< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شخص اعتباری/تعلق یا عدم تعلق احکام تکلیفی به شخص اعتباری /نظر فقها در مورد تعلق یا عدم تعلق احکام تکلیفی به شخص اعتباری

 

1- بحث اخلاقی (آثار نماز شب)

وروي عن الصادق جعفر بن محمد، عن آبائه، عن أمير المؤمنين عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «صلاة الليل مرضات للرب، وحبّ الملائكة، وسنّة الأنبياء، ونور المعرفة، وأصل الايمان، ورأفة للأبدان، وكراهية للشيطان، وسلاح على الأعداء، واجابة للدعاء، وقبول للأعمال، وبركة في الرزق، وشفيع بين صاحبها وبين ملك الموت، وسراج في قبره، وفراش من تحت جنبه، وجواب مع منكر ونكير، ومونس وزائر في قبره».[1]

1.1- اشاره به بعضی از آثار نماز شب در جلسه‌ی گذشته

برخی از آثار نماز شب را بر اساس این روایت در جلسه‌ی گذشته عرض کردیم. رضایت الهی در نماز شب است. اگر قرار باشد رضایت الهی را به دست آوریم، باید سراغ نماز شب برویم. فراز دوم این بود که نماز شب، موجب دوستی با فرشته‌ها است. در نظر اولیای الهی در هنگام فضیلت نماز شب و بین الطلوعین، لحظه‌ی رفت‌وآمد فرشته‌های شب و روز است. هنگام تعویض شیفت، هر دو گروه هم را درک می‌کنند. فرشته‌های شب و روز، یکدیگر را درک می‌کنند. در بین‌الطلوعین، رزق خاصی است.

نماز شب، سیره‌ی همه‌ی انبیای الهی است. سنت به معنای سیره‌ی انبیا می‌توان گرفت و اینکه سنت و مستحب مؤکد است. در حدیث رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که اگر بر امت من زحمت نبود، نماز شب را واجب می‌کردیم. مستحبی است که تالی‌تِلوِ واجب‌ها است.

1.2- نور معرفت

و نور المعرفة؛

نماز شب، نور معرفت است. اگر معرفت را برایش نورانیتی قائل شویم، این نورانیت به نماز شب است. نماز شب، جلودار معارف است.

1.3- اصل ایمان

و اصل الایمان؛

بنیان و ریشه‌ی ایمان، نماز شب است.

1.4- سبب آرامش بدن‌ها

و راحة الابدان؛

کسانی که دنبال آسایش هستند، راحتی و آرامش ابدان است. هرچند در ظاهر زحمت برای اجسام است، ولی در درازمدت باعث آسایش و راحتی است.

1.5- سبب تنفر شیطان

و کراهیة للشیطان؛

چیزی است که مورد پسند شیطان نیست و از آن بدش می‌آید.

1.6- سلاحی بر علیه دشمنان

و سلاح علی الأعداء؛

نماز شب، اسلحه علیه دشمن است؛ هم دشمن بیرونی و هم دشمن درونی. در برخی جنگ‌ها نمازشب‌خوان‌ها برای پیروزی دعا می‌کردند. دعای نماز شب‌خوان‌ها در پیروزی مؤثر است.

1.7- سبب اجابت دعا

و اجابة للدعاء؛

استجابت دعا است. در هنگام نماز شب، انسان وحدت دارد و دعای در وحدت، اجابت دارد.

1.8- سبب قبولی اعمال

و قبول للاعمال؛

تعبیر نهم شد. آنچه اعمال را تأیید می‌کند نماز شب است.

1.9- سبب برکت برای رزق

و برکة للرزق؛

اگر می‌خواهیم رزق‌مان برکت یابد، نماز شب بخوانیم.

اگر می‌توانید در وقتش بخوانید؛ و گرنه خارج وقت بخوانید. به نظر ما در کل شب می‌شود نماز شب را خواند؛ ولو اول شب. اگر کسی خوف خواب ماندن دارد، عیبی ندارد که ابتدای شب بخواند. بعد از نماز عشاء، نماز شب بخواند. اگر می‌تواند تمام رکعات هشت گانه و شفع و وتر را بخواند؛ و گرنه حد اقل دو رکعت، خود را مهمان نماز شب کند. ان‌شاءالله در محضر نماز شب باشیم. نماز شب، یک حضور است که باید مثل یک کلاس درس مغتنم شمرد.

2- خلاصه جلسه گذشته

در مقدمات به این نتیجه رسیدیم که احکام هم به شخص اعتباری و هم به شخص طبیعی متوجه است. احکام اعم از هر دو است. احکام بر دو قسم بود: تکلیفی و وضعی. احکام تکلیفی، پنج قسم است و حصرش، عقلی است: وجوب و حرمت و کراهت و استحباب و اباحه. و غیر این‌ها احکام وضعی است.

3- تعریف دیگری از احکام تکلیفی و احکام وضعی

برخی گفته‌اند: «احکام تکلیفی، مستقیم به خود مکلف مرتبط است، ولی وضعی غیر مستقیم با مکلف مرتبط است؛ مانند صحت و جزئیت و شرطیت و مانند آن».

4- نظر استاد در مورد احکام تکلیفی و وضعی

به نظر ما احکام وضعیه به وفق تکلیف، متغیر است و منحصر در عدد خاصی نیست. ما به این نتیجه رسیدیم که حکم و تکلیف و حق را نسبتی دانستیم که متوجه مکلف است؛ چه احکام تکلیفی و چه وضعی.

5- تعلق احکام تکلیفی به شخص اعتباری به واسطه‌ی شخص طبیعی

در مقدمه‌ی دوم، بحث عمده این است که آیا احکام تکلیفی و غیر آن، متوجه شخص اعتباری هست، یا خیر؟ اگر تکلیف را به معنی چیزی بدانیم که در آن بعث و زجر است و این دو مولود حس و اراده و اختیار است، این آیا قابل نسبت به شخص اعتباری هست که اراده و اختیار ندارد؟ این بحث، مبنایی است. اگر به شخص حقوقی تکلیف می‌دهیم، به واسطه‌ی شخص طبیعی است. خودش مستقلا متوجه تکلیف نیست. اگر حکمی هست، به واسطه‌ی شخص طبیعی است. تمام شرکت‌های موجود، حکمش متوجه مدیرعامل و نماینده است. وفای به قراردادها به عهده‌ی مُمَثِّل است.

6- نظر آقای خویی (رحمه‌الله) در مورد تعلق احکام تکلیفی به شخص اعتباری

برخی بزرگان، مانند مرحوم آقای خوئی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)، شخص اعتباری را متعلق حکم می‌دانند؛ از باب اینکه تکلیف، مشغول‌شدن ذمه و لیاقت ذمه است. همین که بشود از او تکالیفی صادر شود، کافی است. درست است که شخص حقوقی و اعتباری، اراده و اختیار ندارد، ولی ابراز ذمه‌ی تکلیفی دارد.[2] امر و نهی شارع، متوجه شخص حقوقی خواهد بود؛ چنان که متوجه شخص طبیعی خواهد بود. اگر بشود تکلیف را به او نسبت دهیم و حقی را مقدر کنیم، کفایت می‌کند. اینکه گفته می‌شود شخص اعتباری تعهد دارد، اگر به معنای اختیار باشد، یک حرف است و اگر به معنای استعداد مالکیت و مملوکیت باشد، حرف دیگری است.

7- نظریه‌ی خطابات قانونیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله)

حضرت امام (ره) معتقدند که تکالیف به کلی خورده است. ایشان قائل به خطابات قانونیه هستند.[3] ما صدر عن الشارع، اعم از حکم تکلیفی و وضعی و اعم از شخص اعتباری و شخص حقیقی است. آنچه صادر شده، اعم است. به مالکیت متصوره و حرمت متصوره می‌خورد. این اعم از این است که با اراده باشد و یا بی‌اراده. این‌ها چیزی است که باید مورد نظر قرار گیرد.

ما مقام ثبوت داریم که امکان تعلق احکام به شخص اعتباری هست و یک مقام اثبات است. کلیِ طبیعی، موجود به وجود یک فرد است و معدوم به نبود تمام افراد است. طبیعت هم اعم از افراد موجود و غیر آن است. در خطابات قانونی، تکلیف به وجود کلی خورده است؛ چه موجود به وجود طبیعی باشد و یا اعتباری.

8- اشکال مهم و پاسخ آن

ما در خارج می‌بینیم برخی احکام، چه تکلیفی و چه وضعی برای شخص اعتباری جعل نمی‌شود؛ مانند زوجیت.

در جواب این اشکال باید این‌گونه گفت که آن‌ها که نسبت داده نمی‌شود، تخصیصا یا تخصصا خارج از شخص اعتباری هست؛ مثلا شاید بگوییم خمس و زکات بر شخص اعتباری واجب نیست. اگر مکلف به خطابات قانونی باشد، مسأله متفاوت است.

9- نظر استاد در مورد اصالت هر یک از احکام تکلیفی و وضعی نسبت به یکدیگر

آیا احکام تکلیفی و وضعی با هم مرتبط است و کدام اصل است؟ به نظر ما نمی‌توان کلی گفت کدام اصل است. به حسب موارد، مخلتف است. به نسبت و لیاقت تکلیف می‌خورد. حرف امام (ره)، سخن خوبی است. به کلیِ تکلیف و خطابات قانونی می‌خورد. قانون کلی درست می‌کند و اعم از شخص حقوقی یا طبیعی است. احکامی که نمی‌توانیم برای شخص اعتباری ثابت کنیم، خروج موضوعی دارد. شخص اعتباری، ملکه را ندارد. به نظر ما باید لیاقت و ملکه‌ی تعلق احکام باشد. اگر لیاقت نباشد، سالبه به انتفاء موضوع است. به دیوار نمی‌توان گفت کور؛ چون شأنیت چشم ندارد.

10- قابلیت تعلق احکام تکلیفی به شخص اعتباری از نظر استاد

برخی موارد حکم وضعی که می‌آید، حکم تکلیفی از آن برداشت می‌شود و گاهی حکم تکلیفی، حاکی از حکم وضعی است. اگر بعث و زجر بدانید، تابع اراده است و شخص اعتباری را شامل نمی‌شود، ولی اگر تعهد و التزام بگیریم و یا مانند مرحوم آقای خوئی و مرحوم امام (ره)، قائل به خطابات قانونی باشیم، قابلیت نسبت به شخص اعتباری دارد. به نظر ما قابلیت تعلق حکم هست و فرقی بین شخص اعتباری و طبیعی در این جهت نیست.

11- تمثیلی بودن اطلاقات شارع و صحت تعلق آن به شخص اعتباری از نظر استاد

﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾،[4] ﴿وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾[5] و «الناس مسلطون علی أموالهم»،[6] همه تمثیل است. شخصیت اعتباری را از مسائل مستحدثه نمی‌دانیم و در زمان شارع هم بوده است؛ بله، نوع اشخاص اعتباری متفاوت شده است.

عبارت کتاب را تا «و کیف کان ...» مطالعه بفرمایید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo