا عزیر و مسیح، ابن‌الله باشند.

دلیل اول: «سبحانه»: خدا جسم نیست؛

دلیل دوم: «بل له ما فی السماوات والأرض»: خدا مالک و حاکم آسمان و زمین است؛

دلیل سوم: «کل له قانتون»: همه خاضع برای خداوند هستند.

3- نکته معرفتی: قنوت در همه حال

شما در قنوت نماز می‌گویید: ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾.[9] انسان در قنوت، بین خود و خدا پلی می‌زند. این پل، بنیانش بر سه اساس است: خضوع تن و خشوع قلب و بر اساس طاعت است. کسی که بین خود و خدایش پل می‌زند، یعنی مطیع حضرت حق است. این اطاعت، همراه با تکوین است. تمام نظام وجود مقابل حضرت حق، خاضع هستند. اگر گوش و چشم ما باز بشود، با چشمان خود این خضوع را خواهیم دید. اینکه خداوند همه چیز برایش خاضع و خاشع است، یعنی نظام جهان، هوشمند است. نظام هوشمندانه جهان بر اساس قنوت است.

 

خوشا آنان که الله یارشان بی بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دایم در نمازندبهشت جاودان بازارشان بی[10]

ما هم می‌توانیم همیشه در حال قنوت باشیم. یک قنوت در نماز داریم و یک قنوت در همه حال داریم. یعنی نسبت‌مان را با خدا قطع نکنیم. مهندس، اندازه‌گیری می‌کند و نسبت‌ها را می‌سنجد. مهندس وجود خود باشید. مهندس نظام وجود، باری‌تعالی است. ما هم در مقام طاعت قرار گیریم. اگر چنین شد، همیشه در حال قنوت هستیم. دفترچه‌ای داشته باشیم و بر وفق آن اطاعت‌های خود را نهادینه کنیم. اینکه خدا از هر عیبی منزه است، این با فرزندگزینی نمی‌سازد. اینکه همه چیز در آسمان و زمین برای خدا است، با توالد نمی‌سازد. پدر و فرزند به هم نیاز دارند، ولی خدا نیاز ندارد و از توالد به دور است. همه خاضع برای او هستند.

تفسیر آیه 117:

4- بدیع بودن خداوند

﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[11] است. ابداع‌گر است. مسبوق به چیز دیگری نیست. روی نقشه نمی‌سازد، بلکه آفریننده است.

﴿وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾؛[12] وقتی آفریده و خلقتی را اراده کند، می‌گوید: باش، قطعا هست.

در آیه بعدی هم نفی نسبت ناروا به حضرت حق است. همه در تصرف باری‌تعالی هستند. همه موجودات در حال سجده و تسبیح هستند. تسبیح هم عارفانه و آگاهانه است.

نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل[13]

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا اینجاست[14]

ما چرا بخل داشته باشیم. ما هم کارهای‌مان، لله باشد. در نماز قربة الی الله است؛ چرا به همه کارهای خود مارک «لله» نزنیم. مارک استاندارد الهی را بر اعمال‌مان بزنیم. به یک نیت و تصمیم و اراده است. حال که نظام وجود همه برای او قانت است و آسمان و زمین برای اوست، چرا ما بخل بورزیم. کسانی که چنین نیستند، راه بخل می‌روند. ان‌شاءالله قانت و ساجد باری‌تعالی باشیم. خداوند «بدیع السموات و الأرض» است و فرزند و فرزند گزینی ندارد.

 


[10] دوبیتی‌های باباطاهر، دوبیتی شماره313.
[13] مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش150.
[14] غزلیات حافظ، غزل شماره22.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo