< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1402/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شخص اعتباری/دلیل سوم بر اعتبار شخص اعتباری /الغاء خصوصیت - لزوم حرج

 

1- بحث اخلاقی (لزوم استفاده از فرصت‌ها)

1.1- بهشت، بهای جان انسان

با عرض تبریک ایام به ویژه سال جدید و بالأخص ایام ماه مبارک رمضان را که پشت سر گذاشتید، ان‌شاءالله هر روزی، روزی‌ای از نو و ان‌شاء‌الله به برکت اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، ارزاق معنوی ما وسیع باشد.

حدیث اخلاقی امروز، قسمتی از فرمایش حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) به جناب هشام است: «أَمَا إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا»؛[1] برای بدن‌های شما ثمنی است که بهشت است و مقابل آن معامله کنید.

در کتاب عقل و جهل از کتاب اصول کافی، این فرمایش آمده است. از ائمه‌ی دیگر (علیهم‌السلام) هم آمده است. از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، تعبیر دیگری است: «إِنَّهُ لَيْسَ لِأنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا»؛[2] برای جان‌های شما بهایی جز بهشت نیست. ابدان هم حامل انفس است. روحِ بی بدن، ارزشی ندارد. اگر انفس باشد، لحاظ نفوسی است که خطابات حضرت حق نیز به انفس است.

1.2- لزوم برنامه‌ریزی برای مراقبت از اِتلاف عمر

ما باید برای این حدیث، برنامه‌ریزی کنیم. یکی از برنامه‌ریزی‌ها آن است که این گناه شایع را کنترل کنیم. کنترل این گناه، نیاز به ظرافت دارد. گناهانی که با ظرافت به ما حمله‌ور می‌شوند. دشمنان مخفی‌ای که آسیبش مخفی است. یکی از آن‌ها اِتلاف عمر است. اتلاف عمر، گناهی است که جامعه‌ی امروز، از راه‌های مختلف می‌گیرد.

1.3- استفاده‌ی علمی از تلفن همراه به جای استفاده‌ی بیهوده

یکی، همین موبایل‌هایی است که دست ما است. اگر ارزش‌مند استفاده کنیم، بهترین معجم برای کارهای ما است. قبلا یک روایت را می‌خواستیم جستجو کنیم، باید کل کتاب وسائل‌های قدیم سه جلدی را می‌گشتیم. ساعـت‌ها باید می‌گشتیم. الآن یک لحظه، روایات می‌آید. این یک نعمت است. کمالات‌مان را هم باید با همین سرعت پیش ببریم. ولی گاهی موبایل را در دست می‌گیریم و ساعت‌ها غفلت می‌کنیم. این گناه ظریف به ما حمله‌ور نشود.

1.4- احترام عجیب علامه حسن زاده (رحمه‌الله) به قلم خودشان و کتب علما

سرعت عمل، خوب است؛ ولی قلم از دست‌تان نیفتد. تایپ باعث نشود که با قلم ننویسید. در محضر حضرت استادم – علامه حسن‌زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) - می‌دیدم که برگه و قلمی که استفاده می‌کردند، می‌بوسیدند و کنار می‌گذاشتند و می‌فرمودند: «این‌ها برای ما می‌ماند». کتاب را می‌بوسیدند و اگر صاحبش مرده بود، برایش فاتحه می‌خواندند. می‌فرمودند: «این، باعث می‌شود که نفس آن صاحب کتاب با ما ارتباط بگیرد و به ما کمک کند».

1.5- تفاوت احکام فقهی با احکام سلوکی

از همین کارهای روزمره، قصد قربت کنید. انسان از قصد قربت نباید خارج شود. احکام خمسه‌ی تکلیفی در فقه است. ولی در کمالات و اخلاق، احکام یا واجب است و یا مستحب است. حتی کارهای مباح را هم قصد تقرب می‌کند که مستحب شود. برای این برنامه‌ریزی کنید. آنچه برای ما می‌ماند، علم ما است، نه این علم مکتوب که گذاشتنی است؛ بلکه حقیقت علم. این علم، بهشت می‌آورد. خودم و شما را به برنامه‌ریزی کردن، توصیه می‌کنم.

1.6- لزوم انس با قرآن و ختم قرآن در هر ماه

اگر ماهانه برنامه‌ریزی کنید، بهتر است. گاهی هفتگی لازم است؛ حدّاقل ماهانه تنظیم کنید. یکی از اموری که در رأس برنامه‌های شما باشد، تلاوت قرآن و حشر و نشر با آیات الهی است که حیف است ارتباط نداشته باشیم.

1.7- برنامه‌ی منظم قرآنیِ علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله)

وقتی از علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌پرسیدند که چندم ماه است؟ قرآن را باز می‌کردند و می‌گفتند که چندم است! تاریخ را بر اساس قرائت پیش می‌رفتند. هر روز یک جزء قرآن را بخوانید.

1.8- التزام عجیب برخی از افراد به قرآن و ادعیه

افرادی را می‌شناسم که قرآن‌های‌شان را هر سه ماه، یک‌بار عوض می‌کنند؛ چون دیگر قابل خواندن نیست؛ از بس که قرآن و مفاتیح را می‌خوانند. فردای قیامت، این‌ها را می‌آورند و حسرت می‌خوریم و حجت بر ما هستند. برای عمرمان، برنامه‌ریزی کنیم. خیلی کارها در پیش داریم. خدای متعال، روزی بیش از 86000 ثانیه، عمر من و شما را شارژ می‌کند. چقدرش را برای خدا گذاشتیم، چقدر برای خودمان؟

1.9- استفاده از زمان در سیره‌ی مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری (حفظه‌الله) می‌فرمودند: «کلمات امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) را در فاصله‌ی بین منزل تا دفتر ریاست جمهوری حفظ می‌کردم». آن زمان در مشهد در جمع دانشجویان و طلاب می‌فرمودند: «من 4500 کتاب مطالعه کردم». نوشته‌های مختلف جهانی را مطالعه می‌کنند. با هر قشری به وفق خودشان حرف می‌زنند.

2- خلاصه جلسه گذشته

در ادله‌ی اعتبار شخصیت اعتباری، چند دلیل خوانده شد. یکی از ادله، تمسک به سیره‌ی عقلایی بود. سیره‌ی عقلا، چند تقریب داشت. دلیل دوم، تمسک به ارتکاز عقلایی بود که چند اشکال و جواب داشت که گفتیم. به تقریب سوم از سیرهی‌ عقلا رسیدیم.

3- تقریب سوم برای اعتبار شخص اعتباری: الغاء خصوصیت

می‌خواهیم از الغای خصوصیت بگوییم. شخصیت حقوقی، مانند شخص طبیعی است و اگر املاکی داشت، اعتبار دارد.

فقرا، ایتام و علما و باقی عناوین در زمان قبل هم بود. همان خصوصیاتی که برای اشخاص طبیعی بود، با الغای خصوصیت، برای دیگران هم هست. این شخصیت‌های اعتباری با ویژگی اشتراکی و الغای خصوصیت، دارای مسئولیت شرعی می‌شوند.

4- عدم پذیرش الغای خصوصیت توسط اخباریون

اگر کسی بگوید الغای خصوصیت باید بیان شود و چنین نیست، می‌گوییم این، حرف اخباری‌ها است که متعبد به عین کلمات روایات هستند. اخباری‌ها معمولا در کتب فقهی، عین روایت را می‌آورند. جوامع الفقهیه که به دستور آیت‌الله بروجردی جمع شد. ایشان نظری داشتند که اگر مطلبی را روایت نیافتیم، ولی در کتب قدما نمونه‌ی مسأله را یافتیم، کتب متلقاة از معصومین (علیهم‌السلام)، عین روایت است؛ چون چنین تقیّدی داشتند.

5- پاسخ به یک اشکال در مورد الغای خصوصیت

جواب استاد در پاسخ اینکه شاید الغای خصوصیت، مفسده داشته باشد:

موضوعات، متغیرند و این، یعنی الغای خصوصیات. القای خصوصیت به معنای ایجاد خصوصیت خاص هم در پی الغای خصوصیت هست. حکم، واحد است، ولی موضوعات، متغیر است.

6- دلیل سوم بر اعتبار شخص اعتباری

7- لزوم حرج و تسلسل

اگر شخصیت اعتباری را قبول نکنیم، حرج برای نوع افراد بشر رخ می‌دهد؛ به چند بیان:

7.1- تقریب اول

اول اینکه اختلال نظام رخ می‌دهد. ما باید نظام فقهی شیعه و اسلام را نگه داریم. به نظر ما فقه برای انسان است، نه اسلام. مبنای ثبوت احکام، دلیل عقلی دارد و برای همه هست.

7.2- تقریب دوم

اگر شخص اعتباری را قبول نکنیم، مالکیت خیلی از شرکت‌ها از جمله بانک‌ها دچار مشکل می‌شود.

7.3- تقریب سوم

آمار معاملات شخص اعتباری، بیش از شخص حقیقی است. انسان در اتاقش نشسته و چندین معامله انجام می‌دهد. دولت‌ها با دولت‌ها و با ملت، و ملت با ملت، تعامل دارند.

8- اشکالات

8.1- اشکال اول

نخستین اشکال، آن است که ما چند نوع اموال و ملکیت داریم:

یک قسم، مباحات است. اصل اباحه برای تمام انسان‌ها هست. اگر ملکیت دیگری نباشد، انسان، اصل اباحه دارد؛ مثل همین آب و برق و مانند آن. البته امتیازِ این‌ها خصوصیت می‌آورد. در کلمات امام حسین (علیهم‌السلام) هست که آبی که برای همه موجودات حلال است، بر ما حرام کردید.

قسم دوم، اموالی که برای اشخاص طبیعی، ولی به عنوان مجهول‌المالک مطرح است که در اختیار حاکم شرع، یا مجتهد است.

قسم سوم، املاکی که مالکیتش عمومی است. این‌ها هم یا شخصی است، یا برای عموم است.

این‌ها را باید تفکیک کرد. نسبت‌شان به شخص اعتباری چیست؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo