< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

99/05/20

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1- حدیث اخلاقی: ادامه شرح زیارت غدیریه
1.1- تعداد دیگری از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام
1.1.1- سید المسلمین
1.1.2- یعسوب الدین
1.1.3- إمام المتقین
1.1.3.1- معنای تقوا و مراتب آن
1.1.4- قائد الغُرّ المُحَجَّلین
1.2- ارتباط بین رحمت و برکت
1.3- شهادت به خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام و رسول الله صلی الله علیه و آله
1.4- شاهد گرفتن خداوند در تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
1.5- لعن منکرین و پیمان شکنان ولایت
1.6- شهادت به وفای به عهد امیرالمؤمنین علیه السلام
1.7- جایگاه ولایت نسبت به ضروریات دین در روایات
2- خلاصه مباحث گذشته
3- لزوم تأسیس مراکز علمی و فرهنگی مرتبط با بیماری کرونا
4- تعطیلی بازار مصداق مقدمه مفوته
5- نقش حاکم در ارتباط با مردم از منظر امام رضا علیه السلام
6- ادله دیگر بر وجوب دفع ضرورت دولت از مردم
6.1- روایات ثواب ادخال سرور بر مؤمن
6.1.1- معنا و ابعاد سلامت
7- ارتباط حکومت‌ها و مردم با ولی فقیه
8- جمع بین مراقبت و باز بودن مراکز و اماکن دینی و ملی
9- اقدامات دولت برای مبارزه با کرونا و دفع ضرورت از مضطرین
10- وظیفه حاکم اسلامی در صورت عمل نکردن دولت و ملت به وظایف خود
11- حق جعل قوانین توسط دولت و حاکم شرع
12- حکم اولیه و ثانویه ادخال سرور در قلب مؤمن
13- تلاش برای رفع کرونا
14- مغرور نشدن به دستاوردها
15- دو مسئله دیگر
15.1- حکم نقض قوانین مربوط به کسب و کار در زمان کرونا
15.2- حکم تصرف اقلام بهداشتی دولتی توسط دولت دیگر در زمان بیماری کرونا

 

موضوع: مسائل مستحدثه/ مسائل کرونا/ وظایف و احکام حکومت در بیماری کرونا

 

1- حدیث اخلاقی: ادامه شرح زیارت غدیریه

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِيِّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيدا وَ حَاكِما بَيْنَ الْعِبَادِ فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَكَ بِعَهْدِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهِ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرا عَظِيما».[1]

فقره دیگری از زیارت شریفه غدیریه امام هادی علیه السلام است.

1.1- تعداد دیگری از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام

1.1.1- سید المسلمین

فرمودند سلام بر تو امیرالمؤمنینی که سید مسلمین هستی. سرور و آقای همه انسان‌های مسلمان و پیشوا و رهبر انسان‌های مؤمن.

1.1.2- یعسوب الدین

یعسوب آن ملکه‌ای است که زنبورهای عسل دنبال او هستند و از او پیروی می‌کنند.[2] ایشان مورد اطاعت همه مؤمنین و مؤمنات است.

1.1.3- إمام المتقین

پیشوای پرهیزکاران است.

1.1.3.1- معنای تقوا و مراتب آن

در احادیث داریم که تقوا آن است که انسان اوامر و نواهی الهی را مراقبت کند.[3] اوامر الهی را انجام دهد و نواهی الهی را ترک کند. این تقوا به مراحل مختلفی می‌رسد: عام، خاص و اخص. عام گناه نمی‌کند، خاص آن است که اعضا و جوارح را مراقبت می‌کند و اخص آن است که توجه دارد که همیشه متوجه الی الله باشد.

﴿یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته﴾.[4]

تا تقوای الهی می‌رسد.

حضرت امیر المؤمنین علیه السلام واجد اعلی مراتب تقوا است.

1.1.4- قائد الغُرّ المُحَجَّلین

سلام بر تو امیر المؤمنینی که رهبر و پیشوای همه کسانی هستی که اینها بر اثر سجده، تواضع، خشوع و خضوع دارای علامت‌های پیشانی هستند. شما پیشوای ساجدین هستید.

چون حقیقت رکوع و سجود در اختیار امیرالمؤمنین علیه السلام است. چنان چه در آیه شریفه هم هست:

﴿وارکعوا مع الراکعین﴾.[5] ای کسانی که ایمان آورده اید رکوعتان همراه راکعین باشد.

امام کاظم علیه السلام که امروز روز ولادت ایشان است و تبریک عرض می‌کنیم به همه کسانی که خلق و خویشان کاظمی است و سیر و سلوکشان ان شاء الله صادقی هست.

امام باقر فرمودند ارکعوا یعنی سر الانبیاء و المرسلین حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام.[6]

1.2- ارتباط بین رحمت و برکت

و رحمة الله و برکاته

چهار سلام دادند و بعد از این چهار سلام و رحمت و برکت که برکت تداوم رحمت است و رحمت نسبت ارتباطی بین انسان و خدا است.

1.3- شهادت به خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام و رسول الله صلی الله علیه و آله

بعد امام می‌فرمایند:

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِيِّهِ

شهادت می‌دهم که شما برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله و وصی او و وارث علمش و امینش بر شریعتش و جانشینش در امت هستید. اول مؤمن شما هستید، تصدیق کردید به آنچه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.

این شهادت‌ها بر خصائص امیر المؤمنین علیه السلام بود. و این شهادت‌های (بعدی) بر خصائص آقا رسول الله صلی الله علیه و آله است:

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ

شهادت می‌دهم که رسول الله تبلیغ کرده طبق آیه ابلاغ ﴿یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک﴾[7] آن‌چه که نسبت به شما نازل شده و در نتیجه فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ این امر الهی را به مردم رسانده است وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ و بر امتش طاعت و ولایت تو را واجب کرده است وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ و بر این امت بیعت را به عنوان عقد مطرح کرده است. وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ همان طور که خداوند شما را اولی به مؤمنین قرار داده است «ألستُ أولی بِکُم»[8] شما را اولی به مردم قرار داد. شما امیر المؤمنین علیه السلام را اولی به مؤمنین بر خودشان قرار دادید.

1.4- شاهد گرفتن خداوند در تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام

ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيدا وَ حَاكِما بَيْنَ الْعِبَادِ فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ

اولین بلی که انسان گفت آری به عهد الهی بود. ﴿ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم﴾[9]

آری دوم نسبت به رسالت بود و بلی و آریِ سوم نسبت به ولایت بود.

1.5- لعن منکرین و پیمان شکنان ولایت

بنابراین ما موظف هستیم که همان‌طور که در این زیارت غدیریه آمده که حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيدا وَ حَاكِما بَيْنَ الْعِبَادِ فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ ما باید چه کنیم؟ اقرار به ولایت و امامت حضرت داشته باشیم. و خدای نخواسته شکننده عهدش نباشیم. چنان‌که برخی عهدشان را نسبت به حضرت رعایت نکردند. وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ در روز عید غدیر در حضور 120 هزار جمعیت بیعت کردند و بعد بیعت شکستند. فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ.

1.6- شهادت به وفای به عهد امیرالمؤمنین علیه السلام

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَكَ بِعَهْدِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرا عَظِيما

و شهادت می‌دهم که شما ای امیر مؤمنین وفای به عهد الله کردی و خداوند هم برای تو به عهدش وفا کرد. عهد طرفینی است. و وقتی خدا وفا کند آیه شریفه است. ﴿وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرا عَظِيما﴾[10] آنکه به عهد خدا وفا کند اجر عظیمی به او می‌دهد.

1.7- جایگاه ولایت نسبت به ضروریات دین در روایات

همین جا اشاره‌ای کنم به متنی حدیثی که از ائمه علیهم السلام مختلف بیان شده است: «بُنِیَ الإسلام علی خمس علی الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یُنادَ بشیء کما نودِیَ بالولایة».[11]

این حدیثی است که از امامان مختلف نقل شده است. گمان نکنیم که ولایت در اینجا در عرض نماز و روزه و زکات و حج است و از فروع است. نه ولایت در اینجا در عرض نیست در طول است. برای همین در روایت آمده است که به هیچ چیزی مانند آن چیزی که به ولایت خوانده شده ندا داده نشده است. این ندای خاص همین ندای عهد الله الاکبر است. الست اولی بکم. عهد اللهی که همه باید به آن اقرار داشته باشند. در هر کجا که هست. نه تنها مقر باشد و معترف بلکه معتقد باید باشد. یعنی اگر شیعه 12 امامی هم باشد و خدای نخواسته خللی نسبت به این ولایت داشته باشد تمام اعمال او مورد قبول نیست. ولایت مُهر قبولی همه اعمال است. این خلافت کلیه و ولایت کلیه‌ای است که ما باید به آن معتقد باشیم و معترف باشیم و همه اعمال ما با آن سنجیده می‌شود. همان‌طور که در فرازهای دیگر سلام به میزان اعمال دارد، اعمال امت با او سنجیده می‌شود. ﴿و کل شیء أحصیناه فی إمام مبین﴾.[12]

این امام مبین حضرت سر الله الأکبر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و ولایت کلیه است.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین سلام الله علیهم أجمعین.

ان شاء الله دنیا و آخرت ما در پناه ولایت باشد.

2- خلاصه مباحث گذشته

الحمدلله در مباحث فقه رسیدیم به بحث مهم رابطه ملت و دولت و رابطه ملت‌ها و دولت‌ها برای ادای تکلیف الهی. به این نتیجه رسیدیم که طبق مبنای خودمان که ما مطلقات قرآن را حجت می‌دانیم و شاید یکی از اولین اطلاق‌ها، اطلاق ﴿یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود﴾[13] است. در توضیح زیارت غدیریه عرض کردیم همه موظف به عهد الهی هستیم. عهد الهی در مقام نزولش و در مقام رقیق شدنش حقیقتی است که از ولایت کلیه شروع می‌شود و در فقه ظهور پیدا می‌کند.

چنانچه در زیارت غدیریه عرض کردیم اگر کسی عهد الله نداشته باشد اعمالش درست نیست. ﴿یا ایها الذین آمنوا﴾ خطاب به همه مکلفین است. و همه مکلف به رعایت حق الله هستند. یعنی نسبت تکلیفی بین خود و خدا هست.

برای همین روایاتی خواندیم که در آن روایات احترام حقوق مسلمان و دیگران واجب است. طبق ادله روایی و عقلی دفع ضرورت از مضطرین واجب است. و ترک آن حرام است و اگر کسی مخالفت این امر دفع ضرورت از مضطرین و نیازمندان داشته باشد مخالفتش هم کار حرامی است. و به این نتیجه رسیدیم که مقدماتی که منجر به ادای آن حق و تکلیف بشود واجب است. همان که می‌گفتیم مقدمات مفوته که مبانی را عرض کردیم. عرفا و عقلا و به سیره عقلاییه و حتی به سیره متشرعه باید واجبی که مترتب بر واجبات دیگر و مقدمات دیگری است مقدماتش انجام شود.

در نتیجه دولت و کسانی که تکلیف آنها در مرحله اول به عنوان مجموعه مکلفین دارای قدرت بر تکلیف نسبت به بعضی از اوامری که باید بیاید و ظرف تحققش در آینده است و مقدماتش را باید انجام دهد واجب است. نه تنها مبارزه با کرونا واجب و ترکش برای دولت حرام است بلکه مقدمات و پیش‌نیازهای این مبارزه هم برایش واجب است.

3- لزوم تأسیس مراکز علمی و فرهنگی مرتبط با بیماری کرونا

مثلا اگر مبارزه با این بیماری مترتب بر این است که جمعی متخصص پرورش پیدا کنند حتی دانشگاه‌هایی زده شود یا حوزه هایی دایر شود یا مجامع علمی‌ای مشخص شود باید این کار انجام شود. یا اینکه جمعی از اقتصاددان‌ها نظر اقتصادی بدهند باید انجام شود.

4- تعطیلی بازار مصداق مقدمه مفوته

حتی تعطیلی بازار هم به عنوان مقدمه مفوته هم در بعضی جاها جزو لوازم است. مراقبت‌ها جزو رسیدن به ادای این واجب و ترک این حرام است. یعنی مقدماتش هم واجب است.

عرض ما این است از روایاتی که خواندیم که امور مسلمین در آن مطرح بود مراد از مسلمین هم عامه مسلمانان است. چه تک تک مسلمانان و چه جمع مسلمانان هم تحت اشراف این حقیقت هستند.

5- نقش حاکم در ارتباط با مردم از منظر امام رضا علیه السلام

حضرت امام رضا علیه السلام در روایتی که مرحوم صدوق نقل کرده است به مأمون می‌فرمایند اینجا مأمون به عنوان یک مثال است و همه دولت‌ها مصداق این روایت حضرت هستند: «إتق الله فی أمة محمد صلی الله علیه و آله و ما ولاک الله من هذا الأمر و خصّک به فانّک قد ضیعت امور المسلمین و فوضت ذلک إلی غیرک یحکم فیهم بغیر حکم الله عز و جل».[14]

حضرت هشدار دادند که باید در امت آقا رسول الله صلی الله علیه و آله مواظب باشی. این امت همان ملتی است که دولت و حاکم اسلامی را حمایت می‌کند. حضرت فرمودند شما نسبت به حقی که خدا برای ملت به شما داده حق نداری امور مسلمین را ضایع کنی و نمی‌توانی به غیر خودت موکَّل کنی. پس تمام دولت‌مردان نمی‌توانند حالت بی‌تفاوتی داشته باشند. از کوچک‌ترین کارمند تا بزرگترین کسی که در دولت اسلامی شاغل است. تازه دولت اسلامی حاکمیت اسلام است. همه مکلف به این تکلیف هستند.

خدا از آنچه که شما را به آنچه موکّل کرده فردا از آن سؤال می‌کند. گرچه شما قضات و مأموران را عزل و نصب می‌کنی و زکات را می‌گیری اما در ادای بعضی از تکالیف هم باید مواظب باشی. می‌توان گفت امکانات دولت‌ها باید برای بحران‌ها و تکلیف‌های عمومی بسیج شود.

و حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: «ولا تكلهم إلى غيرك فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى سَائِلُكَ عَمَّا وَلاَّكَ».[15]

خداوند از آنچه شما را بر آن موکل کرده است فردا از شما سؤال می‌کند.

پس ما موظف هستیم نسبت به تکلیفی که دولت و ملت به آن مشغول است ادای تکلیف کنند. به عبارت دیگر مراقبت‌های خاصی را داشته باشند تا این تکلیف ادا شود.

6- ادله دیگر بر وجوب دفع ضرورت دولت از مردم

من باز به روایات دیگری اشاره کنم.

6.1- روایات ثواب ادخال سرور بر مؤمن

خداوند شیخ حر عاملی را رحمت کند؛ ایشان در وسائل در کتاب امر به معروف و نهی از منکر در ابواب فعل المعروف، باب 24 چند روایت نقل می‌کند که مضمون چند روایت این است که انسان باید مؤمنی را مسرور کند و ادخال سرور علی المؤمن داشته باشد و حرام است مؤمنی را ناراحت کند.

یکی از آن روایات که صحیح است روایت ابی حمزه ثمالی است. و حدیث صحیح اعلایی است.

باب: استحباب ادخال السرور على المؤمن، وتحريم ادخال الكرب عليه.

[1] محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى جميعا، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة الثمالي: قال سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: «قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من سر مؤمنا فقد سرني، ومن سرني فقد سر الله عز وجل.»[16]

خیلی روایت عجیبی است چنانچه رسالت از آن طرف نشأت گرفته و به ما رسیده و ما تابع رسول صلی الله علیه و آله هستیم از این طرف هم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که مؤمنی را خوشحال کند من را خوشحال کرده است و کسی که من را خوشحال کند خدا را خوشحال کرده است.

جناب جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند:

[2] وعنهم عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن رجل، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبي جعفر عليه السلام قال: «تبسم الرجل في وجه أخيه حسنة، وصرفه القذى عنه حسنة، وما عبد الله بشئ أحب إلى الله من إدخال السرور على المؤمن.»[17]

حضرت فرمودند انسان به چهره برادر مؤمنش (ما دو برادر داریم برادر مؤمن و برادر انسانی و بشری داریم) تبسم کند حسنه است و اینکه انسان بدی را از او بر طرف کند حسنه است. خدا به قدری که به خوشحال کردن انسان مؤمن مسرور می‌شود و عبادت می‌شود با چیزی عبادت نمی‌شود.

با کمال صراحت طبق این روایات صحیحه عرض می‌کنم رسیدن به بیمارای‌های کرونایی و دفاع در برابر این بیماری از مصادیق عبادت است.

در یک روایت دیگر از امام صادق علیه السلام وارده شده است که:

[3] وعنهم، عن أحمد، عن أبيه، عن خلف بن حماد، عن مفضل بن عمر، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «لا يرى أحدكم إذا أدخل على مؤمن سرورا أنه عليه أدخله فقط، بل والله علينا، بل والله على رسول الله صلى الله عليه وآله.»[18]

حضرت فرمودند اگر مؤمنی را خوشحال کنید ما را خوشحال کرده‌اید. رسول الله صلی الله علیه و آله را خوشحال کردید خدا را خوشحال کردید.

اشکال یکی از طلاب: این حکم شرعی نیست می‌خواهد حکم اخلاقی و استحباب را برساند.

بله شاید بگوییم استحباب باشد به حسب ظاهر و به حکم اولیه ولی به جایی برسد که مطلوبیت شدیده بشود واجب می‌شود. ضرورتی اقتضا کند واجب می‌شود. به خاطر موضوع ضرورت وجوب می‌یابد.

جالب این است که در روایت حکم بن مسکین حضرت فرمودند:

[4] وعنه، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن الحكم بن مسكين، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «من أدخل على مؤمن سرورا خلق الله من ذلك السرور خلقا فيلقاه عند موته فيقول له: إبشر يا ولي الله بكرامة من الله ورضوان، ثم لا يزال معه حتى يدخله قبره فيقول له مثل ذلك، فإذا بعث تلقاه فيقول له مثل ذلك، ثم لا يزال معه عند كل هول يبشره ويقول له مثل ذلك، فيقول له: من أنت يرحمك الله؟ فيقول: أنا السرور الذي أدخلته على فلان.»[19]

جالب این است که بحث تجسم اعمال هم در این حدیث است. وقتی که ادخال سرور داشته باشد و کسی که مؤمنی را شاد کند، خدا از آن مخلوقی می‌آفریند که نزد مرگش برای او تمثل می‌کند. به محض این که مرگ به سراغ او می‌آید فرشته‌ای برای او تمثل می کند که از آغاز رحلت تا قیامت همیشه هست و خطابش این است که به او می‌گوید من خوشحالی‌ای هستم که تو برای بیماری کرونایی ادخال سرور می‌کردی. او می‌گوید بشارت باد کرامت خدا و رضوان الهی. با او است تا وارد قبرش شود.

مدافعان سلامت دقت کنند. همه کارگزاران نظام که برای سلامتی مردم تلاش می‌کنند فرشته‌ای برای آنها تمثل می‌یابد که از مرگ با او هست.

من آن خوشحالی‌ای هستم که تو بر آن بیمار (کرونایی از باب تمثیل) وارد کردی.

[5] طبق مبنای ما که قائل به تمثیل هستیم ادخال سرور مصادیق متعددی می تواند داشته باشد. چنان چه در روایات داریم که:

وعنه، عن أبيه، وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعا، عن ابن أبي عمير، عن إبراهيم بن عبد الحميد، عن أبي الجارود، عن أبي جعفر عليه السلام قال: «سمعته يقول: ان من أحب الأعمال إلى الله عز وجل إدخال السرور على المؤمن من شبعة مسلم أو قضاء دينه.»[20]

خوراکی بدهد یا دینی را ادا کند. سرور چنان که خوشحالی نفسانی پیدا می‌کند تمثلات ملکوتی هم می‌یابد.

طبق این روایات این برداشت را می‌توانیم داشته باشیم که امام صادق علیه السلام هم فرمودند: برادر مؤمنت را خوشحال کن تا خدا تو را خوشحال کند و تا رسول خوشحال شود و ما را خوشحال کنی.

ادای تکلیف و دفع اضطرار از مضطرین خوشحالی را برای جمعی به خصوص جمعی که مریض و مبتلا هستند به ارمغان می‌آورد. و حتی برای دیگرانی که همراه او هستند به ارمغان بیاورد و حتی طبق این روایات و اخبار می‌توانیم این مطلب را استفاده کنیم که هر تبسم و لبخند بیمار کرونایی یک مقام و یک نور در عوالم مختلف است و به تعبیر روایات ما یک مثال بهشتی است. و این مثال بهشتی همراه با این انسان در مراحل مختلف است. و این نتیجه ادای تکلیف و دفع اضطرار مضطرین است. چنانچه عکسش هم هست. هر اخم و ناراحتی ناری است برای کسی که او را ناراحت می‌کند. لذا این تکلیف بر همه دولت‌ها و ملت‌ها است که در این قسمت کوششی داشته باشند. به هر نحوی باید مراقب و مدافع سلامت باشند.

6.1.1- معنا و ابعاد سلامت

چون سلامت همان‌طور که از آیات قرآن استفاده می‌شود و از واژه سلامت استفاده می‌شود مرحوم راغب اصفهانی در مفردات[21] و طریحی در مجمع البحرین[22] در لغت سلامت می‌گویند سلامت یعنی سلامت از آفات دینی و دنیوی. نفسانی و روحی و جسمانی. بحث سلامت اولین تکلیفی است که ملت بر دولت دارد. باید به هر جهت که حافظ سلامت باشد باید بکوشد. این سلامت از سلامت لفظی شروع می‌شود که ﴿قالوا سلاما﴾[23] و ﴿سلام علیکم بما صبرتم﴾[24] تا سلامی که به قیام حضرت مهدی علیه السلام منتهی می‌شود. ﴿سلامٌ هی حتی مطلع الفجر﴾[25]

این مطلع فجر چه به لحاظ زمانی طلوع فجر صادق و چه به لحاظ حقیقی طلوع فجر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. طبق مبنای ما همه حکومت‌ها باید بستر را برای حکومت جهانی واحد فراهم کنند. جهان دهکده واحد است به لحاظ حقیقی و همه مکلف به عهد الهی و قضای حوایج هستند.

7- ارتباط حکومت‌ها و مردم با ولی فقیه

هر کس در هر مرتبه‌ای که هست باید این تکلیف را اداء کند و ما همه را به اشراف حاکم اسلامی می‌دانیم. حاکم اسلامی یعنی ولی فقیه. چون ولی فقیه همان نسبت حاکمیتی نبی معظم اسلام صلی الله علیه و آله را دارد. البته ولایت کلیه فوق همه این ولایات است. این حکومت‌ها در عرض هم هستند. آنی که حاکم بر همه اینها است مقام ولایت کبری است.

8- جمع بین مراقبت و باز بودن مراکز و اماکن دینی و ملی

بنابراین آنچه به ادای این تکلیف منجر شود. مثلا در مراقبت‌ها اقتضاء می‌کند گاهی بازار تعطیل شود یا با مراقبت بهداشتی دایر شود. همان طور که عزاداری از اوجب واجبات است. و در درس‌های گذشته عرض کردیم از اول واجب‌ها و اقدم واجب‌ها حفظ نظام و حیثیت اسلامی است. عزاداری‌ها باید دایر باشد. و مراقبت‌ها هم باید باشد چون تکلیفی است در طول مقدماتی که برای نجات از این بیماری مطرح است. الجمع معما امکن اولی من الطرح. در بازار هم این است. اقتصاد مسلمین اقتضای دایر بودن دارد. این حکم اولی است. زندگی مردم نباید مختل شود. اختلال به نظام اقتصادی یا دینی یا حکومتی حرام است. و آنچه برای دایر بودن این نظام باشد وظیفه شرعی است و خلافش حرمت دارد. پس باید هرچه در این مسیر است لازم است.

9- اقدامات دولت برای مبارزه با کرونا و دفع ضرورت از مضطرین

وام پرداختن برای کسانی که خسارت دیدند، لغو قراردادهایی که به عذر عام کرونا نتوانستند وفای به عقود داشته باشند گر چه أوفوا بالعقود عام است ولی عذر عام این عمومیت آیه را معلق یا ملغی می‌کند و از طرف دیگر پردخت خسارت برای کسانی که خسارت دیدند. دولت می‌تواند از منابع عامی که در اختیارش است از انفال و زکوات و مالیات‌ها از آنها که برای اداره امت به دستش آمده باید کمک کند.

پس همه باید برای مقابله با این بیماری بسیج شوند. یعنی همه همت کنند در ادای این تکلیف مهم. و هر کجا مکلفین بسیجی‌وار و با همت عالیه و واحده پیش رفتند. بسیجی هم همت عالیه و واحده دارد و هم اقدام و انتخاب به موقع دارد. در تکلیف این دو مهم است تکلفیش را به موقع انجام دهد. و تسویف نداشته باشد که تسویف مهلک است. و ادای تکلیف به این است که به موقع انجام شود. لذا باید همه همت‌ها چه دولت چه مردم چه تکلیف هر فرد فرد و چه تکلیف مجموعه همه باید بسیج شوند که این واجب انجام شود.

10- وظیفه حاکم اسلامی در صورت عمل نکردن دولت و ملت به وظایف خود

آنچه در ادای این تکلیف است واجب است. و خدای نکرده اگر فردی یا جمعی مخالفت این تکلیف را کرد مخالفت حکم الهی را داشته است. حاکم اسلامی می‌تواند به حق حاکمیتی که دارد و حق حاکم معتبر و واجب است می‌تواند در صورت تخلف تنبیه کند. یا او را وادار به ادای تکلیف کند. تنبیه در اینجا یعنی وادار کردن به ادای تکلیف. بنابراین حاکم اسلامی می‌تواند جرایمی برای تخلف قرار دهد. چون باید مقدمات مفوته را باید جبران کند. و مقدمات مفوته یعنی چیزهایی که اگر انجام نشود باعث می‌شود این واجب ترک شود. بنابراین ما تکلیف الهی را نباید سرسری بگیریم.

11- حق جعل قوانین توسط دولت و حاکم شرع

ما به این نتیجه رسیدیم که در حق دولت‌ها حق حاکمیت حق دولت است که فوق توصیه است. و حتی حاکم شرعی مختار به جعل برخی قوانین نیز هست طبق این مبنا که واجبی که همه درگیر شده‌اند می‌تواند جعل قوانین در ادای تکلیف کنند. و اطاعت بر همه واجب است. و ما همه را مصداق سرور مطلق می‌دانیم. و مصداق این است که باید ناراحتی‌ها از امت‌ها رفع شود.

12- حکم اولیه و ثانویه ادخال سرور در قلب مؤمن

ادخال سرور اول مستحب است ولی به ضرورت وجوب و ترکش حرمت می‌یابد. باید دولت‌ها و ملت‌ها هر گونه خدمتی داشته باشند هر تبسم و لبخند نیازمندی از نیازمندان برای رفع نیازش مقامی از مقام‌های اخروی است که نیتجه تکلیف است.

و دولت مأمور به تهیه ابزار و وسیله است. و نتیجه به ادای تکلیف می شود.

13- تلاش برای رفع کرونا

ان شاء‌الله این ناراحتی بر طرف شود و این ویروس که چهره جهان را تغییر داده است با همت همه جهانیان یعنی مکلفین و با نظارت و اطاعت حاکم اسلامی نتیجه مطلوب بگیریم. باید حرکت و تلاش داشته باشیم. چه حرکت علمی و عملی. و ان شاء الله تکلیف را ادا کنیم که در ادای تکلیف، عبادت است و نیتجه‌ عبادت هم فوز عظیم است. ﴿ان تنصروا الله ینصرکم﴾.[26]

14- مغرور نشدن به دستاوردها

و همه اینها مصداق نصرت الهی است. در کنار اینها هم دعاها، تضرع‌ها و اضطرارها باید باشد. مغرور نشدن به دستاوردها هم باید باشد. حتی در پساکرونا برخی مغرور به دستاوردها نشوند که همه نتیجه توجه به حضرت حق است.

ان شاء الله همه موفق باشند بیماران شفا پیدا کنند جبهه سلامت پرتوان باشند و دولت‌مردان مؤید باشند و مکلفان در ادای تکلیفشان موفق باشند.

15- دو مسئله دیگر

15.1- حکم نقض قوانین مربوط به کسب و کار در زمان کرونا

اگر دولت کسب و کاری را دستور تعطیلی داد و تاجری ادامه داد، حرمت شرعی دارد یا خیر؟

در مقدمه حرام نتیجه گاهی حرام نیست. گرچه مقدمه حرام است. حرمت تکلیفی دارد و وضعی خسارت هم باید بدهد. و دولت هم می‌تواند از او خسارت بگیرد. ولی احتیاطا ممکن است کاری که می‌کند کسبش حرام نباشد، گرچه مقدمه حرام است.

اگر مخالفتش سهوی است حرمت کسب ندارد. اما باید مراقبت‌ها را رعایت کند که کسبش بر مقدمات حرام نباشد.

15.2- حکم تصرف اقلام بهداشتی دولتی توسط دولت دیگر در زمان بیماری کرونا

استفاده از امکانات دیگر دولت‌ها جایز است. البته دولت‌ها باید با هم تعاون داشته باشند. ﴿تعاونوا علی البر و التقوی﴾[27] اگر روزی دولتی تشخیص داد امکانات دولت دیگری را به اکراه ضبط کند باید رعایت قوانین شود و حتی الإمکان این جایز نیست. چرا که اختلال در نظام حکومت جهانی رخ می‌دهد. این جایز نیست. باید رعایت قوانین بین المللی بشود. دولتی مجاز نیست امکانات بهداشتی دولت دیگری را بگیرد و ضبط کند. ولو ملت خودش نیازمند است. این به لحاظ اصل اولیه جایز نیست. مگر ضرورتی اقتضا کند که امر دیگری است. مانند تقدم امت مسلمان بر غیر آن. ﴿لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا﴾[28] به ادله تزاحم در حقوق بین المللی. در اینجا هم تزاحم جاری می‌شود. همان‌طور که در حقوق فردی قائل به تزاحم بودیم در حقوق اجتماعی و بین المللی هم تزاحم می‌آید. حقوق فردی و اجتماعی اعم از حقوق حکومتی و غیر آن است. مانند انقذ الغریق و أنقذ الغریق الآخر است. اگر تقدمی بود مقدم می‌شود و قاعده اهم و مهم هم اینجا جاری می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo