< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: فقه معاصر/شخص اعتباری /فرقهای شخص طبیعی و شخص اعتباری

 

1- بحث اخلاقی (تواضع، نشانه‌ی کامل‌شدن شرف)

حدیث اخلاقی امروز در محضر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) - امیر عرفان و بیان - هستیم. این حدیث در غرر است.

«بِکَثرَةِ التَّواضُعِ یُستَدَلُّ عَلَی تَکامُلِ الشَّرَفِ».[1]

1.1- یادی از میرسیدشریف جرجانی

عرب، شریف را به آدم‌هایی می‌گوید که هم دارای اصل و نسب هستند و هم حسب و شخصیت. سید و شریف و میر داریم. میرسیدشریف، صاحب کتاب «نحو میر» و «صرف میر»، عالم بزرگواری بود. علامه مطهری - استادمان - می‌فرمود: «میرسیدشریف، حاشیه‌نویسی بود که حاشیه‌هایش متن شد». خدمت علامه حسن‌زاده آملی (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) بودیم، فرمودند: «ایشان حاشیه‌ای در مشتق زد که بحث مشتق در اصول، شکل گرفت». گاهی حواشی ایشان، متن می‌شود.

1.2- سلام کردن، نشانه‌ی تواضع

به زیادی فروتنی، برهان آورده می‌شود که شرف انسان، پیشرفت کرده است. بر اساس روایت امام عسکری (علیه‌السلام)، از نشانه‌های تواضع، «السلامُ عَلَی کُلِّ مَن تَمُرُّ به»[2] است. سلام به هر کسی که بر او می‌گذریم. اگر امام مردم هستید، باید این را انجام دهید.

1.3- نقش عملِ اهل علم در عمل مردم

استغفار در سحر هم برای من و شما است. در روز در محضر کتاب‌ها باشیم و شب در محضر نفس و خدا. شب را از دست ندهیم. اگر شما نماز شب خواندید، دیگران نماز صبح‌شان را می‌خوانند، ولی اگر فقط نماز صبح خواندیم، معلوم نیست که مردم، نماز صبح را بخوانند. اگر من و شما مقید به مستحبات بودیم، مردم واجبات خود را انجام می‌دهند، ولی اگر فقط واجبات را انجام دادیم، مردم انجام نمی‌دهند. اگر واجب را ترک کردیم که نمی‌گویم چه می‌شود.

1.4- مراقبات علامه حسن‌زاده آملی رحمه‌الله

علامه حسن‌زاده رحمه‌الله فرمودند: «از وقتی به حوزه آمدم، مراقبت داشتم». و تا زمانی که ایشان را داخل قبر گذاشتیم، همین بود. اَبَرمرد خودسازی و معرفت نفس بودند. متواضع باشید، تا به مقامات برسید. علم، خوش‌نشین است؛ بر نفوس سلیمه و قلوب سلیمه می‌نشیند. اهل قلب سلیم باشید. جوانید و وقت کار شماست. خدا برای چشم تر، برکاتی قرار می‌دهد که نمی‌دانید. سحر (لحظه‌ی خاص) و سهر (بیداری در شب) را دریابید. اهل هر دو باشید.

1.5- مراقبات علامه طباطبایی رحمه‌الله

امروز سالگرد علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه است. ایشان می‌فرمودند: «هر روزی که مراقبت‌مان شدید بود، شب و خواب و سحرمان، شیرین‌تر بود و هر وقتی که خواب‌مان شیرین‌تر بود، روزمان بهتر بود».

1.6- نورانیت اهل نماز شب

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: «چطور اهل نماز شب را تشخیص دهیم»؟ فرمودند: «شب و نماز شب، نورانیتی به وجود می‌آورد که از چهره‌ی آن‌ها معلوم می‌شود».[3]

1.7- توفیق نماز شب خواندن جوانان منحرف با عنایت آقاسیدعلی قاضی رحمه‌الله

لوتی‌های نجف سربه‌سر آقاسیدعلی قاضی گذاشتند. ایشان فرمودند: «اگر نماز شب می‌خواندید، این کارها را نمی‌کردید». مسخره کردند و گفتند: «ما نماز واجب را نمی‌خوانیم». فرمود: «مرد نیستید و اراده ندارید». گفتند: «چه کنیم»؟ فرمود: «قول بدهید، من بیدارتان می‌کنم». آمد بخوابد، دید آقاسیدعلی قاضی کنار در است و نمی‌گذارد بخوابد و توبه کرد. پرونده اعمال ما نباید نماز شبش افتاده باشد.

2- خلاصه جلسات گذشته

بحث شخص اعتباری و تعریفش را توضیح دادیم. گفتیم شخص اعتباری آن است که نسبت حقوقی و ملکی به آن داده می‌شود. تفاوت بین شخص اعتباری و شخص طبیعی باید بیان شود.

3- فرق‌های شخص طبیعی و شخص اعتباری

3.1- فرق اول

برخی از حقوق و نسبت‌ها برای شخص طبیعی ثابت می‌شود که برای شخص اعتباری نیست. ازدواج و طلاق و حقوق خانواده و امور اختصاصی به شخص طبیعی، برای شخص اعتباری نیست. بحث ارث هم مطرح می‌شود. البته تأمل داریم که اگر حقوقِ کسی که نیست، به مرگ طبیعی یا غیر آن به دیگری منتقل شود، شاید این حقوق، اعتباری هم داشته باشد.

3.2- فرق دوم

شخص طبیعی، موت طبیعی دارد، ولی شخص اعتباری، موت طبیعی ندارد. شخص اعتباری هست که هست. این خود یک کمال است.

3.3- فرق سوم

شخص طبیعی، نیاز به اعتبار و انتزاع و خصوصیت ندارد؛ چرا که وجود خارجی دارد. فرق کلی‌ای نیست و فرقٌ‌مّا (فرق جزیی) است. ولی شخص اعتباری، وجود ذهنی و اعتباری دارد. برخی از این فرق‌ها همه‌جایی نیست و به صورت موجبه‌ی جزئیه است. ما در شخص اعتباری، نظرمان این است که شخصیت‌های اعتباری، دامنه‌ی حقوق و نسبتش از شخص‌های طبیعی به مراتب بیشتر است. هر اعتباری که دارای حقوق و وظایف است، شخص اعتباری است.

3.3.1- کلام استاد در جایگاه شخص اعتباری

3.3.1.1- جایگاه شخص اعتباری بنابر مبنای اخباریون و اصولیون

گاهی شرکتی هست که شرکت‌هایی دارد. گاهی یک شخص اعتباری، اشخاص اعتباری دیگر ذیل خود دارد. اخباری‌ها از کسانی هستند که می‌گویند که احکام مکلف، برای شخص است. اصولی می‌گوید که این شخص، قابل سرایت برای دیگران است. اگر ما ملاک‌ها را در نظر گرفتیم، می‌توانیم سرایت به دیگران هم بدهیم. آن چیزی که در شخص اعتباری مطرح است، یعنی احکام برای اشخاص اعتباری هم قابل سرایت است. فرق مهم آن است که موت در شخص اعتباری نیست، ولی در شخص طبیعی هست و این یک مزیت است. فقه انسانی داریم، نه اسلامی. احکام برای همه است.

3.3.1.2- جایگاه شخص اعتباری نزد عقلا

شخص، اعم از اعتباری و طبیعی است. عقلای عالم اگر برای آن شخص اعتباری، نسبت قائل باشند، چه ذوی‌العقول و چه غیر آن و حتی اگر جزو جمادات باشد، ولی نسبت و حقوق دارد، شخص بر آن صدق می‌کند.

3.3.1.3- حقوق معنوی، یکی از مصادیق شخص اعتباری

برخی بزرگان رساله‌ی حق و حکم دارند. چند سال قبل، حدود 15 روز درباره‌ی حکم و حق صحبت کردیم و در این موضوع، رساله‌ای داریم. بابی در فقه باز می‌شود. حق تألیف، خود یک بحث است. حقوق معنوی برای کدام اشخاص است. کسی نرم افزاری را تولید کرده و دیگری زحمت می‌کشد و قفل‌شکنی می‌کند. اگر کسی اولِ محصولش نوشت کپی‌برداری جایز نیست، شرط هست و لازم الاجرا است؟ باید این‌ها را بحث کرد.

3.3.1.4- نسبت بین شخص طبیعی و شخص اعتباری

شخصیت اعتباری آن است که نسبت ملکیت و حق است. قابل سرایت به غیر هست، یا خیر؟ برخی حقوق در اشخاص طبیعی، قابل سرایت هستند و برخی خیر. برخی حقوق انتقال می‌یابد و برخی خیر. آیا حضانت، قابل انتقال است، یا خیر؟ تمام حرف اینجاست که تفاوت بین شخص اعتباری و شخص طبیعی به چیست؟ عموم و خصوص مطلق است، یا مِن‌وَجه؟ انحلال عموم و خصوص مطلق به یک موجبه‌ی کلیه و یک موجبه‌ی جزئیه است. کلّ إنسان حیوان و بعض الحیوان انسان. کل شخصٍ طبیعی فهو شخصٌ اعتباری، ولی هر شخص اعتباری، شخص طبیعی نیست. تفاوت دارد که نسبت چه باشد. یا عموم و خصوص من وجه است و یا تباین کلی دارد یا تباین جزئی؟ تباین و تساوی درست نیست و یکی از عموم و خصوص من وجه، یا مطلق است.

تفاوت بین شخص حقیقی و غیر حقیقی، عموم و خصوص مطلق است.

3.3.1.5- شخص اعتباری، دلیل بر تجرد نفس

شخص طبیعی‌ای نداریم که اعتبار نداشته باشد؛ چرا که دامنه‌ی اعتبارات، متصل به دامنه‌ی نفس است. همین تجرد نفس را ثابت می‌کند و مجرد، گاهی متعلق به مادیت و طبیعت است. تجرد بر تعلق، احاطه دارد. کلی طبیعی قید گرفته است، ولی کلی عقلی، خیر. ما همه اعتباریاتی داریم که از این اعتباریات، به تشخصات حقیقی‌مان می‌رسیم. با توجه به مسائل اخلاقی بنگرید چیست؟ اگر ما وجودمان را مشخَّص کردیم، مشخِّصِ آن حقایق می‌شویم.

مراقب افکارمان باشیم که رفتارمان می‌شود. رفتار، عادت می‌سازد و عادت، شخصیت می‌سازد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «إنما الأعمالُ بِالنِّیَّاتِ».[4] از باب اینکه ما با طبیعیات سر و کار داریم. قبلا پیش از مسائل عقلی به طبیعیات می‌پرداختند؛ جهان‌شناسی و کیهان‌شناسی و انسان‌شناسی. باید از جسم شروع کنیم، تا به روح و عقل برسیم. شخص اعتباری، نمادی از موجودیت تجردی ماست. اعتباری، کلی و طبیعی، جزئی است و قیودِ مختلف می‌گیرد.

3.4- فرق چهارم

شخص اعتباری، تحت احاطه‌ی برخی حقوق و مجازات‌ها و حدود و دیات قرار نمی‌گیرد. گاهی برخی حقوق برای شخص اعتباری هست که برای طبیعی نیست.

شخص اعتباری، نیاز به اعتبار دارد. اعتبار، فعل عقل و نفس ماست. فرق بین شخص اعتباری و طبیعی، به فرق بین کلی طبیعی و کلی عقلی و منطقی است.

آیا هر چیزی که برای شخص طبیعی ثابت است، برای شخص اعتباری ثابت است؟ و آیا هر چیزی که برای شخص اعتباری ثابت است، برای شخص طبیعی ثابت است؟ هر جا طبیعی باشد، اعتبار هست، مگر خودمان اعتبار نکنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo