< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره بقره)/تفسیر آیه 108 /سؤال ممدوح و سؤال مذموم در قرآن و روایات

﴿أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾.[1]

بحمدالله‌رب‌العالمین خدا را در اول صبح شاکریم که در محضر آیات الهی هستیم. هر آیه‌ای از آیات الهی، درجه‌ای از درجات جنت است که ان‌شاءالله بر شما مبارک باشد.

1- سؤال ممدوح و سؤال مذموم

در این آیه کریمه، حضرت حق جلّ و علا بیان سؤال و پرسش‌های یهود، یا عده‌ای از مشرکان و برخی تازه‌مسلمانان را از رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دارند. سؤال و پرسش، متداول است، ولی سؤال و پرسش زاویه‌دار و اینکه انسان سؤال‌هایی کند که زاویه منحرفه داشته باشد، ممنوع است. حضرت حق با کلمه «أم» که حرف سؤال است، می‌فرماید: «أم تریدون»؟ آیا اراده می‌کنید که از رسول خود سؤال کنید، چنان‌که از موسی (علیه‌السلام)، پیش از این سؤال شد. سیره سلف و خلف در سؤال‌هایی که برخی افراد از رسولان الهی می‌کنند، یکی است. مراد، سؤالات مذموم است. یک سؤال پسندیده داریم که فرد چیزی نمی‌داند و می‌پرسد. [همان‌طور که مشهور است که] «لا أدری نصف العلم»؛ یعنی مطلبی را نمی‌داند، می‌پرسد و همین پرسیدن باعث تعالی فرد و تعالی علوم می‌شود. ولی برخی سؤالات، برای مچ‌گیری و گیردادن است و زاویه‌ی منحرفه دارد. قوم موسی (علیه‌السلام) برخی سؤالات غیر ممدوح داشتند؛ مثلا می‌گفتند: «تا خدا را نبینیم، ایمان نمی‌آوریم».[2] کارهای عجیب و غریبی از حضرت موسی (علیه‌السلام)، درخواست می‌کردند. برخی مشرکان هم همین سؤالات را داشتند. شق‌القمری که رخ داد، برای همین بود. آنها تقاضاهای خاصی کردند. این‌ها از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال کردند؛ چنان‌که از حضرت موسی (علیه‌السلام)، سؤالات مذموم شد، نه ممدوح.

«و من یتبدل الکفر بالإیمان فقد ضل سواء السبیل»؛ هر کسی که ایمان را با کفر تغییر دهد و ایمان را به کفر تبدیل کند، از صراط مستقیم فاصله گرفته است.

2- یک تذکر ادبی

بین ادبیات عرب و ادبیات فارسی، تفاوتی است. در ادبیات عرب، وقتی کلمه «باء»، متعلق تبدیل و تعلق قرار می‌گیرد، سر کلمه مطلوب، یا پسندیده قرار می‌گیرد؛ یعنی سر کلمه تبدیل‌شده، باء می‌آید، نه کلمه‌ای که می‌خواهد به آن چیز تبدیل شود، ولی در فارسی بر عکس است؛ یعنی می‌گوییم: ایمان را به کفر تبدیل کرد، ولی این آیه را اگر [به فارسی] برگردانیم، باید بگوییم کسی که تبدیل می‌کند ایمان را به کفر. ولی در زبان عربی، کلمه باء، بر سر ایمان آمده است.

این تبدیل، مذموم است. یا مثلا در آیه ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ﴾،[3] «باء»، بر سر «الهدی» درآمد. در فارسی می‌گوییم کسانی که ایمان را به ضلالت تبدیل کردند که «باء» بر سر کلمه‌ای که مذموم است، آمد، ولی در عربی بر سر «الهدی» که ممدوح است، درآمده است.

3- سه احتمال در مخاطب آیه

     یهودیان باشند؛

     مشرکان باشند؛

     مسلمانان نو پا باشند.

بعید نیست همه اینها مورد خطاب باشند. هر کس که سؤال مذموم داشته باشد، مورد خطاب آیه است. شأن نزول خاص، منافات با کلیت آیه ندارد. آیه همه را شامل می‌شود؛ لجوجانی از مشرکین و یهودیان و مسلمانان نوپا اعجازها را مورد سؤال قرار می‌دادند. در آیات قرآن از این گونه سؤالات، زیاد داریم.

«فقد ضل ضلال السبیل»: یک قضیه شرطیه متصله است. در برهان، قضایایی هستند که رابطه بین علت و معلول را بیان می‌کنند. کسانی که راه کفر رفتند، از راه مستقیم منحرف شدند. ﴿وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ﴾،[4] مانند این آیه است.

4- سؤالات مذموم در قرآن

درخواست‌های مذموم از انبیا و اولیای الهی زیاد است؛ مثلا چند نمونه:

    1. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از جانب خدا نوشته و مکتوب بیاورد، و حال آنکه قرآن، مکتوب می‌شد.

    2. پیامبر باید فرشته باشد، نه بشر. رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، گرچه انسان است، ولی فرشته‌صفت است و فرشتگان بر او نازل می‌شد.

    3. یا رسول الله! شما فرشته وحی را به ما نشان بده. گمان می‌کردند فرشته، نشان‌دادنی است.

    4. اعجازها و کرامت‌های مخصوص داشته باشد؛ مانند شق القمر که به درخواست بود.

    5. از درخت‌ها، میوه‌ی عکس بگیرند؛ یعنی در زمستان، میوه‌ی مناسب با فصل تابستان و در تابستان، میوه‌ی مناسب با فصل زمستان برای آنها بیاورد.

و ...

در آیات قرآن، نمونه‌هایی از این درخواست‌ها مطرح شده است.

5- سؤال برای دست‌گیری، یا مچ‌گیری؟

این تعبیر دلیل بر این است که سؤال‌شان، توبیخی و اعتراضی است. بازخواست بود، نه درخواست. بازخواست، برای مچ‌گیری است و نامطلوب است. این می‌طلبد که در نظام اسلامی، درخواست کنیم، نه بازخواست. تعبیری در الهی‌نامه داریم: «خدایا رحمن، دست‌گیر است و شیطان، مچ‌گیر؛ بار الها ما را دست‌گیر قرار بده». دست‌گیر و مچ‌گیر، هر دو عیب می‌بینند؛ ولی دست‌گیر عیب را برطرف می‌کند، ولی مچ‌گیر می‌خواهد برملا کند. فرق بازخواست و درخواست همین است؛ سؤال ممدوح برای فهم است، ولی سؤال مذموم برای مچ‌گیری است.

﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴾؛ روز قیامت گروهی در وادی‌ای قرار می‌گیرند که مورد سؤال هستند. مجهول بودن سؤال اینجا هم هست.

برخی سؤالات، استفهامی است و فرد نمی‌داند، این اشکال ندارد، ولی گاهی برای استهزاء است که ممنوع است.

﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾.[5] سؤالات استفهامی اشکال ندارد، ولی سؤالات استهزائی اشکال دارد. گاهی تیپ سؤال کننده هم معلوم می‌کند که از کدام گروه است.

ما سؤال مقبول و معقول داریم و سؤال نامعقول و نامقبول. سؤال در آیه، بازخواستی و مذموم است.

6- سؤالات غیراخلاقی گاهی به کفر منجر می‌شود

اینها از این سؤال می‌خواستند ره کفر بروند و استهزاء کنند و منتهِی به کفر می‌شد. سؤال بودار، آدم را گمراه می‌کند و انسان را به جواب خوب نمی‌رساند. سؤال خوب، انسان را به جواب خوب می‌رساند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾.[6]

برخی سؤالات، غیر اخلاقی است. نفس لوامه، سؤال و چرا چرا در آن زیاد است. نیاز نیست انسان از هر چیزی آگاه شود. برخی آ‌دم‌ها وارد حریم ممنوعه می‌شوند. به حریم ممنوعه‌ شخصیت‌ها نباید وارد شوند. حق نداریم نسبت به هر کسی، هر سؤالی بپرسیم؛ بله، اگر می‌دانیم ناراحتی نمی‌آورد، اشکال ندارد.

«أن تسئلوا رسولکم کما سئل موسی من قبل»

این درخواست‌هایی است که یهود از جناب موسی (علیه‌السلام) داشتند و اینها خواستند از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بپرسند و ممنوعه است؛ چون ورود به حریم رسالت است.

7- سؤالات ممدوح در قرآن

سؤالات ممدوح هم در قرآن داریم:

     ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾؛[7] اهل بیت (علیهم‌السلام)، دانشمندان و بزرگان و هر کسی که جواب سؤال می‌تواند دهد، مصداق أهل‌الذکر است.

     ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ﴾.[8]

     ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ﴾،[9]

     ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ﴾،[10]

     ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾،[11]

     ﴿وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ﴾.[12]

حدود 13 مورد است.

سؤال خوب، جواب خوب دارد. درخواست، آری، ولی بازخواست، خیر. سؤال ممدوح، جواب ممدوح دارد.

8- نمونه‌هایی از سؤال ممدوح در روایات و ادعیه

در روایت آمده است که منظور از «سائل» در آیه ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾،[13] سؤال علمی است. سائل مادی را هم نباید ردّ کرد.

در برخی از روایات مربوط به دعای ماه رجب آمده است: «یا من یعطی من سئله یا من یعطی من لم یسأله ...»؛[14] خدا به سائل و غیر سائل عنایت می‌کند.

مناجات خمس عشر را داشته باشید. هر روز یکی از این مناجات‌ها را بخوانید. هر دو هفته، نوبت یکی می‌شود. ادعیه‌ی ما، سؤال ممدوح است؛ مناجات راجین را بخوانید.

تا می‌توانیم اهل مچ‌گیری نباشیم؛ اهل دست‌گیری باشیم. اهل درخواست باشیم، نه اهل بازخواست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo